تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
آنچه شرط بلاغ بود با تو گفتم
مهدی نصیری
در سال ۷۷ در اوج رونق نشریه صبح بود که نسبت به روند حکمرانی در کشور به خصوص در ارتباط با مساله فساد مالی و اداری دچار مساله و نوعی یأس شدم و در فروردین ۷۹ نشریه صبح را علی رغم تاکید رهبری بر تداوم انتشار آن، تعطیل کردم و به درس و مطالعه و فعالیت کارمندی تا سال ۸۸ پرداختم و در این مدت تا سه چهار سال پیش، از فعالیت سیاسی مطبوعاتی تا حد زیادی جز مواردی معدود برکنار بودم.
ورود مجددم به عرصه مطبوعات و سیاسی نویسی وقتی بود که هر روز اخبار وحشتناکی از اختلاس اموال ملت در رسانهها و فضای مجازی منتشر میشد و این در واقع تحقق پیش بینی من در اواسط دهه هفتاد بود که هشدار داده بودم اگر امروز این نشتی فساد مالی را در نظام اداری با بیل سد نکنید بعدا با پیل هم نمیتوانید سد کنید.
کشتار مردم در آبان ۹۸ برایم بسیار تکان دهنده بود اما در عین حال همچنان بر این باور و امید بودم که میتوان از همفکری بین جناحها حرف زد و نظام را نسبت به پارهای اصلاحات و بازنگریهای گفتمانی و عملکردی متقاعد کرد و در این راستا بود که گفتگوهای تصویری عصر حیرت را راه اندازی کردم و با ۱۳ تن از چهرههای سرشناس سیاسی گفتگو و در فضای مجازی منتشر کردم.
آخرین انتخابات مجلس که با نظارت استصوابی شورای نگهبان و نهادهای امنیتی صورت گرفت و ضعیف ترین مجلس پس از انقلاب را رقم زد، نگران کننده بود اما با تکرار شدیدتر همین نظارت و مهندسی در انتخابات ریاست جمهوری که آشکارا فاصله گیری اکثریت را از نظام نشان داد، ته مانده امیدهایم برای اصلاحات از بین رفت و دیگر برای ادامه گفتگوهای عصر حیرت هم دلیلی ندیدم، چرا که معلوم شد نظام تصمیم خودش را برای تحقق یک حاکمیت یکدست و صد در صد مطیع و عاری از هر گونه نقد جدی گرفته است و دیگر با کسی شوخی ندارد و حتی آقای علی لاریجانی را هم که در تمام سالهای فعالیت سیاسی اش چیزی از اطاعت و ولایت مداری کم نگذاشته اما بالاخره چون آدم اهل فکری است گاهی نقدی ابراز میدارد، دیگر تحمل نمیکند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ از نظر من مشروعیت نظام از جهت رکن جمهوریت زیر سئوال رفت و احساس کردم باید صریح و بدون تعارف با نهادهای عالی حرف زد و نسبت به آینده کشور و جمهوری اسلامی که حالا دیگر آکنده از نآکارآمدی و بحران و نارضایتی است هشدار داد.
در این ایام با نگارش یادداشتهایی در فضای مجازی به سهم و اندازه درک و فهم و تجربه اندک خودم، هم اشکالات و دردها را به نحوی کلی توضیح دادم و هم درمانها را.
با بروز حوادث اخیر پس از ماجرای گشت ارشاد و مرگ دلخراش و تکاندهنده مهسا امینی که منجر به زلزلهای شد که هنوز با پس لرزههای آن مواجه هستیم، فلش نهادهای امنیتی متوجه روزنامهنگاران و هنرمندان و ورزشکاران و همه کسانی شده که در این ماجرا موضوع گشت ارشاد و حجاب اجباری را نقد کردند در حالی که این برخورد، واجد خطای تحلیلی بزرگی است که همچنان نمیخواهد اعماق بحرانهای موجود در ایران را ببیند و قبل از آن که بسیار دیر شود برای آن چاره اندیشی کند.
در هر صورت احساسم این است که نظام ممکن است پس از این همه حادثه و ضایعه به جای شنیدن صدای مردم و معترضان وارد فاز برخورد با نویسندگانی چون بنده و صاحبنظران منتقد شود که قطعا هیچ دستاوردی برای نظام نخواهد داشت و تنها ممکن است انفجار اجتماعی را به تاخیر انداخته تا در فرصت و با بهانهای دیگر با ابعادی سهمگینتر برگردد.
این تحلیلی کاملا ناپخته است که کسانی فکر کنند عامل شورشها و اعتراضات اخیر کنشگری قلمی امثال من و یا مثلا آقای سید مصطفی تاجزاده است. نسل جوانی که این روزها در خیابانها میآید اساسا امثال ماها و حتی چهرههای سیاسی مشهور را نمیشناسد تا از نوشتههای ما تاثیر بپذیرد. مخاطبان نوشتههای امثال من، پیش از هر کس مسئولان و نهادهای نظام است و نه جوانان و مردمی که اکنون به ستوه آمدهاند.
احساسم این است که من ظرف دو سه سال اخیر همه انتقادهایی را که به ذهنم میرسید همراه با راهحلها با مسئولان و عالیترین سطوح سیاسی مطرح کردم و به تعیبر شاعر آنچه شرط بلاغ بود گفتم و اگر تاکنون شنیده نشده، پس از این هم شنیده نخواهد شد و من باید به تکرار مکررات رو بیاورم که برای همه ملالآورست. ضمن آن که اینترنت نیز با انسداد مواجه شده و کار را مشکل کرده.
بنا بر این اکنون در این نوشته اعلام میکنم که تا اطلاع بعدی به موضوعات سیاسی حساسیتبرانگیز نخواهم پرداخت و مانند میلیونها نفر دیگر منتظر میمانم که ببینم خسروان با این ملک و کشور چه خواهند کرد و آیا مسیری جدید را برای اصلاح امور در پیش خواهند گرفت یا آن که ایران را به دست گردباد و طوفانهایی که در افق نمایان است، خواهند سپرد و زمام اعتراضات را به دست براندازان خواهند داد.