تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
در امتداد «خشونت پرهیزی» آقای زیدآبادی
(بمناسبت ظهور او در تلویزیون دولتی)
ابوالفضل محققی
زمان چندانی ازتوهین آقای زید آبادی به اپوزیسیون خارج کشور نمی گذرد. اپوزیسیونی که از نظر ایشان "هزار پاره بودند وبازیگران زمین کثیف ترامپ. "
ایشان همان موقع نوشتند که جزو پاک دستانی هستند .که به هیچ قیمتی حاظر ببازی در چنین زمین هائی نیستند!
برخورد ناشایست ،خود خواهانه وحکم قطعی ایشان در مورد اپوزیسیون سخت توهین آمیز وآزار دهنده بود. این چهارسال قبل بود.طی این مدت نیز آقای زید آبادی درهر برآمد مردمی که همین اپوزیسیون حمایت گر آن بود.ببهانه ای اپوزیسیون نوازی کرده وتکه ای به اپوزیسیون می انداختند.
من شخصا دلیل این همه حساسیت وعناد با اپوزیسیون خارج از کشور از طرف ایشان را نمی دانم.اما این مهم نیست.مهم موضعگیری ونقش ایشان است باعنوان افتخاری"شرافت اهل قلم ."
حال که زمین بازی تغیر کرده و صدها هزار دختر و پسر به کف خیابان ها ریخته زیبا ترین زمین های بازی را پیش دیدگان جهانیان گشوده اند؛ نسل پاک دستی در مفهوم واقعی که شعار "زن، زندگی، آزادی" را فریاد می کشند؛ آیا با دیدن شما در زمین بازی خامنه ای حق دارم که این بار من بپرسم «آقای احمد زید آبادی در زمین کثیف پوشیده از خون "خامنه ای" چه می کنید؟»
چگونه بر صفحهء تلویزیون رژیم ظاهر می شوید؟ بر جائی می نشینید که چندی قبل "سپیده رشنو" را، با پیکری در هم شکسته با صورتی که هنوز خون مردگی های ناشی از ضربات باز جویان بر خود داشت، مجبور به نشستن، به تکفیر خود، مجبور به تکرار کلماتی کردند که هدفی جز تحقیر، جز درماندگی و نشان دادن تسلیم یک ملت، یک نسل به حاکمی خود کامه نداشت.
در این فاصله زمانی طوفانی بپا خواست از طرف همان نسل تحقیرشده ،دیده نشده .نسل پرسش گر.نسل مطالبه گرکه حقوق خود از حکومتی که زندگی وآزادی آنها ویک ملت راتباه کرده است طلب میکرد.
آقای زید آبادی تحولات روحی ،فکری وعملی جوانان در این یک ماه وبهائی که برای این تحول پرداختند فرا تراز تصورنسل گذشته است . یک ماهی که به اندازه یک قرن آموزش داشت، حرف داشت.تحرک داشت و امید.
نسلی که مثل من وشما قتل عام های سال شصت وهفت را از نزدیک ندیده اند. سرکوب شدن جنیش اعتراضی سال هشتاد هشت ،وقایع کوی دانشگاه را ندیده اند .بهتر از من وشما کلیت این نظام را می شناسند وعدم تمکین حکومت در برابرمخالفان را خوب می دانید.
شما که سرکوب وحشیانه معترضان جنوب را دیدید.شما که امروز شاهد قتل عام مردم از نزدیک هستید.در مقابل چشمان شما کودکان دبستانی برگبار بسته می شوند .زندان ها را به آتش می کشند.بهتر از همه می دایند هیچ امکان گفتگوئی به مخالفان داده نمی شود!مگر با قبول چهار چوب های از قبل تعین شده ..
شما که میدانید صفحه تلویزیونی تنها بروی کسانی باز است که مطلقا به حریم مقدس رهبر ونور چشمی های او نزدیک نشوند. سخنی سنگین تر از گل نگویند!( مقایسه ترامپ وخامنه ای قیاس درستی نیست.ترامپ کجا وجانی خون ریزی که بخاطر سرود نخواندن کودکی در وصفش دودختر کشته می شود کجا). همه این ها را خوب می دانید.
اما با ووجود این قبول میکنید که بروید وپای صحبت خبرنگار امنیتی کانال چهار بنشینید.چنین اهانتی به خون ریخته شده دختر مظلوم کرد که ملتی در عزایش نشسته اند را بپای استقلال رای خود بگذارید.
خاک در چشمان مردم مصیبت زده بلوج بپاشید که چند روز قبل متجاوز از هشتاد کشته دادند. از کودک دوساله تا پیرمرد هفتاد ساله.
البته بگویم با خودخواهی وخود بزرگ بینی که من طی تمام نوشته های شما دیده ام که بعنوان عقل کل ظاهر شده وارائه طریق می کنید .تاحدودی این امر برایم آشناست .رشته ای از لجاجت که درجواب بمن ازآن بعنوان" چزندان" من یاد کرده بودید
حال در جستجوی آن هستم که ببینم این باربا قبول بازی درزمین کثیف وخونین خامنه ای می خواهید چه کس یا کسانی را"بچزانند".
فکر می کنم در درجه اول نوعی دهن کجی است به اپوزیسیون خارج از کشور که بدبینی دیرینه ای با آن آنها دارید.حال اتحاد عمل این روزها وجمعیت متشکل و چند ده هزار نفری خارج نشینان شمارا سخت بر آشفته می کند .از طرف دیگرچزندان دوستانی که دهن به نقد شما می گشایند.همراهی شما در تقابل با حکومت را طلب می کنند. امریکه شما توهین تلقی می کنید.
" طبیعی است که هیچکدام از کارها و مواضع من به مذاق کسانی که مدافع براندازی هستند، خوش نیاید. برخی افراد که قبلاً نگاه مرا می پسندیدهاند و اکنون به سمت براندازی متمایل شدهاند، ظاهراً انتظارشان این است که من هم با آنها هممسیر شوم. این انتظاری بیهوده و در عین حال توهینآمیز است." (زید آبادی در مناظره در شبکه چهار)
بنظر من ایشان که چنین سخنانی را بر نمی تابند تلاش می کنند در سیمای یک عارف که بقول خودشان مشغله ودغدغه اصلیشان" رسیدن به صلح درونی است" ظاهر شوند .نوعی هم سان پنداری با گاندی و ماندلا. قرار گرفتن در مدارج روحی بالاتر از کسانی که راه وروش اورا قبول ندارند.سپس با چنینی پوزیشنی حرکت کردن در جهت اصلاح حکومتی از راه گفتگو .
در حالیکه خود بیشتر از همه میداند که این حکومت ده ها بار خون ریز تر از حکومت آپارتاید و غاصبان انگلیسی است.ممکن است دامنه کشت وکشتار بمراتب فراتر برود !فراتر از آن دو! از اینرو پارگراف پایانی خود را چنین خاتمه می دهد
"مدافعِ سرسختِ حرکتهای سیاسی ضد خشونتم آن هم به قدری ضدخشونت که گاندی و لوترکینگ و ماندلا را شرمسار سازد!" زید آبادی مناظره در کانال چهار
خدا ملت را از دست چنین قهرمان ضد خشونتی که جایگاهی بالا تر از گاندی و ماندلا برای خود متصور است! برحضر دارد.
عارفی که در جستجوی "صلح درونی" چشم بر این همه فجایع روزهای اخیر می بندد.
اصلاح طلبی که زیر عنوان دفاع ازخشونت پرهیزی در صفحه تلویزیونی حکومت ظاهر می شود تا بعنوان یکی از چهره های شناخته شده اصلاح طلب ،نویسنده ،صاحب نام پر طمطراق "شرافت اهل قلم " خاک در چشم مردم می پاشند! در امان دارد! آمین!