تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

3 بهمن ماه 1401 - 23 ماه ژانویه 2023

معنای مخالفت با اعطای وکالت به شاهزاده

سارا فرزان

در پی مصاحبهء اخیر شاهزاده رضا پهلوی با شبکهء تلویزیونی من و تو در هفتهء گذشته، و در پاسخ به  این سوال  که «چرا زمانی که مردم شما را در داخل وخارج صدا می زنند  شما به طور جدی به میان نمی آیید و رسماً وارد عرصهءمبارزه و انقلاب نمی شوید؟» ایشان صراحتا اشاره کردند که «من نمی توانم سخنگو و نمایندهء خود خواندهء مردم باشم، بلکه در ارتباط با نمایندگان رسمی نیروهای بین المللی شایسته است که از سوی مردم این نمایندگی و سخنگویی به من اعطا شود تا من زمانی که با نمایندگان سازمان ها و دیگر قدرت های جهانی در خصوص وضعیت ایران و حقوق اساسی از دست رفته شان، و حتی عبور از رژیم ایران صحبت می کنم نماینده ای از دل یک انتخاب دموکراتیک باشم».

ایشان همچنین در میان صحبت های خود به واژهء «وکالت» اشاره کردند و گفتند «من باید از سوی تعداد زیادی از مردم وکالت داشته باشم تا  بتوانم در مسیر گذار و براندازی و پس از گذر، تا تشکیل مجلس موسسان و انتخابات آزاد برای تعیین شکل حکومت، گام های موثری بردارم».

در این مصاحبه بارها شاهزاده رضا پهلوی، همراه با اشاره به خط قرمز های خویش، و تأکید بر باور به کثرت گرایی و احترام به عقاید و نظرات  مختلف، فردای ایران را فردایی سکولار دموکرات، متکثر، یکپارچه، و متعلق به همهء ایرانیان دانشته و بر لزوم اتحاد تاکید کردند.

فردای پس از مصاحبه، عده ای، در پی انجام یک کوشش جمعی و با استناد به وجود واژهء «وکالت» در سخنان شاهزاده رضا پهلوی، اقدام به  ساختن پتیشنی کردند برای جمع آوری امضا جهت دادن وکالت و نمایندگی و سخنگویی به شاهزاده رضا پهلوی. متعاقب آن هم هشتگ «من وکالت می دهم» و چندین هشتگ موازی با مضمون «وکالت دادن به شاهزاده» در رسانه های اجتماعی به راه افتاد.

آنگاه، با بالا گرفتن استقبالی چشمگیر حول محور «من به شاهزاده رضا پهلوی وکالت می دهم» و حمایت چهره های سرشناس و بالا رفتن تعداد امضا ها، واکنش های بسیاری در مخالفت با هشتگ «من وکالت می دهم» از سوی گروه های تجزیه طلب، مجاهدین خلق، کمونیست های افراطی، چپ های قدیمی، حتی جمهوری خواهان و برخی اقلیت های قومی صورت گرفت و طولی نکشید که  فضای مجازی، علیرغم افزایش مستمر تعداد امضا های موافق، به سوی دوقطبی «من وکالت می دهم»  و «ن وکالت نمی دهم» پیش رفت.  

نکته اینجاست که در بررسی واکنش ها و بازخوردها به این «کنش سیاسی اجتماعی» به نکات قابل توجهی دست می یابیم که ضرورت هوشیاری نیروهای سکولار دموکرات را دوچندان می کند. اولین و مهمترین نکته، که در نظرات  مخالفان با وکالت دادن به شاهزاده مشهود است، بیش از هر چیز، به درک نادرست از مفهوم «وکیل و وکالت» و اشتباه گرفتن آن با مفهوم «کفیل و کفالت» مربوط می شود. اغلب مخالفان در تحلیل های خود به حقوقی اشاره می کنند که بیشتر حق یک کفیل است تا یک وکیل. «کفیل و کفالت» که واژگانی عربی  هستند، در اصطلاح حقوقی، به معنی ضامن و ضمانت اند و در اصطلاح هم به شخصی که از دیگری ضمانت می‌کند، کفیل گفته می‌شود. کفالت نیز به این معنا است که چنانچه فردی توان انجام کاری را نداشته باشد شخص دیگری بجای او انجام آن کار را بر عهده بگیرد.     «کفالت» در واقع عقدی است که به واسطه آن یک نفر در مقابل فرد دیگری متعهد می‌شود که شخص ثالثی را هرگاه بخواهد احضار کند. به عبارت دیگر کفالت عقدی است میان کفیل و مکفول که در آن وظایف کفیل تنظیم شده و اغلب بر این استوار است که مکفول توانایی  جسمی عقلی و سنی لازم انجام کاری را ندارد.

اما «وکیل» به کسی گفته می شود که، نه بخاطر ناتوانی شخصی موکل بلکه به دلایل اجرائی و تخصصی مختلف، به جای او انجام اقداماتی را به نمایندگی از او بر عهده می گیرد. در حقیقت «وکیل» فردی است که با آگاهی و تسلط بر حقوق اساسی مدنی و اجتماعی و حتی بین المللی، قادر است به دفاع، توضیح و تبیین دقیق تر حق موکل خویش بپردازد.

«وکالت» در لغت به معنی سپردن و واگذار کردن است و در اصطلاح حقوقی به عقدی گفته می شود که بر اساس آن کس یا کسانی شخص حقیقی یا حقوقی معینی را برای انجام کاری معین به عنوان وکیل خود انتخاب می کند. در ء  قانون مدنی ایران وکالت اینگونه تعریف شده است: “وکالت به عقدی گفته می شود که بر اساس آن یکی از طرفین، فرد دیگری را برای انجام کاری وکیل خود می نماید».

حال به نظر می رسد مخالفان امر دادن وکالت به شاهزاده، یا به عمد و از روی عناد و غرض و یا در اثر بی توجهی، نه تنها با استفاده اشتباه  از مفهوم «کفالت» به جای «وکالت» سعی در ایجاد آشوب تفرقه و برهم زدن صفوف اتحاد ایران دوستان می کنند بلکه مضعول نابود ساختن تنها حلقهء اتحادی کارآمد در برابر حکومت اسلامی هستند. لذا، با اندکی دقت و تأمل در روانشناسی و نوع سوگیری آنها می توان فهمید که چه طیف هایی دم از امتناع از دادن وکالت می زنند و فهمید که هراس آنها از چیست.

دستهء اول تجزیه طلبان اند. این گروه در یک مبارزهء تاریخی همواره دم از خود مختاری و جدایی و تکه تکه کردن ایران می زنند، و با شعارهای عوام فریبانه ای چون «قوم گرایی» و «حقوق اقوام» و «آموزش به زبان مادری» و غیره هدف جدایی از خاک ایران را دنبال می کنند. حال آنکه  شاهزاده رضا پهلوی همواره بر ضرورت استقرار حقوق شهروندی در ایرانی سکولار دمکرات و برای همهء ایرانیان تاکید کرده و حق عمومی «آموزش زبان مادری» (و نه «به زبان مادری» که امری اختیاری است) را حقی روا دانسته اند. بنابراین هیچ انتظاری نیست تا تجزیه طلبان با کسی که خط قرمزش حفظ یکپارچگی ملت و تمامیت ارضی ایران است دست دوستی داده و وکالت اش را بپذیرند.

دستهء دوم مجاهدین خلق هستند که پس از اعلام نظر مستقیم شاهزاده مبنی بر عدم اعتماد به گروه ایدئولوژیک مجاهدین خلق (گروهی  که هنوز زنان شان حجاب بر سر داشته و اصول شان مبتنی بر امتزاج دین و سیاست است) به تخریب چهرهء شاهزاد پرداحته اند. این گروه، با علم به اینکه هیچ اقبالی در میان مردم ندارند، تنها و تنها به قصد تخریب و ایجاد نفاق بین مردم آزادیخواه، بر طبل منتسب کردن شاهزاده به «سلطنت» می کوبد، حال انکه شاهزاده رضا پهلوی بارها و بارها خود را یک شورشی علیه سلطنت معرفی کرده و سلطنت را معادل ولایت مطلقه فقیه دانسته و انتخاب سامانهء مشروطه پادشاهی پارلمانی را نیز به عنوان شکلی از حکومت به انتخاب مردم در شیوه ای دمکراتیک منوط نموده و حتی خود را یک جمهوری خواه دانسته اند.

دستهء سوم اصلاح طلبانِ استمرار طلب اند که با ظاهری اپوزیسیون نما همواره به استمرار و طول عمر رژیم کمک کرده اند و این بار نیز از طریق مخالفت با این احالهء وکالت به کمک رژیم آمده اند. این گروه از «چپ های اصلاح نژاد شدهء ولایت مدار» که خود سال هاست سروری ولی امر دیکتاتور و مستبد اسلامی را پذیرفته اند، از ترس آنکه در فردای سکولار دموکرات ایران برای آنها سهمی در قدرت وجود نداشته باشد، دست به سیاه نمایی هشتگ «من وکالت می دهم» زده اند.

دسته چهارم از مچموع کمونیست های دگماتیک، ملیون چپ زده، جمهوریخواهان بی اعتنا به وجوب جمهوریت در انواع رژيم های سکولار دموکرات، و ملی – مذهبی های ضد سکولار دموکراسی تشکیل می شود؛ يعنی کسانی که در هیچ لحظه ای از تارطخ و در هیچ منطقه ای از جغرافیا جز نکبت و بدبختی برای جوامع تحت سیطرهء خود نداشته اند اما همچنان می کوشند تا ره استقرار سکولار دموکراسی و پیشرفت مبتنی بر رعایت حقوق بشر را بر هموطنان خود شد کنند.

در واقع اگر به این مخالفان اعطای وکالت به شاهزاده بگویید که «رضا پهلوی قائل به کثرت گرایی است و خود را یگانه گزینه نمی داند؛ پس شما هم تشریف بیاورید و گزینهء خود را روی میز بگذارید و قدرت جذب اقبال عمومی خود را به محک و بوتهء آزمایش بگذارید تا شاید که برگزیدهء شما وکیل ملت ایران شد»، خواهید دید چه سکوت مرگباری آنها را فرا می گیرد. چرا که آنها خود خوب می دانند که نزد مردم اقبالی ندارند.

اینگونه است که باید به این گروه ها گفت که «اگر گزینه ای برای ارائهء تفکرات، و راه حلی برای نجات ایران، ندارید سکوت کنید و بگذارید حلقهء اتحاد شکل بگیرد. چرا که مخالفت شما، در برهه ای که حاکمیت جهل و جنون خون می ریزد و مردان و زنان انقلابی و معترض متحمل مجازات اعدام و شکنجه و نقص عضو و تجاوز می شوند، تفرقه افکنی در صفوف ایرانیانِ خواستار استقرار سکولار دموکراسی، معنائی حز افزودن به عمر این حکومت ندارد. در واقع امروز هرکسی که بر طبل اختلاف و تفرقه بکوبد همراه و همکار حکومت اسلامی مسلط بر ایران ست.

در واقع تاختن به ایران دوستان و مبارزان راه نجات ایران که به شاهزاده رضا پهلوی وکالت می دهند توهین به شعور یک ملت است؛ ملتی که با علم و آگاهی راه خود را انتخاب کرده و برای دوران گذار و عبور از حکومت ننگین اسلامی به شاهزاده رضا پهلوی وکالت می دهند تا مدافع حقوق بتضییع شده آنها در مجامع و محاکم بین المللی باشد.

21 ژانویه 2023

بازگشت به خانه