تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
چرا عربستان نمی خواهد رژیم ایران سقوط کند؟
نوشتهء «طلال محمد» در نشریه «سیاست خارجی»
در 16 سپتامبر 2022، یک زن جوان کرد ایرانی به نام مهسا امینی، پس از دستگیری توسط پلیس اخلاقی ایران به اتهام داشتن حجاب نادرست، جان باخت. از آن زمان تاکنون اعتراضات کشور را تکان داده است. جنبش مردمی که در ابتدا بر مطالبات لغو حجاب اجباری و انحلال پلیس اخلاق متمرکز بود، در ماههای اخیر دامنهء خود را برای دستیابی به حقوق قومیت ها و، در برخی موارد، ایجاد دولتهای مستقل برای گروههای کرد، بلوچ، آذری و عرب در ایران گسترش داده است. مرگ امینی بستری مشترک را برای نارضایتی های طولانی مدت این قومیت ها ایجاد کرده و برخی از گروه های اپوزیسیون ایرانی را وادار نموده تا خواستار استقرار رژیمی شوند که می تواند جای خود را به ایران پس از جمهوری اسلامی بدهد.
در مناطق کردنشین ایران، درگیریهائی مسلحانه بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و گروههای جدایی طلب کرد صورت گرفته است. تهران همچنین پایگاه های جدایی طلب کرد در همسایگی عراق را هدف قرار داده و این گروه ها را متهم به جدایی از ایران کرده است. رژیم ایران همچنین دولت عربستان سعودی را به نفوذ، تأمین مالی و برنامه ریزی برای فعالیت های جدایی طلبانه در داخل ایران متهم کرده است.
عربستان سعودی و ایران، از زمان انقلاب اسلامی 1979 که سلطنت ایران را سرنگون کرد، رقیب اصلی یکدیگر بوده اند. در آن زمان، آیتالله روحالله خمینی خواستار صدور انقلاب شد و رعشه بر ستون فقرات خاندان سلطنتی سعودی انداخت. از آن زمان، مجموعهای از تقابلهای مستقیم و غیرمستقیم بین تهران و ریاض، چشمانداز ژئوپلیتیکی خاورمیانه و بهویژه خلیج فارس را شکل داده است. امروزه هر قدرتی دارای نیرو های نیابتی متعددی است که حوزه های نفوذ منطقه ای شا را تشکیل می دهند. اکثر این نیروها (و نه همه) ی گروه های نیابتی وابسته به ایران شیعه هستند، در حالی که گروه های وابسته به عربستان سنی هستند.
رقابت ایران و عربستان بخش زیادی از تاریخ اخیر خاورمیانه را شکل داده است. ریاض از صدام حسین، رهبر سابق عراق در جنگ هشت ساله خود با ایران در دهه 1980 حمایت کرد. در سال 1982، تهران به تأسیس، تأمین مالی و آموزش شبه نظامیان تازه تأسیس حزب الله کمک کرد، و از این طریق تاکنون کنترل فزاینده ای بر سیاست لبنان اعمال کرده است. حملهء آمریکا به عراق در سال 2003 و سقوط حسین باعث شد که ایران تقویت کنندهء اعمال نفوذ شیعیان بر آن کشور باشد، نبردی که از بسیاری جهات تا امروز ادامه داشته است. همین بن بست روابط عربستان و ایران بر درگیری های پس از بهار عربی در سوریه و یمن نیز اثر داشته است. حمایت ایران از بشار اسد، دیکتاتور سوریه، و حوثیهای یمن، سنگ بنای رقابت تهران-ریاض امروز است.
اگرچه دو کشور در دههء 1990 دورههایی از تنش زدایی و نزدیکی را تجربه کردند، ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در سالهای 2005 تا 2013، ظهور محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، و انتخاب ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فوق محافظه کار ایران در سال 2021، امکان هرگونه پیشرفت در این جبهه را از بین برده است و در عوض هر دو کشور را به سوی تشدید لفاظی های تند خود نسبت به دیگری سوق داد. اعدام روحانی شیعه، نمر النمر،در سال 2016 توسط عربستان سعودی، معترضان ایرانی را به هجوم به سفارت عربستان در تهران سوق داد؛ حادثه ای که در تاریخ دیپلماتیک دو کشور نادر بود.
اگرچه ایران و عربستان سعودی از سال 2021 در عراق مذاکراتی را انجام داده اند، اما بخش عمده ای از روابط آنها جنگ طلبانه است. در سال 2017، محمد بن سلمان به صراحت تهدید کرد که با بردن جنگ به تهران، با ایران مقابله خواهد کرد: «ما منتظر نبرد در عربستان سعودی نخواهیم بود. در عوض، ما کاری می کنیم که نبرد با آنها در ایران باشد.» دو سال بعد، در سال 2019، حوثیهای وابسته به ایران در یمن مسئولیت حمله به تاسیسات نفتی آرامکوی سعودی در خاک عربستان را بر عهده گرفتند. اکنون، رژیم تهران عربستان سعودی را به جنگ آشکار تهدید میکند و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هشدار داده که ریاض به دلیل حمایت از فعالیتهای تجزیه طلبانه «بهای عمل خود را خواهد پرداخت».
ریاض تاکنون به اتهامات ایران مبنی بر دخالت در اعتراضات جاری با سکوت محتاطانه پاسخ داده است. در همین حال، بازوی رسانه ای تحت کنترل دولت پادشاهی زمان سخاوتمندانه ای را به گزارش تظاهرات اختصاص داده است. شبکه «ایران اینترنشنال» مستقر در لندن که تحت حمایت عربستان سعودی است، ویدیوها و تصاویری را از داخل ایران پخش می کند و همچنین میزبان چهرههای مخالف، اعضای شبهنظامیان مخالف دولت، و جدایی طلبان آذری و کرد بوده است.
در این زمینه، می توان خیال کرد که عربستان سعودی در نهایت به دنبال سقوط رژیم آخوندی ایران است. به هر حال، ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، پیش از مرگش در سال 2015، ظاهراً با اشاره به برنامهء هستهای ایران، از ایالات متحده خواسته بود که «سر مار را قطع کند». اما همهء این مطالب ممکن است ظاهری باشد: شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد دولت کنونی عربستان بر اساس منطق خود در واقع نمیخواهد جمهوری اسلامی سقوط کند. در عوض، ریاض به دنبال تضعیف تهران به اندازهء کافی برای گرفتن امتیازات ژئوپلیتیکی کلیدی است. اینها ممکن است شامل سازش ایران در مورد برنامهء هسته ای، عدم مداخله در امور اعراب، و قطع حمایت از متحدان منطقه ای خود مانند حزب الله، حوثی ها و حماس باشد.
دو دلیل وجود دارد که فروپاشی تمام عیار رژیم ایران به نفع ریاض نیست. اولی مربوط به هویت سعودی است. قدرت عربستان سعودی تنها به دلیل حضور یک رقیب شیغهء ایرانی وجود دارد و همانطور که تهران برای بسیاری واجد رهبری شیعیان جهان است، ریاض نیز خود را نماد رهبری سنی میداند. بدون ایران در راس تشیع، هویت مفروض عربستان سعودی به عنوان محافظ جهانی سنویت هم از بین خواهد رفت.
در عین حال خطر یک جریان موسوم به «دومینو» هم وجود دارد: اگر اعتراضات ایران موفقیت آمیز باشد و منجر به سقوط جمهوری اسلامی شود، می تواند پیامدهای منطقه ای مشابه بهار عربی در برخی از کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته باشد.
توجه به این اتفاق دارای اولویت است: اعتراضات «حنبش سبز» ایران در سال 2009 به صورت مقدمه ای برای «بهار عربی» دو سال بعد عمل کرد. در آن زمان، کشورهای حاشیه خلیج فارس - به ویژه عربستان سعودی - سخت برای سرکوب اعتراضات در کشورهایشان مبارزه کردند. ریاض، با ترکیبی از تدابیر اقتصادی، سیاسی و امنیتی، به تظاهرات در استان شرقی شیعهنشین این کشور پاسخ داد. در بحرین، تهدید بزرگ تر بود: گروهی از کشورهای خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی نیروهای خود را برای سرکوب اعتراضات تحت رهبری شیعیان اعزام کردند. امروز، اعتراضات جاری ایران میتواند به طور مشابه زنان در سراسر عربستان سعودی و به ویژه اقلیتهای شیعهنشین شرق را به اعتراض برانگیزد.
اگرچه هنوز بعید به نظر می رسد اما توجه به اینکه سقوط حکومت دینی چه معنایی برای آینده حکومت در ایران خواهد داشا امر ارزشمندی است. اگر رهبران روحانی برکنار شوند، کشور احتمالاً یا توسط رهبری نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اداره می شود یا احتمال دارد که مثل سوریه یا لیبی تکه تکه شود. این تقسیم شدن میتواند شکلهای متفاوتی داشته باشد و دولتهای رقیب جدیدی را (مانند طرابلس و بنغازی در لیبی) بصورت تقسیم ارضی بر اساس خطوط قومی ایجاد کند. در صورت نخست ممکن است شاهد برخورد بین گروههایی باشیم که ایران جمهوری را ترجیح میدهند و گروههایی که خواستار بازگشت سلطنت سرنگون شده در سال 1979 هستند. و دصورت دوم ممکن شاهد ایجاد کشورهای قومیتی شویم که توسط دولتهای کرد، عرب، آذری و بلوچ اداره میشوند.
هر یک از این موارد پیامدهای امنیتی جدی برای ریاض و منطقهء خلیج فارس خواهد داشت. ایران تحت یک رهبری نظامی می تواند به شدت در برابر ریاض نقش تیروی متخاصم را داشته باشد. در اکتبر گذشته، چند روز پس از اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عربستان سعودی را تهدید کرد، ریاض به واشنگتن اطلاع داد که اطلاعاتی دریافت کرده که ایران در حال آماده شدن برای حمله به این پادشاهی است. اگرچه این واقعه هنوز محقق نشده ، اما این امر یادآور حملات آرامکوی سعودی در سال 2019 خواهد بود.
جریان «بهار عربی» کشورهای عمدهء خاورمیانه، مانند سوریه و لیبی، را تکه تکه کرد و به پیدایش گروه های تروریستی، مانند «دولت اسلامی داعش» که منطقه را بی ثبات کردند، کمک کرد. اگر تهران تضعیف شود، ممکن است چیزی مشابه در مورد جناح های تجزیه طلب ایران رخ دهد. این می تواند خطر و آشفتگی را در زمانی ایجاد کند که کشورهای خلیج فارس در حال توسعهء پروژه های بزرگ برای تنوع بخشیدن به اقتصاد خود هستند تا از سوخت های فسیلی دور شوند. این تلاشها به سرمایهگذاری خارجی وابسته است که آن هم مستلزم انسجام و ثبات دولت است.
رژیم تهران با وجود پیوندهایش با گروههای مسلح منطقهای مانند حزبالله و حوثیها، به دنبال متعادل کردن نفوذ منطقهای خود در مقابل کشورهای عربی خلیج فارس و ارتش ایالات متحده است. این کار به آن اجازه می دهد تا وجههء خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای حفظ کنند و از منافع خود محافظت نمایند و در عین حال امتیازاتی را از همسایگان خود بگیرند. فروپاشی کامل حکومت اسلامی ممکن است این گروه های مسلح وابسته را تضعیف کند، اما همدر عین حال می تواند باعث تشدید حضور آنها شود و خطر بیشتری را برای ریاض و همسایگان اش به همراه داشته باشد. بدون فرماندهی مرکزی، اعضای این گروه ها می توانند به مزدوران «گرگ تنها» تبدیل شوند که می توانن منطقه را بیشتر بی ثبات کنند. همین نوع افزایش نوسانات میتواند جنبشهای تحت رهبری شیعیان در سراسر منطقه، مانند جنوب عراق - در مرز با عربستان سعودی - و در میان حوثیها در یمن را احیا کند.
عربستان سعودی به جای تحریک به فروپاشی، ترجیح میدهد به آرامی ایران را بدون درگیر شدن در رویارویی مستقیم نظامی «بیهدف» کند. در حالی که تهران در پاسخ به جنبش اعتراضی جاری، با اتهام همکاری با روسیه در اوکراین و دور شدن از توافق هسته ای حل نشده مواجه است، رویکرد ریاض کارساز نظر می رسد. محمد بن سلمان میخواهد ایران به اندازهای ضعیف باشد که مجبور شود در مورد برنامهء هستهای و نفوذ منطقهای خود امتیازاتی بدهد، اما حکومتی که کاملاً بیثبات شود بیشتر از اینکه فایده داشته باشد به پادشاهی عربستان آسیب میزند.
27 ژانویه 2023
_________________________________
* طلال محمد محقق مطالعات خاورمیانه و مشاور مستقل در امور دولتی، ژئوپلیتیک و اطلاعات استراتژیک است. از سال 2019 تا 2022، استاد مدعو کالج سنت آنتونی در دانشگاه آکسفورد بود و در آنجا دکترای خود را نیز دریافت کرد. او نویسندهء کتاب «رقابت ایران و عربستان از سال 1979: در سخنان پادشاهان و روحانیون» است.
آدرس توییتر طلال محمد: @DrOxbridge
ترجمهء مهرداد دهسپار
توضیح سردبیر سایت جنبش: هنگامی که این مطلب ترحمه می شد هنوز ترجمهء دیگری از آن در سایت گویا نیوز منتشر نشده بود. برخی از دوستانی که آن ترجمه را خوانده اند مخالف انتشار ترجمه جدید آن در سایت جنبش بودند چرا که می پنداشتند لحن این مطلب چندان با مبارزان آزادی خواه و علیه حکومت اسلامی مسلط بر ایران دوستانه نیست و حتی ممکن است تلاشی تلقی شود برای مأیوس کردن این مبارزان. اما به زعم من، که بعنوان سردبیر سایت جنبش مطالب مندرج در آن را انتخاب می کنم، اتفاقا آگاهی از مطالب این مقاله می تواند به ما کمک کند که ما، با علم به اینکه در بسیاری از لجظات خلاف مسیر آب شنا می کنیم اما، باید نسبت به وجود نیروهائی که نمی خواهند حکومت اسلامی از میان برداشته شود و چرائی این تمایل آگاه باشیم. شناخت مخالف یکی از رمزهای پیروز شدن بر اوست. (اسماعیل نوری علا)
ترجمه شده از مقاله ای در سایت «سیاست خارجی»:
https://foreignpolicy.com/2023/01/27/iran-saudi-arabia-rivalry-mahsa-amini-protests-irgc/