تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

19 آبان ماه 1401 - 10 ماه نوامبر 2022

ما کیستیم؟: وارثان خون و شهادت!

بیانیهء «جنبس انقلابی مردم ایران»

هموطنان مبارز

ایران دختان شجاع و جوانان برومند

عده ای از مبارزان قبل از انقلاب، که در قیام سال 1357 مشارکت فعال داشتند و تقاص آن را با بیش از 5 سال زندان در اسارتگاه های خمینی جلاد پس دادند، و سپس با درس گیری از تجارب و اشتباهات در تمام کنش های اجتماعی از سال 1378 فعالانه شرکت نموده و تلاش کرده اند تا این کنش ها را جهت دار نمایند و آن ها را از آلودگی های سیاست های اصلاح طلبان دروغین و مدعیان داخل نشین و خارج نشین پالوده نمایند.

ما نیز بخشی از همان هائی هستیم که در جنبش 1388 توانستیم شعار "مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر خامنه ای  را به شعار محوری جنبش تبدیل کرده و ساختار حاکم «جنبش انقلابی مردم ایران» در تظاهرات ها توزیع و در برخی رسانه های خارجی نیز بازتاب یافت.

ما اعتقاد داریم که جمهوری اسلامی ایران تنها حکومت در جهان است که کودکان را نیز اعدام می کند و هزاران زن در آن به خاطر مخالفت، اعدام شده و یا در زیر شکنجه به قتل رسیده اند. ده ها هزار زن سیاسی و اجتماعی، از جمله دختران نوجوان، زنان باردار و مادران سالخورده در دهه ۶۰ به خاطر استفاده از حق آزادی بیان و عقیده اعدام شدند.

کار بجائی رسید که آیت الله منتطری، که خود مبدع ولایت فقیه و در موضع جانشین خمینی قرار داشت، در اعتراض نسبت به اعدام دختران سیزده چهارده ساله خطاب به خمینی نوشت: «...اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون این که اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملا ناراحت کننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجه های طاقت فرسا رو به افزایش است.» این فتوا درست پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و شکست قطعی ایران در جبهه ها صادر شد. بنا به اظهارات مکتوب آیت الله منتظری، بیش از 3000 زندانی سیاسی، و به گفته برخی منابع، چندین برابر آمار منتظری زندانی سیاسی در سال 1360 قتل عام شده اند.

بر اساس اسناد و گزارش های موثق، زندانیان سیاسی در گروه های شش نفره یا بیش تر در فاصلهء زمانی نیم ساعت برای اعدام برده می شدند و پیکرهای آنان نیز توسط کامیون ها منتقل و در گورهای دسته جمعی، به ویژه در خاوران، دفن شدند.

در طول دهه های گذشته نیز جمهوری اسلامی ایران، با استفاده از مجازات اعدام، به سرکوب مخالفان سیاسی و حتی غیرسیاسی و عادی خود پرداخته و ده ها هزار زندانی سیاسی را اعدام کرده است. علاوه بر این مجازات ها، روش های دیگر شکنجه از جمله آزار و اذیت جنسی، ضرب و شتم با باتوم، میله های فلزی و شوکر الکتریکی، زنجیر کردن زندانیان به میله در محوطهء زندان در هوای سرد یا گرم، محرومیت زندانیان از خدمات پزشکی، محرومیت زندانیان از ملاقات، انتقال طولانی مدت زندانیان به انفرادی نیز در زندان های ایران استفاده می شود. براساس گزارش های متعدد و مکرر منتشر شده، بازداشت شدگان در این بازداشتگاه ها در معرض تجاوز جنسی و سوء استفاده جنسی و سایر شکنجه های غیرانسانی قرار داشته اند.

هم چنین، در سال های نخست پس از انقلاب 57،دختران «باکره» را قبل از اعدام به «عقد» پاسداران درمی آوردند چون از نظر اسلامی دختری که رابطهء جنسی نداشته و باکره است بی گناه به شمار می رود و اگر اعدام شود به بهشت می رود. بنابراین، طبق فتوایی شرعی و برای جلوگیری از به بهشت رفتن دخترانی که به دلایل سیاسی محکوم به اعدام شده بودند، در شب پیش از اعدام آن ها را اجباراً به عقد (صیغه) یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان در می آوردند تا با تجاوز از آنها رفع بکارت شود و بعد اعدام شوند. گفته می شود بعد از اینکه دختر بچه هایی را می کشند، برای خانواده گل و شیرینی می بردند و یا کله قند، و می گفتند دختر شما دیشب به عقد یک برادر پاسدار در آمد و امروز اعدام شد. گفته شده است که از بعضی ها پول گلوله هم گرفته بودند. همهء این عوامل باعث ظهور جنبش دادخواهی جدید شده است. لذا عدم ارتباط جنبش نوین با جنبش ها و شورش و تظاهرات های قبلی بی پایه و انحرافی است.

 

اگرچه چپ واقعی ایران از همان فردای انقلاب به خویشتن خود بازگشت و دانست که رژیم ارتجاعی دینی جمهوری اسلامی در قالب «کمربند سبز» حافظ منافع منطقه ای سرمایه داری جهانی است، اما برخی چپ خوانده های وطنی همچون فدائیان اکثریت و توده ای ها به مثابه پادوی ارتجاع مذهبی درآمدند و در خدمت به رژیم ملایان از هیچ خیانتی روگردان نبودند. این در حالی بود که مدافعان حقوق شهروندی خلق های ایران در کردستان و به ویژه سنندج تا پای چان با رژیم آخوندی به مبارزه برخاسته بودند. سال های سیاه 1363-1360 شاهد بخون کشیدن بیش از سی هزار مبارز مچاهد و چپ در کلیت خود بودیم که نقطهM عطف کشتارها در مرداد 1367 با فرمان خمینیT بزرگ ارتجاعd جمهوری اسلامی و همدستی احمد خمینی، رفسنجانی، خامنه ای و باند موتلفه بیش از 4500 زندانی سیاسی که همگی از مجاهدین و مبارزین بودند و احدی از آنان به سلطنت طلب ها و لیبرال ها تعلق نداشتند با چرتقیل و سیم بکسل بدار آویخته شدند تا شاید صدای انقلاب ایران را خاموش سازند. هدف جمهوری اسلامی نابودی رهبران و همه کسانی بود که ظرفیت رهبری و راهبری جنبش مردمی را دارا بودند غافل از اینکه هر نسلی رهبران خود را بازتولید خواهد نمود. رژیم ملایان و پاسداران تروریست بخوبی می دانستند که رهبر فرهمند یک جنبش اجتماعى این توانائى را دارد که توده هاى مردم را به پشتیبانى از هدف هاى جنبش بسیج کند. رژیم ملایان با درس گیری از قیام سال 1357 بخوبی دریافته بود که هیچ جنبش اجتماعى نیست که بدون یک رهبرى اجرائی و توانمند موفق شده باشد. تحولات سیاسی – اقتصادی چهار دههء اخیر موجبات شکل گیری اقشار و طبقه بندی های اجتماعی شده که خواستار رژیم ارتجاعی دینی نبوده و آزادی خودرا درگرو رهائی از این حاکمیت عقب مانده قرون وسظائی می بیند. نگاهی به آمارهای زیر حکایت از دگرگونی در زیر پوست جامعه بوده که از دید ملایان بیسواد غافل مانده است.

 

در واقع برجستگی دهه هشتادی ها از آنجا ناشی می شود که در نظر داشته باشیم بیشترین رشد جمعیت دانشجویی مربوط به سال های 84 الی 89 است.

جدول زیر نمایشگر نگر جنبش های اعتراضی و یا شورش های سرکوب شده سال های پس از انقلاب تا کنون را نمایش می دهد که این امر بیانگر تشدید تضاد طبقاتی در دهه های پس از پایان جنگ ارتجاعی می باشد.

نگاهی به جدول فوق و شعارها و اهداف آنها نشان دهندهء آن است که تا سال 1388 هنوز مردم بر این باور بودند که می توانند با فشار حاکمیت را وادار به اصلاحات مورد نطر خود کنند اما بر پائی شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ برخامنه ای در تظاهرات های سال 1388 که برای اولین بار شعار سراسری معترضین شده بود نشان داد که مردم از خط قرمز حاکمیت عبور کرده و راهکاری مگر سرنگونی نظام را بر نمی تابند.

اگر منضفانه وقایع سال های اخیر را بررسی کنیم جرقهء انقلاب از اعتصابات کارگری هفت تپه و ظهور ایران دخت سپیده قلیان، شورشگری که جنسیت و مرگ را ببازی گرفته بود شروع شد. اعتصابات و گردهمائی های فرهنگیان و بازنشستگان عملا باعت شد هیبت نظامی حاکمیت درهم شکند. شاید بتوان اولین ضربهء سیاسی که حیثیت رژیم آخوندی را در محافل بین المللی و حقوق بشری بباد داد افشای قتل های زنجیره ای بدانیم که هزینهء آن را مبارزین داخل، که هیچیک سلطنت طلب یا لیبرال نبودند، پرداخت کردند. اما طاهرا امروز همچون سال 1357 دیرآمدگانی نه تنها می خواهند زود سوار قطار انقلاب شوند بلکه کوشش دارند خود را سوزنبان قطار انقلاب جا بزنند که زهی خیال باطل. حضور ده ها زن ومرد مبارز امثال نسرین ستوده، نرگس محمدی، آتنا دائمی، پریسا رفیعی، زهرا محمدی، نوشین جعفری، یاسمن آرائی، صبا کرد افشاری، سارا و سیمین محمدی، عبدالفتاح سلطانی، ناصر زرافشان، فریبرز رئیس دانا که پیشرانان حقوق شهروندی بوده و هیچ ارتباطی هم با خارج نشینان فرصت طلب نداشته اند.

اگر برای یک دگرگونی اساسی بحران اقتصادی، نابرابری اجتماعی – سیاسی عظیم، فساد و

فحشا و رشوه و ناشاستگی حاکمیت لازم باشد در واقع ایران مدتها بوده در آستانهء انقلاب بسر می برده ولی عامل ذهنی آن به پختگی نرسیده بود. تاریخ نشان داده که جنبش هاى اجتماعى عموماً زمانى موفق مى شوند که برخى اوضاع ناخوشایند اجتماعى باعث شوند که ناراضی ها و معترضیین گرد هم آیند و براى تغییر آن اوضاع متشکل شوند؛ اوضاعى چون نارضایتی های گسترده، سرخوردگی، از هم گسیختگى اجتماعی، فساد نهادینه شده، ناامنی، بى هنجارى و از خودبیگانگی است که شهروندان را وادار به از بین بردن عوامل ایجاد این نارضایتی ها می نماید؛ به خصوص آنجا که این اوضاع با احساس بىعدالتى اجتماعى توأم گردد، انگیزش هاى تشکل یک جنبش اجتماعى شدت بیشترى مى یابد که همه موارد فوق عملا در ایران موجود بود و نیاز به یک فتیله آتش داشت که قتل ایران دخت مهسا امینی آن را برافروخت.

در واقع قتل مهسا نماد اعتراض مردمی شد که بیش از چهل سال داغدار عزیزانی بودندکه حتی جسد آنها را نیافتند و خاوران نیز عملا نماد مفقودشدگان، اعدامی ها و ربوده شدگان شده بود. اگر چه همهء خیزش ها و اعتراضات و شورش های بعد از روی کار آمدن باند جنایتکار اسلامی خمینی الگو و شعار یکسانی نداشتند اما از سال 1388 با طرح شعار هوشمندانه سراسری "مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر خامنه ای" اعتراضات و خواسته های مردم معترض وارد فاز براندازی شده بود بهمین علت هم شاهد آن بودیم که اعتراضات پس از آن مرتبا تعمیق یافتند و منسجم تر و استوارتر پیش آمدند.

این در حالی بود که همین مدتی پیش شیخ کروبی و موسوی خوئینی ها از سردمداران جنبش سبز عاچزانه از ولی فقیه خواستار توجهات خاص شده بود تا شاید براندازی نطام در دستورکار مردم قرار نگیرد، غافل از اینکه بیشتر جنبش ها در یک زمان بحرانى آغاز مى شوند و با سرعت هاى مختلفى رشد مى یابند و سرانجام، یا از میان مى روند و یا نهادینه شده و ریشهء ضد انقلاب را می سوزانند. در واقع رفتار و کردار حاکمیت بهترین راهنمای مردمی شد که خواستار تغییرات ساختاری بودند زیرا این حاکمیت بود که تخم نارضایتی گسترده را به صورت روزمره در جامعه می کاشت و در واقع غافل بود که "آنها که باد می کارند، طوفان درو خواهندکرد".

دهه هشتادی ها در واقع با بهره گیری از دانش رایانه ای و بازگشت به خویشتن خویش توانستند ناآرامی و برانگیختگی خودرا با استفاده از تجربیات نسل های انقلاب در قالب تجمعات خیابانی به نمایش گزارند. آنها به درستی از پدران خود آموخته اند که یک رابطه مستقیم و اعلا بین"خیابان، دیوار و پشت بام" وجود دارد. اگر این نسل را معجون و آمیخته نسل های قبلی بدانیم که هستند، باید به آنها یادآور شد که آرام آرام باید کوشش کنند با ایجاد یک ساختار شبکه ای تودرتو به سمت یافتن یا ساختن ایدئولوژى جنبش براى معترضیین برآیند و فراموش نکنند که برخلاف هجویات برخی خارج نشینانی که هیچگونه قرابتی با مبارزات مردم ایران ندارند و درصدد فرصت طلبی و رهبر خواندگی جنبش هستند هیچ مبارزه ای بدون سازماندهی، تشکیلات و رهبری و راهبری به سرانچام نخواهد رسید.

نگاهی به اظهارات شاهزاده رضا نشان می دهد ایشان احتمالا یا تاریخ نخوانده اند یا خودرا به بی اطلاعی می زنند که مدعی حمایت از حقوق شهروندی بهائیان و یا تاسیس مسجد اهل تسنن در تهران شده اند؟! زیرا به واقع اولین سرکوب پس از دوره قاجار و جدی ترین موج آزار بهائیان در دوران پهلوی از سال 1334 آغاز شد؛ هنگامی که حکومت به شیخ محمدتقی فلسفی اجازه داد در رادیوی سراسری بر ضد بهائیان، به وعظ و خطابه بپردازد و عوام را علیه بهائیان بشوراند. موجی از بهائی ستیزی در کشور به راه افتاد و در بسیاری از نقاط بهائیان با قتل و غارت مواجه شدند. شاید یکی از دلایل این موج از بهائی ستیزی این بود که شاه به دستگاه روحانیون دینی که به او کمک کرده بودند تا با کودتا علیه مصدق قدرت را بازپس گیرد احساس دِین می کرد و یا رضا شاه و پسرش هیچگاه اجازه تاسیس یا سخت مساجد اهل سنت در تهران را نداند زیرا آنها هم در واقع شیعه گری را برای برقراری حکومت خودکامه خدائی خود لازم داشتند! این در حالی بود که سازمان های چپ و مبارز ملجاء همهء مبارزان با هر دینی بودند و بسیاری از عناصر فعال چنبش چپ در خانواده های بهائی یا زرتشتی یا اهل سنت پرورش یافته بودند که نمونه بارز آن کردستان همیشه قهرمان است که از سالیانی دراز به سنت چپ پای بند است.

از طرف دیگر اگر چه حمایت شبکه های اجتماعی و برخی فعالان در خارج کشور از جنبش انقلابی مردم ایران قابل تحسین بوده اما آنها فراموش نکنند که موجد و مولود انقلاب زنان و جوانان داخل نشین و آنها حداکثر حامی تبلیغاتی بوده لذا توصیه می شود از شائبه رهبری و خودشیفتگی راهبری پرهیز کنند که مردم انقلابی راهبران خودرا در خیابان ها و تظاهرات بیرون خواهد داد.

اگر جنبش اجتماعی نوین یک حرکت و مبارزه گروهی با یک هدف مشترک در قالب یک رفتار جمعی برای تغییرات ساختاری سیاسی - اجتماعی است پس ناچاریم وضعیت جنبش را برای همه شرکت کنندگان در آن از نطر جنسیت، قومیت و نوع حاکمیت نیز توضییح دهیم.

بدون شک در این مرحله چشم انداز بعدی هنوز ناروشن است اما داشتن برنامه باعث جذب تعداد بیشتری به جنبش خواهد شد. بطور مثال زنان مبارز ایرانی باید بدانند که شعار "زن، زندگی، آزادی"، که به زبان کردی "ژن، ژیان، ئازادی" گفته می شود، یک شعار سیاسی و اجتماعی است که نخستین بار توسط زنان مبارز چپ کرد در گردان های چپ در کردستان ترکیه و سپس در جنگ علیه داعش استفاده شد و به سایر تجمعات اعتراضی سطح جهان نیز راه یافت. لذا نمی توان اجازه داد هر مدعی آسوده خاطر خارج نشینی آن را تصاحب نماید و علیه جریان چپ و رادیکال مبارزان ایرانی از آن استفاده نماید؛ همان طوری که رقص «بالچا» نیز توسط پارتیزان های ایتالیائی ضد فاشیست در جنگ دوم جهانی که زیر نظر کمیته ملی آزادی -CLN - که توسط حزب کمونیست، سوسیالیست، حزب لیبرال سوسیالیست جمهوریخواه ایتالیا، حزب دمکرات مسیحی و دیگر احزاب خرد تشکیل شده بود، اجرا شده است.

تجربهء جنبش 1388 بیان می کند که این جنبش یک حرکت کاملا سیاسی – اجتماعی بود که در آن گروهی متکثر، با یک هدف مشترک، به طور خودخوش، و بدون رهبری و با استفاده از شبکه های اجتماعی، جنبشی را علیه نادیده گرفتن حق شهروندی خود به راه انداختند. اما حاکمیت با سرکوب و ارعاب، مانع دست یافتن آن جنبش به هدف خود شد و با در نظر داشتن تجربه گران بهای جنبش های بهار عربی دریافتیم که اگرچه می توان از شبکه های اجتماعی برای تبلغات و پیوند بین عناصر جنبش استفاده کرد اما بدون شک با فیس بوک و اینستاگرام و واتز اپ نمی توان انقلاب را به سرانجام رسانید.

ما اعتقاد راسخ داریم نسل به خیابان آمده با هر گونه ویژگی خاص میرات دار نسل های قبلی و توانمندی های او منبعث از استفاده از تجارب نسل 1357 است و خیابان اکتشاف جدیدی نیست که تاریخ صد سالهء اخیر منصهء ظهور همه انقلابات و جنبش های اجتماعی خیابانی در پیوند با دیوار و پشت بام بوده است.

ما بر خلاف جامعه شناسان ایرانی که همه نگرانی آنها فروپاشی حاکمیت است و لذا نسل برافروختهء دههء هشتادی را نسل ربات و گیم پروگرام می دانند که گویا چون نمی دانند مرگ چیست با مرگ بازی می کند، نمی دانیم بلکه اتفاقا معتقدیم این نسل آگاهانه مرگ را به بازی گرفته تا زندگی را دریابد والا کدام انسان عاقلی است که بوی مرگ را تشخیص ندهد بلکه اینها مرگ را ببازی گرفته اند تا از زندگی نکبت بار خود رهائی یابند

 

سرانجام جنبش ؟

بر اساس پیشگفته های قبلی، ما امروز شاهد جنبشی پرتوان، مستحکم و همگانی در سراسر کشور مواجه هستیم که حجم گستردگی آن علیرغم آنکه یادآور جنبش سال 1357 است اما «فقدان رهبری و برنامه» خطر ویرانگر آن است.

ویژگی اصلی جنبش کنونی آن است که با هجوم پلیش و سپاه نمی گریزد بلکه خود به آنها حمله می کند و جسارت عناصر جنبش بخصوص ایران دختران غلغله ای بپا کرده که شجاعت مردان را مضاعف نموده است. بهترین تعریف آن است که این جنبش مکمل جنبش های فوق الاشاره و شورش های برشمرده در جدول فوق هستند و قرار است آرمان ناتمام مشروطیت و خواسته های بر حق مردم را در سرنگونی حکومت اسلامی و بر کندن توهمات مذهبی جامه عمل بپوشاند. این جنبش سر سازگاری با فاسدان، غارتگران و مرتجعین مذهبی ندارد. برای این جنبش کرد، ترک، بلوچ و عرب و فارس همه تیرگان ایرانی هستند که زیر پرچم مبارزه تجمع کرده اند. این جنبش همانقدر شعار می دهد که کردستان چشم و چراغ مائی که بانگ بر داشته مبارز بلوچی، حمایت، حمایت و ترک و کرد و بلوج پیوندتان مبارک.

برای تداوم این جنبش باید اعتراصات با اعتصابات، بویژه اعتصابات نفتگران قهرمان، در هم آمیزد زیرا اعتضابات نفتگران صندوق پول رژیم ارتجاعی را خالی خواهد کرد و توان مالی تداوم زیست رژیم را ناممکن می سازد. به همین علت پالایشگاه ها و پتروشیمی ها و معادن به مثابه شیشهء حیات مالی رژیم باید به دست کارگران و کارکنان مبارز از کار بیفتند و این جز از طریق هاهنگی کمیته اعتصابات و اعتراضات صورت نخواهدگرفت که آن نیز امری ممکن است زیرا ما مدتهاست در ایران شاهد جنبش زنان، جنبش دانشجویان، جنبش کارگری، جنبش معلمین، جنبش دفاغ از محیط زیست و جنبش های قومی هستیم که باید کوشش کرد با تشکیل کانون سراسری اعراضات و اعتضابات وسعت چنبش را به پهنای جغرافیای ایران کنیم زیرا در غیر این صورت رژیم ارتجاعی ملایان با همدستی سپاه آدمکش در اولین فرصت جنبش را ذبح خواهد کرد.

البته باید همینجا تاکید کنیم که حتی در صورت شکست مقطعی این جنبش تاتیرات بلافاصلهء آن دامنگیر حاکمیت می شود بطوری که رژیم نادان و خیره سری که ملت را به حساب نمی آورد هم اکنون داد گفتگو سر داده است ؟!. بدون شک اگر حاکمیت بخواهد جنبش را سلاخی کند باید در انتظار پاسخ مناسب زنان و مردانی باشد که مرگ را بازیچه قرار خواهند داد تا مرگ رژیم را ورق زنند.

 

سخنی با دولت های منطقه و جهان

جنبش انقلابی ایران هیچگاه حمایت های مزورانه برخی کشورهای قدرتمند در قالب معاملات آشکار و پنهان آنها را فراموش نخواهد کرد؛ اما در این برهه زمانی که مردم ایران هستی خود و کشورشان را به نیستی رژیم آخوندی گره زده اند هرگونه تو افق و قرارداد بین المللی که علیه منافع مردم ایران با رژیم آخوندی منعقد شود فردای انقلاب به سطل زباله انداخته خواهدشد.

لذا در این شرایط حتی در مذاکرات برجام نباید ذره ای منابع مالی باین رژیم آخوندی منحوس پرداخت شود تا بنیهء مالی سرکوب آن قوی شود. بنگاه ها و موسسات حامی و لابیگری رژیم اسلامی باید بفوریت منحل و اسامی لابیگران در اختیار جنبش انقلابی مردم ایران و دادگاه های بین المللی حقوق بشری قرار گیرد تا در فردای حسابدهی مد نظر قرار گیرد. بدون شک این جنبش چشم آنانی را که در این مرحله گوشهء چشمی به تجزیه این آّب و خاک داشته باشند را نیز کور خواهدساخت.

به گروه های نیابتی و وارثان سردار قاچاقچی قاسم سلیمانی اخطار می کنیم خود را آلوده مبارزات مردم ایران نکنند که عقوبت بس سنگینی در انتظار آنان و خانواده هایشان خواهد بود. مردم ستمدیده عراق و سوریه و یمن حامیان جنبش انقلابی مردم ایرانند و به نیابت از جنبش انقلابی مردم ایران وظیفه و مسئولیت گوشمالی گروه های نیابتی را دارند.

 

ساختار حاکمیت پیشنهادی جنبش انقلابی مردم ایران:

اگر چه هنوز تا سرنگونی رژیم ملایان مدتها باقی است اما با درس گیری از بی برنامگی انقلابیون سال 1357 که باعث دزدیده شدن انقلاب توسط ملاها شد از هم اکنون جنبش انقلابی باید چارچوب برنامه رهائی خودرا تدوین نماید. بدون شک تا سرنگونی جمهوری اسلامی، شورائی مرکب از نمایندگان کمیته های اعتصابات کارگری، معلمان، زنان و دانشجویان و بازاریان، اقوام و نظامیانی که به انقلاب خواهند پیوست هدایت انقلاب را برعهده می گیرند تا دورهء گذار به تشکیل مجلس موسسان فراهم شود. صد البته که قوانین حاکم بر این دوره گذار که ممکن است حتی یک سالی بطول بیانجامد همان قوانین حاکم بر کشور در دورهء قبل انقلاب با تاکید بر حاکمیت غیر دینی – غیر مذهبی خواهد بود؛ با این تاکید که چنانچه ضرورت داشته باشد هر قانون و مقررات موقتی الزامی باشد شورای گذار تصویب خواهد کرد.

 

نکات برجسته حکومت شورائی

1 - ماهیت سوسیال دمکراسی آن مشابه کشورهای اروپای شمالی و اسکاندیناوی

2 - رابطه حسن همجواری با همهء کشورهای دنیا بویژه کشورهای منطقه

3 - برقراری آزادی های سیاسی – اجتماعی و فرهنگی برای همهء شهروندان با هر دین، مذهب و مرام و عقیده

4 - آزادی مطبوعات و رسانه ها

5 - برقراری نظام عادلانه مزد برای کارگران و زحمتکشان و ایجاد سیستم تامین اجتماعی و سلامت عمومی همچون اروپای شمالی و آلمان

6 - برقراری تناسب منصفانه همهء مناصب کشوری بین زنان و مردان و تاسیس وزارت زنان بطوری که ایران انقلابی در جهان بتواند مظهر عدالت جنسیتی در حاکمیت شود

7 - حمایت کامل از اتجادیه ها، سندیکاهای کارگری، معلمان و بازاریان

8 - برقراری رابطه رسمی با اسرائیل با حمایت از طرح دو دولت در یک کشور

9 - برقراری نطام آموزش اجباری تا مقطع دیپلم و آموزش رایگان تا مرحله دکترا و لغو سهیمه بندی های

1۰- برچیدن دکان روحانیت و آموزش آنان برای حقوق شهروندی و تمرکز این امور زیر نظر دولت انقلابی

 11- تمرکز حساب وجوهات شرعی و کمک هائی که مردم ممکن است به مراجع تقلید نمایند همچون مالزی در یک حساب بانکی با شرط انتقال آن به دولت پس از مرگ مراجع مذکور و حسابرسی سالانه این حساب ها و انتشار گرازشات حسابرسی به صورت عام

12- انحلال مدارس مذهبی و زیر نظر قرار دادن آنها توسط وزارت آموزش و پرورش

13- برسمیت شناختن قانونی حق اعتراض، حق اعتصاب برای همگان

14- لغو آموزش های دینی در مدارس؛ زیرا باورهای مذهبی امری شخصی تلقی خواهند شد

15 - مصادره فوری اموال و دارائی های غاصبان و غارتگرانی که از طریق ویژه خواری منابع کشور را به دارائی شخصی تبدیل کرده اند.

 

چه باید کرد؟

انقلاب فرآیندی مستمر، پیوسته و مدت دار است که طول مدت آن بستگی به عوامل متعددی نظیر توازن قوای انقلاب با ضد انقلاب دارد. رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در مخمصه قرار گرفته که اگرچه زور دارد اما اقتدار آن در هم شکسته. لذا از هم اکنون باید حداقل موارد زیررا رعایت کنیم تا شاهد موفقیت را در آغوش گیریم:

1 - تشکیل هسته های مقاومت در دانشگاه، مدارس و محلات بصورت شبکه ای که هر هسته تعداد محدودی داشته و ارتباط هسته ها از طریق شبکه های اجتماعی بصورت رمزینه صورت گیرد

2 - تشکیل کانون های اعتصاب بر حسب جغرافیای کارخانجات به طوریکه با فراخوان کانون کل کارخانجات یک منطقه دست از کار بکشند

3 - تشکیل کانون کارکنان و رانندگان شبکه های حمل و نقل که با پیوستن به اعتصابات شبکه حمل ونقل کشور را فلج کنند

4 - تشکیل هیات شناسائی دستگیر شدگان و جمع آوری کمک های مالی نقدی و غیرنقدی برای خانواده های آنان

5 - فعال شدن کانون معلمان و بازنشسته ها در پیوند با اعتصابات و اعتراضات

6 - تشکیل یک هسته فعال از وکلای میهن پرست برای حمایت حقوقی از دستگیرشدگان

7 - فعالیت گسترده در شبکه های اجتماعی نظیر واتز اپ، تلگرام، اینستاگرام و توئیتر و... با رعایت محرمانگی که این امر در مسئولیت جوانان دههء هشتادی است

8 - در کلیهء ادارات، دانشگاه ها و مدارس تضاویر منحوس خمینی و خامنه ای را بزیر کشیم یا با پاشیدن مرکب بر آن اعتراض خودرا آشکار سازیم

9 - شعار نویسی در دیوارها، مترو، استادیوم با سرشعار مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر خامنه ای، نابودباد رژیم جمهوری اسامی، برقرار باد جمهوری شورائی ایران را به صورت مستمر انجام بدهیم

1۰- در روزهای مسابقات ورزشی با سردادن شعارهای بالا اعتراض خود را اعلام کنیم

 11- اگر در شهر یا محله تان سگ ولگرد سراغ دارید پارچه منقش به «مرگ بر خامنه ای» را تنش کنید تا در شهر بچرخد

12- شعار دادن در پشت بام ها را تا پیروزی انقلاب همه شب بین ساعت 9 تا ده شب سر دهید

13- اسامی و عکس مزدوران سپاه، بسیچ و ارتش و اطلاعات و ماموران دولتی را در شبکه های اجتماعی با آدرس محل سکونت و افشای اسامی خانواده های آنان انتشار دهید تا بدانند اعمال آنها در فردای انقلاب بی پاسخ نخواهد ماند.

14- استادان و معلمان در همراهی با دانشجویان و محصلین در تعصیل کلاس ها همکاری نمایند و انجام کلاس ها را موکول به آزادی بازداشتی ها کنند.

15- اسامی غارتگران و سرمایه دارانی که با اتصال به حاکمیت منابع ملی کشوررا به اموال شخصی تبدیل کرده اند و در برپائی حاکمیت ارتجاعی مشارکت داشته اند را افشا کنید.

16- رژیم جمهوری اسلامی بعلت شرایط تحریم در تنگنای شدید مالی قراردارد و به مالیات ستانی با زور روی آورده؛ لذا شرکت و صاحبان کسب و کار با عدم پرداخت مالیات تنها منبع فعال مالی دولت را قطع کنند تا قدرت سرکوب آن کاهش یابد.

17- تظاهرات را به صورت غیرمتمرکز در محلات مختلف، به خصوص محلات جنوب شهر همچون نازی آّباد، خزانه، کارون و جیحون، نارمک و تهرانپارس، سازماندهی کنیم و از طریق پیک های موتوری سیار وضعیت محلات همجوار را بررسی کنیم تا درصورت نیاز به اعزام نیرو، جوانان را به آن محلات گسیل داریم

18- صاحب خانه ها و مالکان تا پیروزی انقلاب به منظور همراهی با جنبش انقلابی از تخلیه واحدهای استیجاری یا افزایش اجاره بها اجتناب کنند.

19 حامیان جنبش انقلابی مردم ایران در خارج تلاش کنند با اجتناب از خودمحوری با تشکیل کانون حامیان انقلاب ایران و تشکیل شورای راهبری مبارزات خارج کشور، مردم و زحمتکشان، نمایندگان مترقی پارلمان ها و عناصر مبارز و سلبریتی های مشهور آزادیخواه را تشویق به حمایت از جنبش انقلابی نمایند تا از این رهگذر بر دولت های خارجی نیز فشار وارد آید و از برخورد های دوپهلو با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی دست بردارند و محافل بین المللی را به موضع گیری علیه این رژیم تشویق نمایند

20 - ارتباط گیری با احزاب مترقی جهان بویژه احزاب سبز و محافل مترقی فمنیستی به منظور راه اندازی وسیع کارزار علیه جمهوری اسلامی و فراخوان سفرای خارجی از ایران و همچنین شناسائی و افشای باند لابی جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف به ویژه امریکا و انگلستان.

 

در خاتمه برای نتیجه گیری از مبارزات مردم قهرمان کوشش کنیم شعارهای یکسان در سراسر کشور برقرار کنیم. آنان که در خیابان حضور ندارند بانگ رسای انقلاب را شباهنگام بین ساعت نه تا ده شب از خانه و پشت بام ها سردهند تا ارتجاع اسلامی قادر به تجمع نیروهای سرکوب در یک مکان نگردد.

جنبش انقلابی مردم ایران

سرنگون باد رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی

برقرارباد جمهوری دمکراتیک

بازگشت به خانه