تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

1 اسفند ماه 1401 - 20 ماه فوریه 2023

نگاهی به «منشور مطالبات حداقلی»

متعلق به تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران

الاهه بقراط

تشکل‌های صنفی در شرایط سرکوب و وقتی احزاب امکان فعالیت آزاد ندارند، می‌توانند در سازماندهی اعضای صنف خود و همکاری با یکدیگر نقش مؤثر بازی کنند. اما هم خودشان و هم دیگران باید بدانند که تشکل‌های صنفی، احزاب سیاسی نیستند و از سوی دیگر، با توجه به نفوذ و کنترل دائم جمهوری اسلامی، این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که این تشکل‌ها آنطور که در شرایط دمکراتیک از آزادی و استقلال برخوردارند، قطعا از این دو کیفیت مهم در شرایط فعلی برخوردار نیستند.

در عین حال بخش مهمی از آنچه هفته گذشته با عنوان «منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران» منتشر شده، نه «مطالبه» است و نه «حداقلی» و نه مختص اصناف و تشکل‌های «صنفی و مدنی» بلکه حقوق مسلّم  و حداکثری همه شهروندان است. گذشته از اینکه تفاوت مهم «حق» و «مطالبه» در این است که حق را باید در مبارزه صنفی گرفت و مطالبه را باید از قدرت حاکم خواست! حالا معلوم نیست در شرایط کنونی این «مطالبات» خطاب به چه نیرویی اعلام شده است: جمهوری اسلامی؟ اپوزیسیونی که در حال حاضر قدرتی برای پاسخ به این «مطالبات» ندارد؟ قدرت آینده؟ یا اینکه «منشور مطالبات» یک ابراز وجود و یا یک مانور هدفمند است؟

 

نثرشناسی سیاسی- ایدئولوژیک

بر سر آن حقوق سیاسی و اجتماعی کلی و عام که در  این «منشور» آمده و جزو حقوق بشر و شهروندی است و هر نظام مدعی دمکراسی می‌بایست آنها را تأمین و تضمین کند هیچ حرفی نیست.

مشکل «منشور مطالبات» اما از همان تیترش آغاز می‌شود و آن را در ادامه به یک اعلام موضع سیاسی تبدیل می‌کند با نثری بسیار آشنا: کلیشه‌های چپ قرن بیستم که گویی هیچ تأثیری از تغییرات عظیم اجتماعی و فرهنگی قرن بیست و یکم که از جمله ناشی از انقلاب تکنولوژی  ارتباطات است نپذیرفته جز اینکه عباراتی مانند «کوئیر» و«ال‌جی‌بی‌تی‌کیوآی‌ای‌پلاس» نیز از جایی «صادر» و در آن «وارد» شده است!

حتا در شرایطی که امکان فعالیت آزادانه‌ی احزاب وجود ندارد، از تشکل‌های «مستقل» صنفی و مدنی انتظار می‌رود با تکیه بر چند اصل حقوقی که نمی‌توانند سیاسی نباشند، مثل آزادی و استقلال خود این تشکل‌ها، به آن حقوق مسلّم، و نه مطالباتی، بپردازند که بدون آنها اساسا فعالیت متشکل صنفی و مدنی نمی‌تواند وجود داشته باشد! ضمن اینکه منظور از استقلال تشکل‌های صنفی و مدنی فقط استقلال از حکومت و دولت و قدرت حاکم نیست بلکه استقلال از احزاب و گروه‌های سیاسی و قدرت غیرحاکم و اپوزیسیون نیز هست! عنصری که  در تاریخ معاصر ایران پس از انقلاب مشروطه و پس از انقلاب اسلامی در فعالیت‌های صنفی و سندیکایی تقریبا ناپدید بوده و در این «منشور» نیز دیده نمی‌شود!

«منشور مطالبات» تأیید می‌کند که چشم‌اندازی برای ترمیم شیرازه‌ی از هم گسیخته‌ی «اقتصادی و سیاسی و اجتماعی» کشور «در چهارچوب روبنای سیاسی موجود» وجود ندارد. البته منظور از «روبنای سیاسی» مشخص نیست؛ احتمالا شکل نظام جمهوری اسلامی است.

نثر و مفاهیم این منشور ملغمه‌ایست از واژه‌های تکراری چپ سنتی و اصلاح‌طلبی جمهوری اسلامی! از «ستم طبقاتی» و «بردگی نیروی کار» گرفته تا «مطالبات» و «برابری‌طلبی» دوران اصلاحات! همچنین در حالی که انقلاب ملی ایران سراسر کشور را در بر گرفته و بیشترین جانباختگان و دستگیری‌ها در استان‌های مرکزی و شمال تا جنوب و شرق و غرب پخش شده‌اند، در این منشور فقط از دو  استان «کردستان» و «سیستان و بلوچستان» نام برده می‌شود که شهروندان در جای جای ایران اعلام کرده‌اند که هر یک چشم و چراغ همدیگر هستند.

 

انکار واقعیت و تحریف تاریخ

در «منشور مطالبات» همچنین چند بار بر عقب‌ماندگی و استبداد مذهبی و غیرمذهبی در «بیش از یک قرن گذشته» یا «یکصد سال گذشته» تأکید می‌شود حال آنکه یکسری «مطالبات حداقلی» که در این منشور مطرح شده، پیش از انقلاب ۵۷ جزو دستاوردها و حقوق بدیهی مردم بوده است! از جمله «رایگان‌سازی آموزش و پرورش و بهداشت و درمان برای همه مردم» و یا «عادی‌سازی روابط خارجی در بالاترین سطوح» و همچنین «اجرای سیاست‌های بنیادین برای احیای زیرساخت‌های زیست محیطی که در طول یکصد سال گذشته تخریب شده‌اند و مشاع و عمومی کردن آن بخش‌هایی از طبیعت (همچون مراتع، سواحل، جنگل‌ها و کوهپایه‌ها)». کافیست به مستندات از جمله حقوقی مراجعه کرد.

«منشور مطالبات» با یکسان شمردن «دو حکومت جمهوری اسلامی و رژیم سلطنتی» و با انکار واقعیت و تحریف تاریخ از جمله در همین موارد بالا که بطور مستند در قوانین دهه چهل و پنجاه خورشیدی قابل پیگیری هستند، ثابت می‌کند که تحت تأثیر همان اندیشه‌های سیاسی- عقیدتی نوشته شده که در مواردی با سیاست و عقاید جمهوری اسلامی همسو می‌شود.

از سوی دیگر به کار بردن عبارت «ستم ملی» که دو بار در «منشور مطالبات» تکرار شده، نه تنها خاص برخی گروه‌های چپ است بلکه بیان کلیشه‌ای گروه‌های تجزیه‌طلب نیز هست. از آنجا که در این منشور، «ستم ملی» در کنار «ستم طبقاتی» و «ستم مذهبی» آمده و در ایران مانند همه کشورهای دیگر هم طبقات و هم مذاهب مختلف وجود دارد، پس نویسندگان به احتمال زیاد یا قائل به وجود «ملت‌ها» در ایران هستند و یا از روی سهو آن را به کار برده‌اند. نثرشناسی این منشور نشان می‌دهد که کاربرد این عبارت نمی‌تواند سهوی باشد به ویژه آنکه آن را به «یک قرن گذشته» و «یکصد سال عقب‌ماندگی» یعنی پیش از انقلاب اسلامی نیز مرتبط می‌سازد.

وفاداری نویسندگان «منشور مطالبات» به انقلاب ۵۷ نیز در عبارت «پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران» یعنی انقلاب مترقی مشروطه و انقلاب ارتجاعی مشروعه آشکار است. ایراد این وفاداری در این نکته‌ی مهم است که آنها ایران نوین را که پس از انقلاب مشروطه در دوران پهلوی ساخته شد، با ایران ویران که حاصل انقلاب مشروعه در ۵۷ است، یکسان می‌بینند!

یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ برابر با ۱۹ فوریه ۲۰۲۳

https://kayhan.london/?p=313100

بازگشت به خانه