تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
انسجام فکری و مدیریت مذاکره
نوشتهء «ملا»
من هم در شرکت های بزرگ ایران کار کرده ام و هم در شرکت های بزرگ و چند ملیتی غربی.
اگر از من بپرسند مهمترین وجه تمایز مدیریت در شرکت های غربی را نام ببرم حتما خواهم گفت: توانایی در منظم فکر کردن و فرموله کردن اندیشیدن و تصمیم گیری است. بنظر من همه موفقیت غربی ها در ممارست در نظم دهی به تفکر است. گویی مغز را از همه پراکندگی و آشفتگی و شلختگی بیرون می آورند و آنرا اتوکشی و تا می کنند و بصورت مرتب و منظم در جمجمه فرد قرار می دهند.
البته اشتباه نشود، منظور این نیست که همه غربی ها اینطورند و همگی قدرت اندیشیدن منظم و منسجم را دارند. منظور این است که این مهارت را شما هرگز در ایران پیدا نمی کنید چون ما از قرن ها پیش بی نظم بارآمده ایم. درون مایه فکری ما یا شعر و شاعری است یا درویشی و یا مذهبی خرافاتی.
تا زمانی که ایران بودم هرگز ندیدم در دانشگاه یا موسسه ای «انسجام فکری» را آموزش بدهند. مهمترین شرکت های ما بصورت هیئتی اداره می شد و اخیرا بدتر هم شده اند. در مقابل، وقتی وارد برخی شرکت های موفق غربی که می شوی می بینی برای کوچکترین و پیش پاافتاده ترین موضوعات دستورالعمل های مکتوب دارند و حتی نرم افزار مخصوصی آنها را مدیریت و کنترل می کند.
وقتی نگاه عمیق تری به این انسجام و نظم دهی پیدا می کنی می بینی اینها برای مکالمه کردن هم رشته های تحصیلی و تربیتی دارند. نه تنها خوب حرف زدن، بلکه دوره های آموزشی در زمینه مدیریت مکالمه های چالشی.
خوشبختانه موقعیتی پیش آمد تا چندتا از این دوره ها را گذراندم. در حین آموزش دقیقا حس کردم که چرا ما در مواجهه با هر مشکلی آنقدر بد واکنش نشان میدهیم و شرایط را بدتر و سخت تر می کنیم و زندگی را برای خودمان و دیگران زهرمار می کنیم. مدیریت مکالمه، گره خورده است با مدیریت احساسات و دخالت ندادن خشم یا عشق در قضاوت، گره خورده است با مهارت در تفکیک توهم با واقعیت و فکت، گره خورده است با خیلی عوامل دیگر که در این دوره ها به مدیران شرکتها آموزش میدهند.
بارها تصمیم گرفتم مطالب این دوره ها را ترجمه کنم شاید بدرد مردم ما بخورد اما هربار منصرف شدم چون اصلا این مطالب قابل لمس برای فرهنگ ما نیستند. در شرکتهای غربی برای طریقه مکالمه چالشی یک مدیر با یک کارمند، راهکار دارند. به آنها یاد می دهند چگونه حرف بزنند که به بحران و بن بست ختم نشود. فقدان این مهارت باعث میشود یا کارمندان خودسانسور بشود و مشکلات را به زبان نیاورند و یا منجر به مشاجره و استرس شود که هردو حالت به ضرر جامعه است.
این حرفها برای جامعه ای تحت ستم دیکتاتور مذهبی اصلا قابل فهم نیست. هرچه جمهوری اسلامی بیشتر عمر کند و بیشتر ایران را از جهان غرب دور نگهدارد، فاصله ما با این دستاوردها بیشتر و بیشتر می شود.