تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

7 فروردین ماه 1402 - 27 ماه مارس 2023

سال ریزش، سال بقا

گفتگو با پرتو نوری‌علا

گفتگوگر: فرشته نزاکتی (رادیو زمانه)

 

توضیح: پرسش و پاسخ زیر متن نوشتاری مصاحبۀ ویدیویی رادیو زمانه با پرتو نوری علا است.

***

پرسش: خانم پرتو نوری‌علا، شما سال ۱۴۰۱ را چطور درک کردید؟

 

پاسخ: سال ۱۴۰۱ در واقع دنبالهء همهء سال های سیاه رژیم اسلامی بود. از نظر فقر اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، ترس و دروغ هایی که دولت تحویل مردم می داد و مبارزات مردم هم در طی تمام سال‌های گذشته با سرکوب و زندان و شکنجه روبرو بود که می‌دانید. اما سال ۱۴۰۱ یک مُهر و نشان جدیدی داشت که تا حالا در این ۴۳ سال رخ نداده بود و آن قیام پرجوش و خروش جوانان ایران، به ویژه زنان و مردان همراه شان بود که به کلی از مرزهای ایران خارج شد، ایرانیان خارج از کشور را در بر گرفته و حتی کشورهای خارجی را به حمایت مردم ایران وادار کرد. این مُهر و نشان در تاریخ ایران باقی می ماند، در تاریخ زندگی ما باقی می ماند و این به نظر من تفاوت بزرگی بود که ۱۴۰۱ با سایر سال‌های حکومت اسلامی داشت.

 

پرسش: شعار «زن زندگی آزادی» از نظر شما به چه معنا است؟ و چه چشم اندازی را در سال ۱۴۰۲ پیش روی ما قرار می‌دهد؟

 

پاسخ: شعار زندگی آزادی را ابتدا آقای عبدالله اوجالان رهبر جنبش آزادی بخش کردستان ترکیه، در تقابل سه تایی «سکس، مرگ، برده‌ داری» ابداع کرد، و در مقابل آنها به جای سکس، زن گذاشت، در تقابل مرگ، زندگی را و در تقابل برده داری، آزادی را گذاشت. این شعار خیلی زود تکثیر و در نقاط مختلف تکرار شد. نظریه «ژنولوژی» آقای عبدالله اوجالان مربوط به جنبش های فمینیستی و آگاهی زنان نسبت به تبعیضی بود که بر آنها وارد می‌شد. توضیح نظریه ژنولوژی مفصل است و من حالا از آن می‌گذرم. اولین بار زنان ایزدی شعار زن زندگی آزادی را علیه داعش به کار بردند و در فیلمی به نام «دختران آفتاب» که گلشیفته فراهانی هم در آن بازی می‌کند، «بهار»، که یکی از رهبران ایزدی زنان مبارزه کُرد است، این شعار را برای تشویق زنان برای پیوستن به مبارزه علیه دانش همین شعار را سر میدهد، می‌دهد ولی آن را با کلمه «برای» می گوید برای زن، برای زندگی، برای آزادی.  همچنن  در روز ۲۵ نوامبر سال ۲۰۱۵ که روز جهانی علیه خشونت نسبت به زنان بود نیز این شعار در سراسر اروپا به کار رفت. پس از کشتن مهسا/ ژینا در تهران، این شعار از سقز شروع شد، خیلی سریع سراسر ایران را فرا گرفت، از محدوده مرزهای ایران خارج شد و به کشورهای دیگر هم رسید، حتی زنان افغانستان به حمایت از زنان ایران، این شعارشان بود. در فرانسه نیز شعار زن، زندگی، آزادی، به خط فارسی در صفحۀ اول مجله «لیبراسیون» منتشر شد. یعنی این شعار تبدیل شد به سمبلی برای آزادی زنان، مردان و جامعه زنده.

اوجالان عقیده داشت زنان اولین گروگان های تاریخ بشری هستند. و به همین دلیل برای آنها آزادی می خواست و می گفت تا وقتی که در جامعه ای زن ها برابر با مردان نباشند، آن جامعه حتی مردان اش هم آزاد نیستند.۱۵۰ سال پیش هم، امیرکبیر در کشور خودمان عین همین مطلب را می گوید، او در مقدمهء کتاب «هشت بهشت» می نویسد: «تا وقتی که زنان با مردان در همهء شئون برابر نباشند، انسانیت به حد کمال نخواهد رسید». این تفکری بود که از آن زمان در میان روشنفکران و آزادیخواهان ما وجود داشته است.

در مورد چشم انداز سال 1402، باید بگویم در برابر حکومتی که ۴۳ سال سرکوب کرده، دروغ گفته، کشته، از نظر اقتصادی همیشه نزول کرده، از نظر فرهنگی انحطاط داشته، نمی توان انتظار معجزه داشت که سال 1402 ما با یک تغییر شگرف و بزرگ روبرو خواهیم بود. من، بر حسب تجربه های تمام سال های پشت سرم، فکر می کنم که ایرانی ها، بخصوص در داخل ایران، و بویژه جوانان، به مرحله‌ای رسیده اند که دیگر دروغ و دغل و مشتی خرافات و جهل و نادانی را که رژیم به نام مذهب و حقیقت به خورد مردم می‌داد، و خیلی هم سیستماتیک این کار را می کرد، نمی پذیرند. آن ها دیگر گول فریب کاری های رژیم را نمی خورند. جوانان ایران با حرکتی شجاعانه، پرخون و زنده و متفاوت از گذشته، پا به میدان گذاشته و به مصاف عمال حکومتی بی رحم آمدند. آن ها به خلاف تمام تئوری ها و نظریه های قبلی، یک چیز را به همه ما نشان دادند: این که آن ها به قیامی که کرده اند آگاهند، آن ها خواسته های ملموس و زمینی خود را، بی آن که در لایه ها تئوریک و نظریه هائی که منبع و مأخذشان نامعلوم یا نامتجانس با جامعه ماست گرفتار باشند، با حضور شجاعانه خود در خیابان ها نشان دادند که چه میخواهند.

بنابراین، من چشم انداز ۱۴۰۲ را امیدوار کننده می‌بینم. به خاطر اینکه این جوانان وجود دارند. الان ممکن است حرکت شان افت داشته باشد، اما دو مرتبه فوران خواهد کرد؛ مثل آتشی است که زیر خاکستر پنهان است، تا در موقعیت مقتضی شعله بکشد.

یکی دیگر از چیزهایی که برای من در سال آتی بسیار نوید بخش  هست، این است که بین ایرانیان داخل و خارج چندان پیوندی وجود نداشت، بسیاری از ایرانیان خارج از کشور برای منافعی که در داخل ایران داشتند و مایل به رفتن به ایران بودند، سعی می‌کردند در کارهای سیاسی دخالت نکنند،  اما پس از حرکت انقلابی مهسا/ژینا در داخل ایران، در خارج هم به رهبری فعالان و مخالفان رژیم اسلامی، خیزش پر جوش و خروشی میان زنان و مردان، به ویژه جوانان ایرانی بوجود آمد که پینوند مستحکمی با قیام داخل ایران داشت.

 

پرسش: به نظر شما به لحاظ فرهنگی ما از حکومت اسلامی عبور کرده ایم؟

 

پاسخ: البته، ولی یک چیزی را بگویم: فرهنگ مجموعه ای بسیط از انواع گرایش‌هاست. فرهنگ شامل نیکی ها، بدی‌ها، زشتی ها، زیبایی ها، از سواد و بی سوادی، مذهب و لامذهبی، پسندیده و ناپسندیده در کنار هم در یک بستر رشد می‌کنند.

فرهنگ اسلامی، یا بهتر بگویم فرهنگ رژیم آخوندی اسلامی، با مایه های لمپنیسم، زن‌ستیزی، دروغ، ارتشاء، ترویج جهل و خرافات به نام مذهب و تبعیض گذاری قومی و مذهبی، طی چهار دهه گذشته در جامعه رشد کرده است، بدیهی است که رهائی از آنها کار آسانی نیست. اما آن چه در انقلاب ژینا (مهسا) دیدیم، نوعی رهائی از بندهای فرهنگ حکومت اسلامی بود. رهائی از تبعیض میان زن و مرد، رهائی از شعارهای مذهبی، رهائی از حیله و دروغ.

بنابراین بله گذشتن از این خصوصیات خیلی آسان نیست، اما با قیامی که به نام مهسا، در سال 1401 رخ داد، می توان گفت که عبور از فرهنگ لمپنیسم ممکن است. یکی از خصوصیات مهم این قیام، گذشتن از خط قرمزهای دولت، و حکومت خامنه‌ای بود. این مرحلهء بسیار مهمی است. در تظاهرات و میتینگ های سالهای گذشته که شکلی از اعتراضات مدنی بود، کسی به مرده و زنده خامنه ای کاری نداشت. اما امروزه مردم در میتینگ های خود «مرگ بر خامنه ای» می گویند و به در و دیوار می نویسند. شعارهایی که علیه خامنه ای و عمالش، از هر رَغَم، میدهند، فوق العاده است.  به نظر من بله، نسل جدید ایران گام‌های بلندی برای عبور از فرهنگ حکومت اسلامی برداشته است. 

 

پرسشگر: دست شما درد نکنه از اینکه وقت گذاشتید.

 

پاسخ: متشکرم، فقط قبل از خداحافظی، مایلم فرارسیدن «عید نوروز»، این یادگار افتخارآمیز ایرانیان، را به همهء ایرانیان داخل و خارج از ایران، به همهء هموطنان و هم زبانانم تبریک بگویم. همچنین به مادران و پدران و خانواده‌هایی که عزیزان شان را از آغاز حکومت اسلامی تاکنون، از دست داده اند، بگویم احساسات و اندوه شان را می‌فهمم؛ و خود را صمیمانه در غمشان شریک میدانم. جگرگوشه های ما از دستمان رفتند ولی چه باک که یاد و نام عزیزشان با سربلندی برای ابد در تاریخ و در دل‌های ما باقی خواهد ماند.

https://www.radiozamaneh.com/757480

بازگشت به خانه