تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ریشه های نگرشِ سـکولار در قرون وسطا
ابراهیم هرندی
برخی از ریشه های رویداد بزرگی را که اکنون، “نگرشِ مدرن”، نام گرفته است، باید در قرون وسطا، بویژه در سدهء سیزدهم میلادی پی جست. در آن سده، پیشامدهای پیاپی فرهنگی، دینی، اقتصادی، رزمی و جغرافیایی بسیاری در جهان رُخ داد که بیش از پیش، ذهن و زبان و جهان غربیان را دگرگون کرد. چندی از آن رویدادها این هاست؛ آغازِ نهضتِ ترجمه، بویژه برگرداندن آثار فیلسوفان یونانی از زبان های عربی و فارسی به زبان های اروپایی. جنگ های صلیبی، شکل گیریِ امپراتوری عثمانی، شکست های مسیحیان صلیبی از خوارزمیان و عثمانیان، رسیدن چنگیز مغول به اروپا، پیدایش فرهنگ نوشتاری، ساخته شدنِ توپ، تفنگ و رسیدنِ آسیاب بادی از خاورمیانه به اروپا.
در سده سیزدهم، برگرداندن آثارِ فیلسوفان یونانی و بسیاری از اندیشمندان ایرانی و عرب از زبان های عربی به لاتین آغاز شد. در فهرستِ این آثار، می توان از اندیشه های ارسطو، افلاطون، بقرات، طالس، فیلوپونوس، جالینوس، بطلمیوس، ارشمیدس، هرودوت، ابن سینا، فارابی، الکندی، اخوان الصفا، ابن طُفیل، موسی بن میمون و کتاب های پایه ای برخی از آن گرانان مانندِ قانون، شفا، احصاء العلوم، تهافت الفلاسفه، تفسیرِکبیر و رساله های بسیاری از اندیشه های فیلسوفان یونانی با حاشیه نویسی اندیشمندانی چون ابن رشد، الکندی، فارابی و پورِ سینا، به زبان های اروپایی برگردانده شد. این آثار، با خود نگرش های غیرِدینی و خِرَدمدار را، که برای غربیان تازگی داشت، بهمراه آورد و زمینه ساز پیدایش شخصیت های علمی بزرگی مانندِ توماس اکوینوس، که او را پدر نگرش مدرن می خوانند، شد. یکی از بازتاب های این چگونگی، رفتنِ آموزش و پرورش از کلیساها و آموزشگاه های دینی، به دانشگاه های نوبنیاد اروپایی مانند، آکسفورد و کمبریج در انگلستان و تولوز و اورلین و مونت پُلیه در فرانسه، رُم و فلورانس در ایتالیا و مارسیا و پلانسیا در اسپانیا شد. همچنین موجِ دومِ ترجمه آثار فیلسوفانِ یونانی از زبان عربی به زبان های اروپایی و آشناییِ اندیشمندانِ کاتولیک با کسانی مانند ابوریحان بیرونی، ابن سینا و خواجه نصیرطوسی در آن سده آغاز شد.
آشنایی توماس اکوینوس و همگنانِ او با آثار ارسطو از راه نوشته های پورسینا سبب شد که برای نخستین بار، نگرشِ دینی اربابانِ کلیسا، که تا آن زمان، تنها نگرشِ راستین انسان به هستی پنداشته می شد، با دیدگاه های دیگری که برای کاتولیک های اروپایی تازگی داشت، روبرو شود. این رویارویی، ذهن بسیاری از دست اندر کارانِ دستگاه کلیسا را به کوشش و کندوکاو، در راه یافتن راهی برای مبارزه با نگرش ها و چشم اندازهای کفرآمیزِ وارداتی واداشت. امروزه برخی از پژوهندگانِ تاریخ اندیشه، با اشاره به پیایندهای هنگامهء ترجمه، بر این باورند که چون آثار فیلسوفانِ یونانی، با لعابی از مشربِ عرفانی و نگرش شاعرانه ی ابوعلی سینا، به غرب رسید، زمینه را برای قانون، اخلاق و حقوق مدرن، آماده کرد.(1)
کوچ دانش پژوهی و دانش جویی از کلیسا به دانشگاه، ریشه در این پذیرهء خِرَد- بنیاد داشت که پژوهندگان حقیقت باید دست از پرداختن به متون کهن و افسانه های دینی بردارند و پدیده های جهان را در پرتو خِرَدِ نقادِ خود، به گونه ای که به آزمایش و سنجش تن در دهند، شناسایی کنند. این پذیره، اندک اندک، حوزهء دانش را از دین جدا کرد و یکی را گسترهء آزمایش و پژوهش و درک و دریافت و دیگری را گسترهء گزازه های های عاطفی و آرمانی دانست. اهمیتِ آوردنِ اندیشه های فلسفی و منطقی به اروپا در این بود که خِرَد را در شکل نهادینه ای جایگزینِ خرافه می کرد. این گونه، در غرب، دورانی آغاز شد که آن را، “دوران روشنگری” نام نهادند.
دومین رویداد پُرنمای سدهء سیزدهم میلادی، شعله ور شدنِ آتش جنگ های بزرگ صلیبی، مانند جنگ چهارم و پنجم در قسطنطنیه و جنگ کَتار در فرانسه بفرمان پاپ اعظم سِگنی، که خود را “پاپِ معصوم” می خواند، بود. در آن سده، بیش از ده جنگ صلیبی از سوی کلیسای کاتولیک در جهان آغاز شد. اگرچه این جنگ ها تا پیش از آن دوران، برای گسترش دین مسیحیت آغاز می شد، اما با برپاییِ امپراتوری عثمانی در سده سیزدهم، کلیسای کاتولیک، خود را با دشمنی بزرگ و هراسناک رویارو می پنداشت؛ دشمنی که مهاجمان مسیحی را از سرزمین های اسلامی تارانده بود و آنان را کافرِ حربی می خواند. اگر جنگ های صلیبی پیشین برای گرفتنِ اورشلیم، که سرزمین مقدس پنداشته می شد، بود، جنگ های پس از پیدایشِ حکومت عثمانی، برای نابود کردن آن امپراتوری بود که دشمنی کافر و بربری و ددمنش انگاشته می شد.
اگر چه هر جنگی ویرانگر و وحشتناک و خانمانسوز و پربهاست، اما جنگِ صلیبی یا دینی، از گونه های دیگر زیانبارتر و خانمان سوز تر است. این چگونگی از آن روست که چون جنگ صلیبی با فتوا آغاز می شود، سرسپاری به آن برای هر مومن، واجب شرعی می شود. از اینرو، هر جنگِ دینی، لشکرِ آماتوریِ بزرگی از پیر و جوان دارد که چون دانش و توان رزم ندارند، شمار زیادی از آنان بخاک و خون کشیده می شوند و کشته شدن آن ها، کشور را با گرفتاری های بسیار بزرگ و پیش بینی ناپذیرِ اجتماعی روبرو می کند. هر گونه جنگی، دشمن زندگی ست، اما جنگ دینی، جان و جهانِ مردم را بر سرِ هیچ و پوچ بباد می دهد و چون با اعتماد به نفس بیشتری آغاز و پی گیری می شود، زیانی بیشتر از گونه های دیگر جنگ دارد. درک و دریافتِ این چگونگی، برای آنان که در زمان جنگ ایران و عراق در ایران می زیسته اند، آسان است.
در جنگ های صلیبی، کشتارِ هزاری جوانان اروپایی و ویرانی شهرها که فرار شادی و از میان رفتن آبادی را بدنبال داشت، اندک اندک مردم را به آنچه، “مُقدّراتِ الهی” خوانده می شد بدبین کرد و پرسش هایی را، که روزی کفرآمیز پنداشته می شد، به ذهن و زبان آنان راه داد. این که اگر خدواند بخشنده و مهربان است، پس چرا جوانان ما را این گونه بناگهان در جنگی که برای فرزند او عیسی بپا شده است، از ما می گیرد، چرا این خداوندِ مهربان، در جنگ های صلیبی که برای خوشداشتِ او براه افتاده است، به کمک سربازان راستین پاپ اعظم نمی شتابد و آنان را پیروز نمی کند؟ چرا در زمانی که برخی از دواطلبان، در سنگرهای جنگ از گرسنگی غش می کنند و برخی از سرما سیاه می شوند، ارباب کلیسا همچنان در جامه های فاخر بر تخت های طلای خود می نشینند و از شکوه و جلال زندگی خود چیزی نمی کاهند؟ این پرسش ها را آشنایی برخی از اسقف های جوان و کشیش های جوانتر که تازه با ترجمه های آثار فلسفی آشنا شده بودند، از ذهن خود می گذراندند و گاه برای این پرسشگری بخدا پناه می بردند و خاموش می شدند و گاه با بیان آن ها، بهای گزافی می پرداختند. فراتر از آن، این گونه پرسش ها را باید آغاز شکل گیری اندیشهء سکولار و آشکار شدنِ نیاز به جدا کردنِ امور زمینی از "مقدَراتِ آسمانی" دانست.
یکی از رویدادهای سده سیزدهم، پیدایش حروفچینی چوبی بود که کار چاپ را آسانتر از پیش کرده بود و دسترسی به بسیاری از کتاب هایی را که در آن روزگار، مرجع و بنیادی پنداشته می شد، آسان تر کرده بود. کتاب های “قانون” و “شفا” و رساله های ارسطو نمونه هایی از این کتاب ها بود. پایاندادِ بازتابِ کنُش ها و واکنُش های رویدادهای سده سیزدهم سبب شد که برخی از پرسش های بنیادی مانند کیستیِ خدا، چیستیِ هستی، جایگاه انسان و پیوند او با خدا و جهان، سرنوشت، قانون و بسیاری از آنچه زمینه ساز دوران روشنگری و سکولاریسم شد، برای نخستین بار به گسترهء دانش و اندیشه کشیده شوند؛ پرسش هایی که چند سده پس از آن دوران، به شکل گیریِ چیدمان تازهء پدیده ها در گسترهء خیالِ انسانِ مدرن، کمک کردند و زمینه ساز اندیشهء آزادی، برابری، دموکراسی، لائیسنه، سکولاریسم، حقوق بشر و بسیاری دیگر از دستاوردهای نیکوی جهان مدرن شدند.
________________________________
۱. دفتر انتشارات خلافت اسلامی، در زمانِ خلافت ابوبکر بغدادی در سوریه، در پیامی به غربیان یادآوری کرد که فرهنگ صنعتی غرب، بازتاب ترجمه ی اصول و اندیشه های مقدسِ اسلامی به زبان لاتین است، و اگراین آشنایی رُخ نداده بود، غربیان همچنان امروز الاغ سوار می شدند. البته این سخن تازه ای نیست و ملایان در همه ی سرزمین های اسلامی، این سخنِ اقبال لاهوری را که: "مغرب زمین هرچه دارد از صدقه سرِ اسلام دارد” تکرار کرده اند. نگاه کنید به نمونه های زیر: