تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
14 اردیبهشت ماه 1402 - 4 ماه مه 2023 |
|
ویژگی ها و نحوهء شکل گرفتن شبکهء موکلان شاهزاده
گفتگوی اسماعیل نوری علا با علیرضا میبدی
در برنامهء«یاران» از تلویزیون پارس – 11 اردیبهست 1402 – 1 ماه مه 2023
میبدی: با آقای دکتر اسماعیل نوری علا عزیز هستیم در این منزل از برنامه، نظریه پرداز، دبیر کل حزب سکولار دموکرات ایرانیان و ادیب و نویسنده و منتقد و شاعر، درود بر شما آقای نوری علا عزیز.
نوری علا: سلام عرض می کنم خدمت حضرتعالی، همکاران بینندگان و شنوندگان این برنامه.
میبدی: آقای نوری علا، این موضوع رسیدگی به این لات بازی در قلمرو شبکه اجتماعی و همینطور وارد کردن اپوزیسیون به جنگ علیه هم، یعنی اپوزیسیون عملاً یک جبهه داشت آن هم علیه جمهوری اسلامی می جنگید، حالا جعبه های متعدد باز شده، بعضی ها هم احساس رقابت میکنند و خیلی ناشیانه وارد این مصاف شدند. می خواهم توصیه شما را گوش بکنم. بالاخره نقش مردم میتواند این وسط خیلی مهم باشد. میتوانند اعتنا نکند، می توانند تحریم بکنند، کسانی را که عملاً سعی میکنند با لمپنیسم، ما را از هدف نهایی که هدف خیلی مهمی است دور بکنند.
نوری علا: ببینید، این حکایت همان طوفان در فنجان قهوه است. به نظر من سرنوشت یک انقلاب، یک ملت، یک جنبش، که در رسانه های اجتماعی، که آدم ها با نام های مستعار و غیره شرکت می کنند، روشن نمی شود. آنها آمده اند، تصرف کرده اند و در همه رسانهها مشغول فعالیت هستند. ولی به نظر من آنچه که می تواند اثر داشته باشد حضور واقعی و فیزیکی مردم هست در جریانات مختلف. شما نگاه بکنید که در آن زمینه هم حکومت اسلامی چقدر دقیق عمل میکند و ما چقدر بی اطلاع داریم عمل میکنیم. من نگاه کردم همین ماجرای تظاهرات در لندن را روز گذشته و میدیدم که پانصد ششصد حالا بگیریم هزار نفر آدم با پرچمهای تجزیه طلبانه مختلفی آمده بودند تظاهرات می کردند، شعار مشترک شان هم این بود که «سپاه را در لیست تروریستی بگذارید». خوب، ظاهراً همه دارند همین حرف را میزنند و نمی شود به آنها ایراد گرفت که چرا چنین خواستی دارید. اما شما ببینید که خارجیها، حکومت های مختلف دنیا، که دارند این تقاضا را می شنوند، وقتی توجه می کنند، می بینند که «تجزیه طلبان ایران خواستار قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی هستند!» خوب این معنی اش چیست؟ اینکه سپاه پاسداران است که در ایران حافظ تمامیت ارضی و یکپارچگی مملکت است و تجزیه طلبان میخواهند این را از سر راه خودشان بردارند، تا اینکه به آمال خودشان برسند.
این دور برگردی است که به نظر من خود سپاه و دستگاه امنیتی مملکت دارند می زنند، که به این ترتیب هم خودشان را موجه کنند هم در چشم داخل کشور و هم به کشورهای خارجی بگویند که «آقا! ما یک نیروی حافظ تمامیت ارضی هستیم و ما را میخواهید بگذارید در سازمان تروریستی که به نیروهای تجزیهطلب میدان بدهید؟» ببینید چه بازی عجیبی را دارند انجام میدهند.
میبدی: آقای دکتر نوری علا هفته پیش شما موضوعی را مطرح کردید قرار شد این هفته بیشتر راجع به آن صحبت بکنیم. یک پیشنهاد دادید، پیشنهاد دادید که آنهایی که وکالت دادند به شاهزاده، اینها بیایند زیر یک سقف و در یک تجمع و تشکل یک کار حزبی انجام بدهند. یعنی تحزبی بشوند به اصطلاح، گفتید از این نظر این کار ممکن و میسر است که اینها عملاً در دادن وکالت شرکت داشتند، آدم هایی هستند با هویت مشخص در نقاط مختلف دنیا، و جا دارد که از سر ضرورت این کار را انجام بدهند. خودتان توضیح بیشتری بدهید و بعد بحث را ادامه میدهیم.
نوری علا: بله عرض کنم من البته پیشنهاد نکردم، من پیش بینی کردم. و فکر کردم که اگر اتفاق سیاسی مهمی بخواهد در اپوزیسیون خارج از کشور رخ بدهد، ایجاد یک «شبکهای از موکلین شاهزاده» است. به این معنی که ما می دانیم در شهرهای مختلف دنیا عدهء زیادی از ایرانیان وکالت دادند به شاهزاده که از جانب آنها سخن بگویند، در پاسخ به آنچه که شاهزاده از آنها خواسته بود. یعنی من پخش کردم صدای شاهزاده را هفته پیش، که ایشان می گفتند که: «من نیاز دارم به اینکه وقتی که میروم با کشورهای مختلف، دولت های مختلف صحبت می کنم، از من وقتی بپرسند شما از جانب کی دارید صحبت می کنید؟ من باید بگویم از جانب اینهایی که به من وکالت دادند».
اما پس از این ماجرای وکالت دادن، تلاش های بسیاری هم شد که از اهمیت آن بکاهند و موجب شد که بین وکیل و موکل کاملاً یک درهء بزرگی ایجاد شده که معلوم نیست که آیا موکلین تا چه حد اقدامات وکیل را تعقیب میکنند، تایید میکنند و بر آن اعتقاد دارند و غیره؛ و این باعث میشود که شما وقتی که احساس تعلق دائمی و پابرجا با یک مسئله ای نداشته باشید، سرد میشوید. اما من فکر می کنم که بزرگترین نیروی سیاسی که در اپوزیسیون خارج از کشور وجود دارد، همین موکلین شاهزاده رضا پهلوی هستند که اگر معجزه ای صورت بگیرد و اینها در یک شبکهء جهان گستر دور هم جمع شوند و بتوانند بر بنیاد یک ساختار سیاسی منسجم با هم ارتباط داشته باشند و با وکیل خودشان در ارتباط باشند، آن وقت، آن وکیل میداند که همواره مستظهر به پشتیبانی موکلین خودش است و در عین حال پیشنهادات موکلین خودش را میشنود، حتی انتقادات شان را میشنود، و غیره.
بنابراین فکر من، یعنی تصور من، این است که اینهایی که در شهرهای مختلف دنیا آمده و به شاهزاده وکالت دادهاند، اگر که در «نجمن های شهری موکلین شاهزاده» دور هم جمع شوند و بعد در هر کشور این انجمن های شهری بتوانند یک انجمن کشوری را درست بکنند و آن انجمن های کشوری با همدیگر یک سازمان یا نهادی را به وجود بیاورند که مثل یک وسیله ارتباطی بین شاهزاده و موکلین خودش عمل بکند به طور دائمی، یعنی هم شاهزاده بتوانند از طریق آن وسیله نظرات خودش را، پیشنهاد خودش را، فکر های خودش را با موکلین خودش در میان بگذارد و موکلین هم از طریق همان وسیله بتوانند نظرات خودشان را به شاهزاده برسانند، ما در واقع شاهد این می شویم که برای اولین بار در اپوزیسیون خارج از کشور یک تشکیلات منسجم سیاسی که هم دارای رهبری است، هم دارای موضوع کار هست، همه اینها، به وجود می آید.
من از هفته پیش که این عرایض را در برنامهء شما کردم، چندین نفر از شهرهای مختلف با من تماس گرفتند، به تصور اینکه من قصد دارم که چنین کاری را بکنم. من البته چنین فکری نداشتم، فکر میکردم، یا پیشبینی میکردم که چنین چیزی به وجود بیاید. ولی بعد از این تماس ها که با من گرفته شد با چند تا از دوستانی که در شهرهای مختلف با من تماس گرفته بودند، صحبت می کردم، به این نتیجه رسیدیم که، اگر دوستان ما در یک شهری خودشان دور هم جمع بشوند و اولین «انجمن موکلین» را بوجود بیاورند، بنده و دوستان خودمان در حزب مان، و در جنبش سکولار دموکراسی میتوانیم کمک بکنیم از لحاظ نوشتن مرامنامه، اساسنامه و اینکه چگونه دور همدیگر جمع بشوند. حتی ممکن است بتوانیم کمک های مالی جذب بکنیم برای اینکه اینها بتوانند کار خودشان را انجام بدهند. به این ترتیب یکی از این شهرها میتواند یک سرنمون یا یک نمونه ای باشد برای اینکه بتوانیم آن را تکثیر بکنیم در شهرهای دیگر. بنابراین اگر که واقعاً شما هم فکر می کنید این کار مفید و شدنی است، من از طرف این تشکیلات خودمان آماده ام. حتی من با حزب ایران نوین و آقای شیبانی راد هم در این مورد تماس گرفتم که آنها هم بیایند کمک بکنند. جنبش سکولار دموکراسی هم هست همه عقل های خودمان را بریزیم روی هم و ببینیم که از چه طریقی می شود این کار را انجام داد.
البته به به نظر من جلب نظر خود شاهزاده هم مهم است، من در این مورد هم نامهای را فرستادم که منتظر پاسخ گرفتن هستم که آیا ایشان هم فکر میکنند وجود چنین چیزی مفید هست یا نه، که اگر ایشان هم تایید بکنند من همهء توان تشکیلاتی خودم را در اختیار دوستان خواهم گذاشت.
میبدی: جالب است. اولا این نکته از این نظر مهم است که در این پیشنهاد یا پیش بینی، هرچه، یک سرمایهء انسانی وجود دارد. این خیلی مهم است. یک موقع هست که شما سرمایهء انسانی را جمع بکنید حول یک موضوعی، شعاری، خواسته ای. الان این سرمایه موجود است، در سطح جهان هم موجود است خوشبختانه، از کسانی که این وکالت را دادهاند. همین نشان میدهد که ایران برای آنها یک دغدغهء عمده است، دلمشعولی هست، در مورد مملکت و سرنوشت شان. این هم خودش یک موتور مهمی است در هر کار تشکیلاتی. و بعد اینها تلاش کمی کنند که رابطهء ارگانیک برقرار کنند با هم و بقیه. این خیلی مهم است. یعنی شما باید به یک نقطه ای برسید از نظر سیاسی که آمادگی پیدا کنید با دیگران رابطه ارگانیک برقرار کنید، بر سر یک طرز تفکر، یک خواسته آرمانی، یک مرام. این مهم است خیلی مهم است. اگر مارکس و انگلس و لنین بودند روی این موضوع خیلی حساب می کردند. و بعد هم، از همه مهم تر، اینکه چیزی به نام رسانه های اجتماعی وجود دارد که این گروه سریعا می توانند اول در یکجا مستقر بشوند، دنیای مجازی خودش یک قدرتی تشکیل می دهد. دنیای مجازی، صدها هزار نفر در آن عضویت دارند، و این میشود دستمایهء کار تشکیلاتی بزرگ. فقط می خواهم ببینم که با شاهزاده در این مورد صحبت نکردید هرگز.
نوری علا: عرض کردم که من یک نامه نوشته ام و منتظر پاسخ هستم. ایشان اینقدر گرفتار هستند این روزاها که به این زودی نمی شود منتظر پاسخ بود. ولی من وظیفهء خودم را انجام داده و گزارشی کرده ام که چنین پیشنهادی هست، چنین تقاضایی در شهرهای مختلف وجود دارد. ما میتوانیم مثلا فکر کنید در 30 شهر مهم دنیا 30 نفر را معرفی کنیم، با تلفن و ایمیل شان، که موکلین آن شهر بتوانند با آن اشخاص تماس بگیرند، آن شخص برود یک جایی را بگیرد آنها را دور هم جمع بکند و تشکیلات خودشان را بسازند.
میبدی: می خواهم ببینم آن متن نامه ای که نوشتند دقیقا چه پیشنهادی دادند به شاهزاده، همین چیزهایی است که ما اینجا شنیدیم؟ صحبت از این است که این گروهی که وکالت داده اند در یک کار تشکیلاتی گرد هم جمع بشوند؟ نیروی دم دست خیلی مهم است. نیروی انسانی خیلی مهم است. الان به پیام عزیز، اسماعیل نوری علا عزیز (اسم مستعارش پیام است و ما کماکان او را به نام پیام می شناسیم) می گفتم که این سرمایهء انسانی دم دست است. ببینید تاریخ باید زیر و رو بشود با اتفاقات مهم تا برسیم به یک نقطهء عطفی که یکباره مثلاً چندین صد هزار نفر بر سر یک موضوعی با هم به توافق برسند، حاضر باشند وارد یک کار عملی مشترک بشوند. همیشه چنین امکانی دست نمیدهد و این امکان الان پدید آمده، این نیروی انسانی در دسترس است، نباید گذاشت که خنثی بشود، یا از هم وا برود.
نوری علا: آقای میبدی، اجازه بدهید به این نکته هم که برسیم که اگر چنین چیزی به وجود بیاید، به نظر من یک تصفیه مهمی هم صورت خواهد گرفت. یعنی شما وقتی که شرایط عضویت در انجمن های شهری موکلین را مدون بکنید، آن وقت آن کسانی که از طرف جمهوری اسلامی می آیند که اغتشاش ایجاد بکنند نخواهند توانست بیایند در انجمنها و بیرون ماندن شان خودش نشانهء این است که این طرف خودی نیست در این مجموعه و به این وسیله نه تنها یک فیلتری شما گذاشتید و آدمهای ناسره را رد کردید رفته، بلکه حتی در رسانههای اجتماعی هم کسی که عضو یک انجمنی است می تواند در اسم خودش بنویسد مثلاً عضو انجمن واشنگتن و هم یک هویت سیاسی پیدا کند و هم از طریق مرامنامهای که انجمن شان خواهند داشت توقعات خودش را از شاهزاده بتواند مطرح بکند.
در عین حال شما نگاه بکنید مثلاً شاهزاده رفتند ایتالیا، معدودی آدم خبر شده بودند که مثلا در فلان ساعت شاهزاده با هواپیما می رسد به فرودگاه رم. آمده بودند به استقبال ایشان. در حالی که اگر شما در رم یک انجمن موکلین داشته باشید، این موکلین چون مطلع می شوند - خبر میدهند به آنها که شاهزاده در فلان تاریخ وارد یک شهر می شود - می توانند با نظم و با تعداد بسیاری بروند یک استقبال واقعی و رسمی از ایشان بکنند. وجود این انجمن های شهری انواع و اقسام فایده ها را خواهد داشت و در عین حال اثر سیاسی آن هم به عنوان بزرگ ترین تشکل سیاسی ایرانیان خارج از کشور بلافاصله مشهود خواهد بود.
میبدی: یک حُسن دیگری هم دارد آقای نوری علا، که الان من دارم فکر می کنم، این که افراد از طیفهای مختلف وکالت داده اند، یعنی الزامی نبود که حتما سلطنت طلب باشند، یا طرفدار نظام پادشاهی باشند، یا نظام پادشاهی دموکراتیک، یا جمهوری خواه. ولی وکالت داده، چپ بوده وکالت داده، راست، یا میانه. و این ممتاز می کند این محموعه را. در واقع این همبستگی جای آن قبلی که شکل یک واحد کوچک را داشت می گیرد، در ابعاد خیلی وسیع و جهانی.
نوری علا: صد در صد. به خاطر اینکه شاهزاده وقتی که بحث کردند راجع به مسئله وکالت و گفتند که من توقع دارم که به من وکالت داده بشود، ضمناً یک خطوطی را هم مشخص کردند،.گفتند که تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران یک خط قرمز است. ابتنای به اعلامیهء حقوق بشر و برقراری یک حکومت سکولار دموکرات، همچنین. در این سه حوزه که ایشان معین کرده و گفته اند که در این زمینه ها به من وکالت بدهید، نه صحبت پادشاهی است، نه سلطنت هست، نه جمهوری هست، هیچکدام از اینها نیست. شما می توانید عقاید خودتان را حفظ بکنید اما در این سه زمینه خودتان را وصل بکنید به وکیل تان و بتوانید با او تعاطی داشته باشید.
میبدی: حالاسئوال این است که وقتی که چنین تشکل ایجاد بشود طیف های مختلف در آن هستند، آن وقت تکلیف آرمانگرایی خود این تشکیلات چه میشود؟ این تشکیلات قرار است چه بخواهد؟ براندازی است دیگر؟ نیست؟
نوری علا: مسلم است، اینها مسائلی است که در آن تقاضای وکالت از جانب شاهزاده به صراحت آمده است: من براندازم. من سکولار دموکرات هستم. من معتقد به اعلامیه حقوق بشر هستم و من خواستار حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران هستم.
میبدی: یعنی موضوع آینده و نظام سیاسی آینده به هیچ وجه در وظایف این تشکیل وارد نیست؟
نوری علا: می تواند باشد. یعنی پس از اینکه تشکیلات بوجود آمد، آن وقت در ارتباط با شاهزاده، در گرفتن راهنمایی از شاهزاده، دادن مشورت به شاهزاده، راجع به همهء اینها میشود صحبت کرد. شما همیشه وقتی یک وکیلی را برای کاری می گیرید می توانید موضوع وکالتی را که به او دادید و خواست و توقعی که از او دارید متوسع بکنید. به نظر من، اصلا راه دیگری جز این راه وجود ندارد، برای اینکه یک کنگرهء ملی به وجود بیاید و آن کنگره ملی بتواند هم برنامه هایی برای آینده ایران داشته باشد هم اصلاً تشکیلاتی برای ققنوس سیاسی دیگری را به کمک شاهزاده به وجود بیاورند که مردم بدانند که هم تشکیلات وجود دارد، هم آدم هایش وجود دارند و هم برنامه اش وجود دارد برای آینده ایران.
میبدی: پس در واقع این تشکل حزب نیست یک تشکل است.
نوری علا: من اسمش را گذاشته ام «شبکهء موکلین شاهزاده».
میبدی: بنابراین یواش یواش دارد مشخص می شود، پس یک شبکه هست، هممیهنانم، تشکیل شده از کسانی که به شاهزاده رضا پهلوی وکالت داده اند. شمار آنها چقدر است؟ من اعداد و ارقام متفاوتی شنیدم از 450 شنیدم تا یک میلیون. چقدر است واقعا؟
نوری علا: ببینید 450 نفر که رفتند در آن پتیشنی (که آن آقایی که اسمش یادم نیست درست کرده بود) رفتند آنجا رای دادند. ولی بنده آنجا نرفتم رای بدهم، خانم شکوه میرزادگی که آنجا رای نداده. هرکدام مستقلاً رآی داده ایم. عدهی زیادی روی اینستاگرام و توییتر اعلام کردند و بعد هم تشکلات مختلف. یعنی حزب ما، جنبش سکولار دموکراسی، حزب ایران نوین، حزب مشروطه اینها همه اعلام کرده اند که ما به شاهزاده رای دادیم. من فکر میکنم شماره بالاتر از یک میلیون است.
میبدی: بنابراین نیروی انسانی خیلی قابل و پرارزش است و به نظر من نباید این را یک کاری کرد که وا برود و اینها فکر کنند که یک وظیفه ای را انجام دادند و کار مختومه است. نه، این تازه می تواند آغاز کار باشد. آغاز یک کار تشکیلاتی بزرگ باشد. و واقعاً هم لازم است. یعنی جمهوری اسلامی بی حیایی و پرروگری را ادامه بدهد.، چقدره آخر باید یک گروههایی خرفت باشند، ببخشید، که اینطور مرعوب این مجموعهء تفرقه افکنی های بشوند که جمهوری اسلامی باعث و بانی آن است. یعنی باور کنند این همه اختلاف در اپوزیسیون را. ی ما باید یک جایی بالاخره فکر کنیم که این حکومت اسلامی بیکار نیست، میخواهد همبستگی را کنار بزند و یک رقابت ناشیانه را جایش بگذارد، آدم هایی که با هم رقابت می کنند یا کسانی که مدعی رقابت هستند، حتماً قصد و نظری دارند نسبت به آیندهء ایران. یعنی مدعی قدرت هستند و این به نظر من نقض غرض است. ما در شرایطی هستیم که باید با جمهوری اسلامی بجنگیم، نه با همدیگر بجنگیم بر سر تصاحب آینده.
نوری علا: من میگویم این بستگی به این دارد که «همدیگر» به معنی چه کسانی باشند. یعنی کسانی که تمامیت ارضی را می خواهند به خطر بیاندازند که جزو این عده نمی توانند باشند.
من اعتقادم بر این است که اینهایی که به شاهزاده وکالت دادهاند در واقع یا آدم هایی هستند که در زمان انقلاب ۵۷، یعنی نسل من، همان جمعیت خاموشی بودند که به علت نبودن تشکل، دیگران برنده شدند. یا فرزندان آنها هستند که الان آمده اند و هم راجع به گذشته پیش از انقلاب، از پدر و مادرشان شنیده اند و هم خودشان گرفتاریهای این حکومت را دریافت کردند. اینها اگر که متشکل و منسجم نشوند و به عنوان یک نیروی سیاسی فعال که اعلامیه میدهد، موضع گیری میکند، در مناظرات شرکت میکند، در شهرهای مختلف جلسات هفتگی میگذارد و مطالب نظری و عملی را با اعضای انجمن ها در میان میگذارد، خوب این دفعه هم می بازند. برای اینکه طرف های شما همه هم پول دارند، هم مجهز هستند، هم سالها است که در زمینهء کار خودشان فعالیت کرده اند. شما نگاه کنید: تجزیه طلبی که در ایران امروز به وجود نیامده، وقتی رضا شاه را از ایران بردند بلافاصله دیدیم که در مملکت چی شد. چگونه جمهوری مهاباد درست شد، نمی دانم پیشه وری در تبریز چه کرد، اینها همه ناشی از این است که میهن پرستان ما منسجم نیستند.
من این را به شما بگویم: من بعضی وقت ها اصلاً حیرت میکنم، بسیاری از متفکرین و روشنفکران ما که می آیند جلوی دوربین می نشیند یکی از افتخارات شان این است که میگویند من عضو هیچ دسته و گروهی نیستم! اینکه به نظر من یک حُسن نیست. کسی که نتواند بر اساس منافع خودش، بر اساس ایده ها و مواضع خودش، با همگنان خودش، دور همدیگر جمع شوند و بتوانند عمل سیاسی بکنند بازنده است. عمل سیاسی با نظر سیاسی فرق دارد. وقتی در یک مملکت دموکراتیکی انتخابات می خواهد انجام بگیرد، یک عده عضو دموکرات هستند، یک عده عضو جمهوریخواه هستند، اینها نشسته اند و فکرهایشان را کرده اند، که منفعت من در این است که این مطالب پیش برود، و بعد می روند پای صندوق و انتخاب خودشان را می کنند. این اصلاً ربطی به عقاید تکتک آدمها ندارد، به منافعی مربوط میشود که میتواند این آدمها را به همدیگر نزدیک بکند.
ما نداشته ایم این تجربه را در مملکت خودمان. حزب توده هم که تجربه بزرگتر ما بود خیانت کرد. بعد احزاب مثل مجاهدین و غیره هم، همه به خاطر اینکه اکت سیاسی را با مبارزهء مسلحانه و شهادت طلبی و این حرفها درآمیختند، از وضعیت عادی خارج ا کردند. بنابراین آنچه اکنون پیش آمده یک فرصتی است و آدم هایی، بدون اینکه فکر کرده باشند که چه اشتراک منافعی با دیگری دارند، روی اشتراک منافع خودشان با دیگری، رفته اند و به یک آدمی رای داده اند و گفته اند شما نمایندهء ما هستید. شما بروید با اسرائیل، با ایتالیا، با انگلیس، با همه جا، صحبت بکنید و بگوئید که ما میخواهیم این مملکت آزاد بشود، این مردم راحت بشوند این حکومت عجیب و غریب قرون وسطایی از بین برود. این اتفاقی است که، بدون توجه به این نکات، افتاده و حالا موقع بهره برداری از آن است. همه اسباب بزرگی به نظر من فراهم است در این زمینه.
میبدی: یک نکته ای هم که به نظر من اپوزسیون در حال حاضر از آن رنج می برد، آن است که گروه هایی هستند که قبلاً همبسته بوده اند اما حالا یا دارند یگکبه یک با هم قهر می کنند، یا به شکلی سکوت اختیار کرده اند، یعنی چیزی نمیگویند. واقعاً جا دارد که اینها بنشینند کارنامه خودشان را بررسی کنند ببینند کجا دچار اشتباه شده اند و بیایند بطور شفاف و علنی با مردم سخن بگویند، اگر انتقاد است، انتقاد از خود بکنند، حیف است اینها بروند. اینها سرمایه های ما هستند اینها دوباره باید کنار هم باشند در این تشکیلاتی که الان مورد اشارهء آقای نوری علا است، باید حتما حضور داشته باشند. مبادا قهر بکنید، مبادا فریب جمهوری اسلامی را بخورید، اینها توطئه های جمهوری اسلامی بود و شما را به شکلی اینها تسخیر کردند. تا هر کی این وسط وا بدهد، به نظر من، نشان می دهد که به شکلی جمهوری اسلامی موفق شده او را به دام بیاندازد.
نوری علا: اگر یادمان باشد و شاهزاده این را هم مکرراً گفته که سرنوشت آیندهء ایران را مردم ایران تعیین خواهند کرد، پای صندوق رأی. بنابراین الان یقه دراندن برای اینکه من سلطنت طلب هستم، من جمهوریخواه هستم، اصلاً بی معنی است. حالا فرض را بر این بکنیم که تمام مردم خارج از کشور تصمیم گرفتند که سلطنت بشود، اما روزی که مردم می روند پای صندوق است که قضیه روشن خواهد کرد. اینجا این دعواها بیمعنی است؛ اما به شدت به آنها دامن زده میشود برای اینکه این تفرقه به وجود بیاید.
میبدی: یک نکته ای که باز هم آقای نوری علا گفت و به نظر من مهم اینکه هایی که می گویند ما به هیچ دسته ای، به هیچ گروهی وابسته نیستیم، اینها به نظر من فاقد شناسنامه اند. یعنی خودشان خلع میکنند خودشان را از داشتن شناسنامه آرمانی. یعنی پشیزی ارزش برای ایده آل های بشر قائل نیستند، یعنی آدم بی خاصیت. آدمی که امروز در برابر آنچه که در ایران میگذرد، ساکت باشد یا خودش را به شکلی بی طرف نشان بدهد، به نظر من این نشانهء بی خاصیتی است، نه به درد خودش می خورد نه به درد ملت اش، نه به درد سرزمین اش،. ایران امروز به فرزندان اش احتیاج دارد. همه باید در میدان باشیم. واقعاً آنهایی که قهر کردند، آدم حالت قهر را احساس می کند دقیقا، مخصوصا شخصیت هایی که خیلی نقش مهمی داشتند.، اینها باید برگردند، دوباره تمام قدرت شان را بریزند و بیاورند وسط و کمک بکنند به دیگران، ما حق داریم از جمهوری اسلامی قهر باشیم تا روز قیامت.
نوری علا: آقای میبدی اگر که ما مسافر اتوبوس دموکراسی هستیم، تشکل، انسجام، سازماندهی مهمترین راه رسیدن به دموکراسی است.
میبدی: راستی بالاخره این اتوبوس راننده اش کیست؟
نوری علا: از نظر ماهایی که وکالت داده ایم راننده وکیل ما است.
میبدی: راننده ای با تصدیق یک! تشکر میکنم دکتر نوری علا عزیز. مثل همیشه خیلی آموزنده بود. شما مخاطبان این برنامه همدر این باره فکر کنید، دربارهء پیشنهاد یا پیشگویی که (دیگر پیشنهاد بود پیشگویی نیست) آقای دکتر نوری علا دادند. این واقعاً باید در دستور کار همه قرار بگیرد:این را باید چه کار کرد؟ و به تعداد همه فکر کنید. فکر کنید اگر یک میلیون باشند نفری هر ماه 10 دلار بدهند می شود 10 میلیون دلار، یعنی سریعا میشود صندوق ملی را با همین گروه ایجاد کرد. یعنی نفری 10 سنت 20 سنت در روز بگذارد کنار. آقای نوری علا ممنون.