تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

1 دی ماه 1401 - 22 ماه دسامبر 2022

زن درثبت اسناد

نسرین خراسانیان

 

آی دخترهای مردمم

آی پسرهای مردمم

آی مردمم

وای مردمم

زن بودم و برای

پرنده بودم و برای...

 

گفتم:

مرا به آغوش‌ها نسپارید

من از خیسی ِ گفتگو باز مي‌گردم

از شمايل غريب خوشبختي

كه هفت خوان لاكردارش كفايت نمي‌كند مرا.

 

غرق بي‌انصافی‌ام، شبيه پدر در قتل خصوصی

غرق بي‌انصافی‌ام، شبيه گلوي خرافه پاي ايمانم

بگو با اين حنجره‌ی تا خرخره روان‌نژند چه كنم

كه اين مرد

در دفتر ثبت ِاسناد

تمام هويت مرا زير سوال می‌برد

تا در تشخيص اجساد زير پوستم

لايه‌هاي هندسي‌ام را به تحليل بنشيند

كه بسپاردم به تو

كه موجه‌تري

و به طرز فزاينده‌ای مسئوليت مرا قبول می‌کنی.

 

 

حالا يك سروگردن بالاتر از قوهاي در گردنم ايستاده ای

بایست، ای سنگینیِ نگاهت بر استخوانم.

 

باز به موش‌هاي سرم سر مي‌زنم، زده‌ام

عادت فاضلاب‌هاي مرا خوب مي‌دانند.

 

چله نشين گريه‌هاي مادرم شدم

که باز وسط گريه‌ها خواب مي‌بيند همه‌ خوشبختیم

 

عجب اعتراف زبان‌داري

دارم به راه مي‌زنم، زنم

ميل تاريكي مدور در من

خاطر نقابت را نيازارم به شب بودنم

نه سايه ات‌افتاد نه افتاد به سايه‌ای راهم

فقط خسوفْ لميده در گوشه‌هام

كه خيالي سخت تاريكم وُ

عجيب سمت روشن تو را دوست دارم

وقتي دهانم راه مي‌افتد افتاد

به اين هذيان مقدس

كه زنها در وراثت آب ها مشاركت دارند

ببين چطور با ماهي‌ها خويشاوندترند

 

از حادثه‌ای حاصلخيز بيرون مي زنم، زنم

اين ماديان خسته از تاخت

اين شريك چپاول اعضا

اين محكوم به لجاجتی گمراه

صداي آبها را مکرر می‌کند

به هر سمت كه مي‌نشيند

تو را گم مي‌كند خدا

 

گم ات كردم، كرده بودم

شانه‌هات كو؟

سرت سبز اي فروتن ْتن

سمت تو را دوست دارم.

 

چقدر بگويم

اين موها فقط شريك خصوصي كابوس‌هاي من‌اند

باز گزمه بود و برای

من كه ايستاده‌ام رو به ابديت چاهي

تا از رنج‌هايم فرصت ابراز را بگيرد

و تميز ماليات بر هوا را می‌پردازم

که خوب می‌دانی در پايبندي به اخلاقيات يد طولايي دارم

 

باز ركود اجتماعي‌ به تن كسان‌ام

مرا به اغوش ها نسپارید

من از خیسیِ گفتگو باز می‌گردم

بخش عمومي‌تان جريحه‌دار نشود آقاي دريا

من به نفرین آبها مومن ترم

من از آغوش‌ها می‌کاهم

من از غارت ها می آیم.

 

از سكونت‌گاه زبان‌هاي سرخ كه باز مي‌گردم

سكوتم مي‌آيد، آمد

پاي سياهه نشست به امضايش

بگو چند شتر جهاز به خانه مي‌برم، برده‌ام؟

برگرفته از اینستای شاعر

بازگشت به خانه