تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
در نیمه اول ۱۴۰۲ اتفاقات بزرگی خواهیم داشت!
بخشی از سخنان دکتر حسن محدثی، جامعه شناس (در تهران)
در نیمه اول ۱۴۰۲ اتفاقات بزرگی خواهیم داشت. ما در یک بزنگاه تاریخی بسیار متفاوتی زیست می کنیم، درست است که چون در آن هستیم شاید به اهمیت آن پی نبریم، چون وسط ماجرا هستیم، ولی در یک دورهء تاریخی فوقالعاده مهم زندگی میکنیم؛ به دلیل اینکه نهادهای اجتماعی متعدد ما دچار تحول شده اند. نهادهای اجتماعی قرن به قرن یا چند قرن به چند قرن تغییر می کنند، یعنی قرن ها طول می کشد تا نهادهای اجتماعی تغییر بکنند. اما این اتفاق الان در دهه های اخیر در ایران رخ داده.
نهاد خانواده در ایران به شدت متحول شده دیگر الگوی زیست مشترک «ازدواج دائم» نیست، اشکال مختلف زیست مشترک در ایران شکل گرفته، سلطهء الگوی ازدواج دائم شکسته، الان یک رساله ای که من دارم راهنمایی می کنم اصلا اسمش را گذاشتیم «اشکال همراه یابی»؛ یعنی آدم هایی که میخواهند با هم زندگی جنسی-عاطفی بکنند به اشکال مختلف همراه خودشان را پیدا میکنند و این همراه یابی ها بسیار متنوع شده.
حتی دیگر نیروی نهاد دین تا حدی زیادی جایگاه اش را در زیست قدیمی از دست داده. حتی در عقد و مراسم ازدواج نیرو و مناسک دینی. نیروی دینی هم در این مناسک دارد حذف میشود.
در خانواده تحول بزرگی رخ داده. خانواده آنجایی است که در واقع نخستین تحولات آنجا رخ می دهند و بعداً وقتی گسترش پیدا میکنند اثر خودش را نشان میدهند.
تحول بزرگ دیگر، خود نهاد دین است. نهاد دین برای نخستین بار اقتدار اجتماعی خودش را از دست داده، چندین جا این را نوشتم و گفتم، با انجمن هم که مصاحبه کردم گفتم, با انصاف نیوز هم. برای نخستین بار در تمام تاریخ ایران، نهاد دین اقتدار اجتماعی خودش را از دست داده و برای نخستین بار سازمان روحانیت جایگاه اجتماعی خودش را از دست داده است،
من سالها است که این را دارم می گویم. سال ۹۶ گفتم میزان نفرتی که از روحانیت هست خطرناک است و یک روحانی، آقای رسول چگینی، در پاسخ من نوشت که: «جامعه شناس جا مانده از جامعه». الان دلم میخواهد پیدایش کنم بگویم: «حالا کی جا مانده از جامعه؟ حالا این عمامه پرانی را ببین، تازه این اول ماجرا است. حالا کی جامانده از جامعه؟ من جامعه را نشناختم یا شما نشناختید یا به آن هشدارها توجه نکردید و همان مسیر غلط را ادامه دادید و همچنان هم دارید ادامه میدهید و نفرت زایی می کنید. لااقل به ادامهء حیات خودتان فکر بکنید اگر به جامعه فکر نمیکنید».
عرض کنم که این اصلا در تمام تاریخ ایران سابقه ندارد. دین مهم ترین نیروی نهاد اجتماعی در تمام تاریخ ایران بوده، چه در دوره اسلامی چه در دوره قبل از اسلام، چه در دوره قبل از زرتشت. مهم بوده در تمام تاریخ ایران. شما نگاه بکنید هر حرکت اجتماعی روی آن نیروی دینی است و از دین دارد تغذیه می کند. اما الان ما میبینیم که در تمام تاریخ ایران این تنها جنبشی است که از دین تغذیه نمی کند.
شما مشروطه را نگاه بکنید. شما ملی شدن نفت را نگاه بکنید. انقلاب ۵۷ را نگاه بکنید. ۷۶ را نگاه کنید. حنی ۸۸ را نگاه کنی هر حرکت اجتماعی دارد از دین تغذیه می کند و آدم ها و کاراکتر های دینی مهم هستند. شما نمیتوانید طباطبایی و بهبهانی را در جنبش مشروطه نبینید، واعظ اصفهانی را در مشروطه نبینید، شخصیتهای دینی را نبینید، آخوند خراسانی را نبینید یا مثلاً علامه نایینی را نبینید، و نقشی را که در مشروطه ایفا می کند. در نهضت ملی شدن نفت نمی توانید کاشانی را نبینید. در نهضت انقلاب ۵۷ نمیتوانید روحانیت و رهبری آیت الله خمینی و امثالهم را نبینید. در ۷۶ باز یک روحانی است که دارد در به اصطلاح آن حرکت اجتماعی که به شکل انتخابات بروز میکند نقش اساسی ایفا میکند. در ۸۸ شعارها عمدتاً رنگ و بوی دینی دارند و مهمترین شعار «یا حسین میرحسین» است. ولی الان من از شما می خواهم یک شعار پیدا کنید که در آن از دین و نیروی دینی بحثی شده باشد، یا از دین تغذیه بکند.
این تحول خیلی خیلی بزرگی است. اصلاً در تمام ایران سابقه ندارد. تحول بزرگی دیگری که دارد رخ می دهد در نهاد هنر است. برای نخستین بار کارگزاران هنری در ایران دارند استقلال پیدا می کنند و بدل می شوند به یک نیروی اجتماعی، و دارند اکت سیاسی و اکت اجتماعی انجام میدهند. در مورد منابع طبیعی کنش انجام می دهند، می آیند بیانیهء سیاسی صادر می کنند. الان دیگر بعضی ها دارند یک جورهایی رهبری حرکت را انجام می دهند. از سرمایه اجتماعی بالا برخوردار هستند و دارند نقش ایفا میکنند. و این در تمام تاریخ ایران سابقه ندارد.
شما در تمام تاریخ ایران پیدا نمیکنید یک موسیقیدان بیاید جلوی یک فقیه بایستد. مثل آقای پیرنیاکان جلوی آیت الله مکارم شیرازی بایستد و بگوید که «کی گفته صدای زن حرام است!؟» اصلاً شما در تاریخ ایران چنین چیزی پیدا نمی کنید. این تحول نهادی که در ایران رخ داده خیلی بزرگ است من نهادها را تشبیه می کنم به ستون های جامعه، اگر این ستونها تغییر بکنند تمام جامعه خواهی نخواهی تغییر خواهد کرد.
من واقعا منتظر هستم که در سالهای آتی، در همین یکی دو سال آینده، ما تحولات اجتماعی بزرگ را ببینیم. مثل اینکه یک زلزلهء ۱۰ ریشتری بیاید و انتظار داشته باشید این تغییر نکند. این تغییر رخ می دهد یعنی تمام آن سازمان هایی که روی این ستونها قراردارند متحول خواهند شد و جهان ما را به نحو جدی تغییر خواهند داد. و این تغییرات خیلی خیلی بزرگ است.
به همین خاطر از این نگاه است که من تاکید می کنم و در یاداشتم نوشم که ما تحولات بسیار بزرگی در پیش داریم. در یکی از این یادداشت ها نوشتم: «خیلیها مایوس هستند میخواهند مهاجرت بکنند. یک عدهای میخواهند خودکشی بکنند یا در حال خودکشی هستند و به اشکال مختلف مایوس هستند. بهشان گفتم دست نگه دارید، ما همیشه می توانیم خودکشی بکنیم، وقت داریم برای خودکشی کردن، وقت داریم برای مهاجرت کردن. یکی دو سال دیگر صبر کنید و منتظر باشید تحولات خودشان را نشان بدهند».
تحولات در بطن جامعه ما جریان دارد اما تحولات اجتماعی زمان میخواهد تا رویت پذیر بشوند. و من فکر میکنم که در یکی دو سال آینده اینها رویت پذیر می شوند و منتظر می شوم که ببینیم پیشبینی من در مورد سال ۱۴۰۲ درست یا غلط است، و این نظریه قابل دفاع خواهد بود یا خیر. به همین خاطر هم میگویم این با اظهار نظر با تعبیر فرق دارد و شما می توانید یقیهء نظریه پرداز را بگیرید و بگوئید نظریه ات غلط از آب در آمد. این تغییرات مثبت است و من مثبت می بینم.
من در یادداشتم با عنوان «چشم انداز نظری دربارهء خیزشهای اجتماعی ایران» توضیح دادم که خیزش ها چه ساز و کاری دارند و بعد چطور خیزش ها مستعد این هستند که تبدیل به جنبش اجتماعی بشوند. من گفتم که خیزش ها خودجوش هستند، خیزش ها هدف ندارند، رهبری ندارند، سازمان و برنامه ریزی ندارند. ولی وقتی تداوم پیدا می کنند ممکن است ادامه پیدا کند.
فرق عمده خیزش با جنبش همین است که جنبش ها حداقلی از رهبری را دارند، حداقلی از سازمان یافتگی و مدیریت را دارند و اهداف دارند. خیزش معمولاً دشمن دارد که به آن دارد حمله می کند، ولی جنبش هدف دارد و البته این اهداف جنبش ممکن است در طول حیات جنبش تغییر بکند، یعنی ابعاد وسیع تری پیدا بکند یا ابعاد محدودتری پیدا بکند.
نوشتم ما الان با یک جنبش سازش ناپذیر مواجه هستیم؛ جنبشی که در واقع هدفش رادیکال است. میخواهد سیستم را بیاورد پایین. 88 اینجوری نبود؛ جنبشی بود که نمی خواست سیستم را پایین بیاورد. میگفت که «رای من کو؟» و صندوق رای را دنبال میکرد. اما این یکی میگوید نه آقا هدف من کل نظام است. هم در شعار و هم در عمل اش هدف رادیکالی دارد و ما در واقع در یک وضعیت رادیکالیستی هستیم.
در وضعیت رادیکالیستی هم هر کسی با آن مخالفت بکند، انگ می خورد و در واقع عملا ضد مردم و ضد جنبش تلقی میشود.
پیاده شده از روی ویدئوی سخنرانی