تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

4 دی ماه 1401 - 27 ماه دسامبر 2022

ملت شدن!

جواد کاشی

ملیت‌گرایی [یا به زعم جنبش سکولار دموکراسی ایرانريال ملت مداری] از راه می‌رسد و هر روز قوت بیشتری پیدا می‌کند. اما آنچه از راه می‌رسد با سنخ‌های پیشین ناسیونالیسم ایرانی دست کم سه تفاوت اساسی دارد:

 

اول: به جای آنکه ناسیونالیسمی معطوف به راس باشد، دست به کار ساختن یک ملیت‌گرایی از پایین و قاعده هرم اجتماع سیاسی است. ذهنیت و روان جامعه در انتظار یک قهرمان ملی نیست تا اسطوره‌های باستانی را نمایندگی کند. به جای آنکه به شکوه و عظمت ملی بیاندیشد و خواهان خلق حماسه‌های ملی باشد، به دوستی می‌اندیشد. دوستی با همه کسانی که در محدوده این سرزمین زندگی می‌کنند.

ملیت‌‌گرایی دوران مشروطه، به عقده تحقیرشدگی پاسخ می‌داد، اما این بار می‌آید تا بافت‌های آفت‌خورده اجتماعی را درمان کند. دلمشغول خاک و محیط زیست است. دلنگران گروه‌های رانده شده، داغ ننگ خورده، و به رسمیت شناخته نشده ایرانی است. به ایرانیان بیشتر از تاریخ ایران علاقه‌مند است و به گرمای حضور جمعی مردمان، بیش از  افتخارات بزرگ.

 

دوم: نقطه طلایی این سنخ تازه فرداست نه دیروز. به جای آنکه خیال کند، ایرانی وجودی تاریخی در گذشته دارد، تصور می‌کند در حال ملت شدن است. ملت شدن یک خواست است نه یک میراث حاضر و آماده. باید برای ملت شدن بکوشد، نه اینکه به میراثی که پیشاپیش هست افتخار کند.

هر کس در این فرایند نقش و جایگاهی دارد. هیچکس دست خالی نیست. اقوام هر کدام میراث ارزشمندی دارند. باید سهم خود را در احداث یک ملیت نیرومند ایفا کنند. متدینان باید نشان دهند میراث دینی‌شان چه کمکی به ساخته شدن یک ملت می‌کند. گروههای جدید اجتماعی هر کدام باید سبدی از داشته‌های خود به میدان بیاورند.

هدف یکی شدن و یک رنگ و یک صدا شدن نیست. درست به عکس، میثاقی است برای حفظ و حراست از تفاوت‌ها. در تفاوت رنگ و صداهای متنوع است که غنای خود را میجوید. در صدد ساختن اردوگاه نیست، میخواهد بستری برای ظهور همگان بگشاید. نه تنها دلنگران تفاوت‌ها نیست، بلکه از ظهور جلوه‌ها و رنگ‌های تازه استقبال می‌کند.

 

        سوم: ملیتی که در راه است، جان و انرژی و قدرت خود را از خون زندگی می‌گیرد. نه از شعارهای پرطمطراق هویت خواهانه. به همین جهت گرم و حماسی نیست. اردوگاه نمی‌سازد. در صدد تولید پشتوانه‌ای است برای هر جوان که آرزوی ویژه و خاص خود را طلب ‌کند. به هر کس توشه راه می‌دهد و نیرو و قدرت عطا می‌کند تا زندگی خود را همانطور که طبع‌اش طلب می‌کند پیش ببرد. ملت شدنی در مخیله جمعی است که بیشتر از سنخ خاک و زمین و آب است، نه از سنخ آسمان و سقف و افق.

بازگشت به خانه