تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
دربارهء حرف های خامنهای در مراسم سالمرگ خمینی
حسین آقائی
بخش دوم حرف های خامنه ای را دقیق گوش دادم و برداشتم این است که سوای جنبه های جنگ روانی رژیم در این قبیل سخنرانی های احساسی و هیجانی [برای دلداری به خود و حامیان در اقلیتشان]، جنگ ج.ا علیه ایران یک جنگ تمام عیار و خونبار است و در صورت ادامهء وضع هولناک موجود [صرفنظر از اتفاقات غیرمنتظره]، این فرد ایران را بدتر از سوریه خواهد کرد و آیندهء ایران با ادامهء این وضعیت قطعا تیره و تار خواهد بود.
ج.ا برای نابودی ایران استراتژی دارد اما عمده مخالفان ج.ا برای نابودی ج.ا استراتژی ندارند.
نابودی ج.ا بدون بررسی و تحلیل دقیق و حساب شده نقاط قوت و ضعف ج.ا امری به غایت دشوار است؛ نابودی ج.ا در شبکه های اجتماعی رخ نخواهد داد بلکه در کف خیابان توسط مردم ایران میسر خواهد بود؛ افتادن در تله عملیات های جنگ روانی (سایبری) و خوردن فریب راهبردی رژیم در شبکه های اجتماعی، و تمرکز صرف بر فحاشی به رژیم و عوامل آن، اگرچه در حوزهء عملیات جنگ روانی تا اندازه ای مفید است اما تمرکز صرف و غیرخلاقانه بر آن عملا به معنای بازی کردن در زمین رژیم است.
برای نابودی ج.ا، این رژیم باید به این نتیجه نهایی برسد که هر فردی از قشر خاکستری در ایران تهدید امنیتی- وجودی و جدی/فوری برای جم.ا است و رژیم توان مقابله با این تهدید را در میان/دراز مدت ندارد. نه اینکه رژيم در نتیجهء اشتباهات مخالفان اش [تمرکز صرف آنها بر فحاشی در شبکه های اجتماعی و حملات لفظی به یکدیگر و تخریب هر چهره یا فعال اپوزیسیون] به این نتیجه برسد که بیشتر مخالفان اش را نباید جدی گرفت و اینها به یکدیگر هم رحم نمی کنند!
آن بخش از حرف های خامنه ای که گفت »ملت به فراخوان ها بی اعتنایی کرد» تا حد زیادی درست است حالا چه خوش مان بیاید یا بدمان بیاید! واقعیت این است که «قشر خاکستری»، به هر دلیلی، در اوج خیزش انقلابی نیز غالباً منفعل بود یا پرداختن هزینهءانقلاب را به دیگری (نوجوانان و جوانان شجاع) پاس داد.
بنابراین پرسش بزرگ فراروی قشر خاکستری (تودهء میلیونی) این است که این قشر در برابر فردی که مردم (همان قشر شجاع) را اراذل و اوباش می خواند چه چارچوب ذهنی، برداشت و یا برنامه ای برای خود و خانواده و میهن اش دارد؟
از بنده دربارهء راهکار هم لطفا نپرسید که بعد از 44 سال دیگر همه خودشان میدانند راهکار چیست!
یکی از مهمترین مسائلی که خامنه ای مطرح کرد مساله امید بود. اما یکی از مهمترین ضد استراتژی ها در برابر ج.ا ناامیدی است نه امید!
فعالان و چهره های مخالف ج.ا بارها از امید حرف زده اند که تکرار آن از نظر راهبردی کمک کننده نیست. امید برای چی؟ امید به چه چیزی؟ امید به اصلاح خود به خود اوضاع؟ امید به فروپاشی خود به خود رژیم؟ امید به دولت بایدن یا فرانسه و آلمان و بریتانیا؟ امید به تئوری های جین شارپ؟ امید به حمله اسرائیل؟ دقیقا امید به چه چیزی در این اوضاع وحشتناکِ ایران؟
امید هم خوب است هم خطرناک. امید واهی انسان را از اقدام جدی و فوری باز می دارد در حالی که آنچه ایران به آن برای گذار از ج.ا نیاز دارد ناامیدی مطلق است! ناامیدی از همه چیز؛ از وضع سیاه موجود؛ از اصلاح اوضاع و از هرگونه حمایت خارجی و هرگونه متغیری بجز خود مردم ایران؛ بجز قشر خاکستری.
https://twitter.com/Haghaie/status/1665353480188358657
ناامیدی بخشی از استراتژی پیروزی است!
سامانتا رز هیلیس*
برای هانا آرنت، امید مانعی خطرناک برای اقدام شجاعانه است. در دوران تاریک، معجزه ای که جهان را نجات می دهد، عمل کردن است.
فیلمی از بازماندگانی که آشویتس را پس از آزادی ترک می کنند وجود دارد. این فیلم توسط ارتش اتحاد جماهیر شوروی گرفته شده است و به گفته USHMM شامل فیلم های صحنه سازی شده و تمرین نشده است که در اولین ساعات و روزهای آزادسازی بازماندگان در ژانویه 1945 گرفته شده است با همچنین صحنه هایی از تخلیه آنها که هفته ها یا ماه ها بعد رخ داده است.
همانطور که هانا آرنت و همسرش، هاینریش بلوچر در تابستان 1940 در مونتوبان فرانسه منتظر بودند تا برگه های خروج اضطراری را دریافت کنند، آنها نگران یا ناامید نشدند. آنها دوچرخه هائی پیدا کردند و در حومهء زیبای فرانسه در طول روز کاوش کردند و در شب از رمان های پلیسی ژرژ سیمنون لذت بردند. به قول هلن وولف: «هانا، با روحیهء بالا، از این تجربهء دردناک به نوعی هدیه زمان ساخت.» این «وقفه ای در زندگی کاری و وظایفی» بود.
اما چه چیزی آرنت را قادر ساخت تا در چنین تجربه دردناکی از زمان هدیه دهد؟
امیدی نبود. آرنت هرگز به تفکر امیدوارانه توجه نکرد. در اوایل سال 1929، او آنچه را که در آلمان اتفاق میافتد دید و به همین دلیل دوستی خود را از دست داد. او آنچه را «سیاست فرصتطلبانه» میخواند، که « از منافع متضاد و درگیریهای ظاهراً ناامیدکننده را پشت سر میگذارد» تحقیر میکرد. و او از هر تصوری از مسیحیت که ممکن است در آینده رستگاری کند، روی گردانید. پس از جنگ، در نامه ای به گلن گری، فیلسوف آمریکایی، نوشت که تنها کتابی که به همه شاگردانش توصیه می کند، «امید در برابر امید» نوشته نادژدا ماندلشتام است. این خاطرات ویرانگر که توسط همسر شاعر روسی، اوسیپ ماندلشتام، نوشته شده است، جزئیات زندگی تحت رژیم استالین و مبارزه برای زنده ماندن را شرح می دهد. (در روسی، نادژدا به معنای امید است.) آرنت آن را «یکی از اسناد واقعی» قرن بیستم نامید.
بسیاری از بحثهای امید به سمت ساخارین منحرف میشوند و از تمایل به کاتارسیس صحبت میکنند. حتی بی حوصله ترین ناظران امور جهان می توانند در لحظه تعلیق نفس نکشند، به امید پیروزی خیر بر شر و پایان خوش. برای برخی، بحث دربارهء امید به مفاهیم یک چشم انداز سیاسی رادیکال برای آینده متصل است، در حالی که برای برخی دیگر امید یک شعار سیاسی است که برای ایجاد انگیزه در توده ها استفاده می شود. برخی از مردم امید را به عنوان نوعی ایمان لیبرال در پیشرفت می دانند، در حالی که برای برخی دیگر هنوز امید بیانگر ایمان به خدا و زندگی پس از مرگ است.
آرنت از این روایات جدا می شود. او، در بسیاری از کارهایش، استدلال میکند که امید مانعی خطرناک برای رفتار شجاعانه در زمانهای تاریک است. او مفاهیم پیشرفت را رد می کند، از دموکراسی نمایندگی ناامید است، و مطمئن نیست که آزادی را می توان در دنیای مدرن نجات داد. او به روح اعتقاد ندارد، همانطور که در یک نامه عاشقانه به شوهرش می نویسد. جرج کاتب، نظریه پرداز سیاسی، زمانی اظهار داشت که کار او "توهین آمیز به روح دموکراتیک" است. هنگامی که در سال 1966 در کالج اسمیت در ماساچوست به او مدرک افتخاری اعطا شد، رئیس جمهور گفت: «نوشتههای شما ذهن را به چالش میکشد، وجدان را پریشان میکند، و روحیه خوانندگانتان را افسرده میکند. با این حال، از خرد و اعتقاد راسخ شما به نیروی درونی انسان، یک امید مطمئن به وجود می آید.»
تصور میکنم آرنت ممکن است پاسخ داده باشد: «مطمئناً؟ به چه چیزی امیدواریم؟»
_________________________________
* سامانتا رز هیلیس نویسندهء هانا آرنت (2021) و ویراستار و مترجم کتاب زیر است:
Poems of Hannah Arendt (2023) What Remains: The Collected
او عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات اجتماعی بروکلین در شهر نیویورک است.
https://aeon.co/essays/for-arendt-hope-in-dark-times-is-no-match-for-action