تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

17 شهریور ماه 1401 - 8 ماه سپتامبر 2022

من، زنی هستم...

مسیح علی نژاد

  برای دوستان جدیدم:

   من زنی هستم كه ساعت خواب و بيداری‌ام را با ساعت كشوری كه عاشق اش هستم تنظیم می کنم.

  من زنی هستم كه روزی صد بار فحش می‌خورم ولي هزاران بار قوی‌تَر مي شوم.

  من زني هستم كه عاشق رنگم اما نمی‌دانم چه مرگم شده كه وقتي آرايش می كنم خودم را دوست ندارم، يك طوری كه گويی با خودم غريبی می كنم.

  من زنی هستم كه تمام چين‌های صورتم را دوست دارم، تمام غم و شادی‌ام را جار می‌زنم.   زنی هستم كه وقتي هر زنی می‌درخشد انگار خودم می‌درخشم.

  زنی هستم كه با صدای بلند گريه می کنم و آبرو برای خودم نمی‌گذارم،

  زنی هستم كه وقتی رقصم می‌گيرد هرجا كه باشم میرقصم،

  زنی هستم كه اخلاق های بد زياد دارم اما دلم می‌خواهد هواي همه را داشته باشم،

  من زنی هستم كه مدام عذاب وجدان می‌گيرم از اينكه كم هستم.

  زنی هستم كه هنوز عاشق مارالِ آتش بدون دودِ رمان نادر ابراهيمی و رسول دل كورِ اسماعيل فصيح ام.

  من زنی هستم كه در اوج دلتنگی با يك بغل و بوسه‌ی بی‌هوای همسرم رام می‌شوم.

  من زنی هستم كه با در آغوش كشيدن پسرم براي مادرم دلتنگ می‌شوم كه ده سال دخترش را بغل نكرده.

  زنی هستم كه از عادت ماهانه بدم می‌آيد اما شرمگين نيستم.

  زني هستم كه از ازدواج متنفر بودم اما از وقتي كه ازدواج كردم تمام كابوسم اين است كه يك شب بی‌آغوشِ يار بخوابم.

  من زنی هستم كه گاهي ناگهان هوس می‌كند ماتيك بخرد يا از خانه بهترين دوست اش ماتيك بدزدد و با همان يك ماتيك لب و گونه را با هم سرخ كند.

  زنی هستم كه گاهی هوس می کند زنان مسن و محجبه را توی نيويورك بغل كند چون شبيه مادرم هستند.

  زنی هستم كه تقسيم كار كردم؛ تميز كردن خانه و رسیدگی به باغچه با من، آشپزي با شوهر.          من زنی هستم كه دلم برای دست‌های برادرم كه بخورد به شانه‌ام تنگ مي شود.

  زني هستم كه خواهرم، آخ خواهرم..،

  من زنی‌ هستم كه آقاجانم را با آنكه هيچ وقت به من حق انتخاب نداد عاشقانه دوست دارم.      زنی كه هرجا دلم بگيرد می‌زنم زير آواز.

  زنی كه هنوز دانه‌های انار جامانده از شب نشينی "سال های ابری" دلم را می‌لرزاند.

  زنی هستم كه گاهی نمی فهمم چرا دوستم به خاطر آنكه عقاید سياسی‌مان مثل هم نبود مرا ترک کرده و من هنوز دلم برايش تنگ مي شود.

  زنی هستم كه از هزاران كامنت مهربان در روز قدرت می‌گيرم و از سوی دیگر عذاب وجدان كه نمی‌رسم به همه جواب دهم.

  زنی هستم كه گاهي عجيب دلم می‌خواهد تمام جهان را روي شانه‌ام بگذارم و ببرمش يك گوشه‌ء دنج، به تماشای يك درخت تا انقدر پنجه به صورت هم نكشند.

  زنی هستم كه زود از كوره در می روم ولی كينه به دل نمی‌گيرم.

  زني هستم كه خیلی زود می‌توانم آشتی كنم.

  من يك زن معمولی‌ام.

https://www.facebook.com/226168514078198/posts/4241427479218928/

بازگشت به خانه