شایعهء باد                 

نسیم لطفی                             

باد

شایعه‌ای بود

که لای موهای زن پیچید

وگرنه تیره‌بختیِ موهایش

سال‌ها بود که زیرِ چارقد پنهان شده بود

و از لحظۀ تولد افتاده بود

روی غلتکِ بدبختی

زنجیری دورِ گردن اش

زنجیری دورِ پاهایش

زنجیری دورِ دستان اش

یعنی‌که تو اسیرِ همین‌جایی

همین‌جا؛

سرزمینی که زنانِ مرده‌اش را دوباره دار می‌زنند

و آرزوهای هزارویک راهِ نرفته را

به قتل مى رسانند

و آوازهای زن را

نُت‌به‌نُت از زیرِ پنجره‌ها برمی‌دارند

و به آسیاب‌های آبی و بادی فرمان می‌دهند

که با تبانیِ هم

سرِ بادهایی را که لای موهای زنان پیچیده‌اند

زیرِ آب کنند.

گمراه شدگان!

بى صفتان!

اینکه روزی

از شکافِ زخم‌های ما

بنفشه و نرگس می‌روید

البته حرفِ قشنگی است

اما

این زخم‌ها به استخوان رسیده‌اند.

--------------------------------

بیوگرافی: شاعر، محقق و نویسنده، متولد 1366 در تنكابن - فوق ليسانس صنايع غذايى از دانشگاه آمريكايى دبى - در 17 سالگى خبرنگار مجله دنياى جوان - در 18 سالگى خبرنگار روزنامه پيك خزر - حامى و فعال حقوق زنان در خاورميانه

كتاب هاى چاپ شده در ايران:

۱_ از دست دادن هاى پيش از تو

۲_ دست هايم دو پرندهء غمگين

۳_ مادرم پاييز

بازگشت به خانه