تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
14 فروردین ماه 1402 - 3 ماه آوریل 2023 |
|
فراتر از انقلاب: رنسانس ایرانی
نوشتهء ملا در سایت مشروطه
تابحال کوهنوردی رفتید؟ هرچقدر کوه مرتفع تر باشد، سختی رسیدن به قله بیشتر است و انرژی و توان بیشتری از شما می گیرد. رها شدن از شر حکومت مذهبی هم پیروزی بسیار بزرگی است که متناسب آن باید هزینه داد. این پیروزی ایران را و نسل های بعدی را خوشبخت خواهد کرد و منطقه را نیز متحول خواهد نمود.
شاید جوان و نوجوانی که این روزها در خیابان اعتراض می کند و خواهان سرنگونی این رژیم جنایتکار شده است نداند دست به چه کار بزرگی زده و تاثیرات انقلابش تا کجاست. نسل جوان می خواهد سبک زندگی قرن بیست و یکمی داشته باشد. آزاد باشد چه بپوشد چه بنوشد چه بگوید.
شاید این اهداف بسیار سطحی بنظر برسد اما واقعیت فراتر از اینهاست. عبور از جمهوری اسلامی یعنی بسته شدن پرانتزی که از حمله اعراب به ایران باز شد. ۱۴۰۰ سال است که ایرانیان آب خوش از گلویشان پایین نرفته است. هربار در گوشه و کنار این سرزمین حکومتی ایرانی بپا کردند بختکی بر سرشان افتاد و دوباره به قعر فلاکت افتادند. سلسله های حکومتی آمدند و رفتند اما هرچه نفوذ آخوندها در قدرت زیادتر میشد بدبختی و فلاکت مردم بیشتر و بیشتر میشد تا اینکه انقلاب مشروطه اتفاق افتاد و ایرانیان امید داشتند که می توانند مثل اروپایی ها زندگی متمدنانه ای را رقم بزنند اما اشکال کار در اینجا بود که هنوز اکثریت انقلابیون در اسارت فکری باورهای اسلامی بودند و نمی دانستند اهداف مترقی انقلاب مشروطه در شوره زار باورهای اسلامی رشد نخواهد کرد و نهال آزادی و تجدد بزودی خشک خواهد شد.
متن جامعه ایران اسلام زده بود حتی روشنفکران و نخبه ها و شاعران و ادیبان ما همگی گرفتار این مصیبت بودند و نتوانستند خود را از شر بلایی به نام اسلام رها کنند. عمق این فاجعه در آنجاست که حتی شاهان پهلوی که آن همه خدمات به ایران کردند و برای متجدد کردن ایران با عناصر ارتجاعی و منجمد مبارزه کردند اما خودشان هم از خطر اسلام و باورهای خرافی آن آگاهی کامل نداشتند.
آنچه که در سال ۵۷ رخ داد، استفراغ جامعه ایران بود. مردم تجدد و پیشرفت و زندگی متمدنانه را بالا آوردند چون عاشق عدالت علی بودند که میگفت من ثروتی انباشته ندیدم مگر اینکه حق مظلومان خورده شده باشد. این باورهای فانتزی از علی و امامان و اسلام، در طول قرن ها در اذهان ایرانیان نقش بسته بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد تا آنکه در سال ۵۷ همه آمال و آرزوهای خود را در قامت یک مرد خدا دیدند.
کسانی که آن دوران را بیاد دارند نمی توانند محبوبیت بسیار گسترده خمینی را انکار کنند. از کوچک و بزرگ، مرد و زن، مذهبی و غیر مذهبی، باسواد و تحصیلکرده همه عاشق خمینی شدند. گویی بعد از سالها گمشده خود را پیدا کرده اند.
خمینی آمد و قدرت را بدست گرفت و مرتجع ترین و ضد ایرانی ترین طبقه جامعه یعنی آخوندها را بر گرده این مردم سوار کرد و چنان بلایی بر سر آنها آورد که چشم مردم به حقیقت اسلام باز شد. هزاران نفر اعدام شدند، میلیون ها نفر آواره شدند، خانواده های بسیاری از هم پاشید و چند نسل تباه شدند و سرمایه های کشور به غارت رفت و ایران که روزی هم ردیف کشورهای اروپایی بود به عقب مانده ترین کشورهای جهان تبدیل شد.
اکنون نسلی جدید به میدان آمده که سنخیتی با اسلام ندارد. شما یک شعار الله اکبر در تظاهرات دختران و پسران جوان نمی شنوید. اگر اینها پیروز شوند، که حتما خواهند شد، تحولی باورنکردنی در ایران و منطقه بوجود خواهد آمد. این تحول یک رنسانس خواهد بود، رنسانس ایرانی.