تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ماجرای من و آواز همایون شجریان
اسماعیل یوردشاهیان
چند روز پیش در مجلسی بودم و بانویی جوان و هنرمند آوازی با این مضمون (با من امشب زیر باران گریه کن) از هنرمند و آواز خوان چیره دست و محبوب آقای همایون شجریان را با صدای خوش خواند که بسیار مورد توجه قرار گرفت. یکی از مهمانان، که مرد صاحب فضل و سواد بود، نظرم را پرسید. برای گریز از پاسخ گفتم خوب بود. گفت انگار چندان به دل تان ننشسته. گفتم با صدا و آواز گیرا و هنرمندانهء این بانو و آواز دلنشین و غمبار آقای همایون شجریان صحبتی ندارم اما اعتراضم به شعر و متن ملودی سوگوارانهء این آواز است.
براستی چرا باید دعوت به گریستن در زیر باران باشد؟ چرا دعوت به رویش و طراوت زیستن نیست؟ این سوگ آواز حزن جز سستی و غم و شکست حاصلی ندارد. گفتند پس مخالفی هستی
گفتم مخالف نه خواهان تامل وفکر هستم ومخالف آن بخش بزرگ ادبیات وعرفان وموسیقی و آواز ی که سوگ وسکون و بی عملی را تداعی و تبلیغ کند هستم
حقیقت این است رویا وخیال از تخیل فردی و داشته ویافته های ما سر می گیرند و در جامعه میان جمع به خیال و تخیل جمعی منجر می شوند همین آواز اندوه و درد را بر دلها می نشاند نه اراده به برخاستن وعمل ، کمی در موسیقی وادبیات گذشته تامل کنید یک ادبیات وهنر تسلیم بی ارادگی وپوچی وهیچگرایی را خواهید یافت به جز فردوسی حتا در خیام و حافظ وسعدی و.... هیچ گرایی و تبلیغ به بی ارادگی و ذهنگرایی وغم شکست راخواهیم دید
به یاد باید سپرد ادبیات وهنر زبان وذهن وشناخت ما را می سازند. تغییر در آنها تغییر در فکر وزبان واراده ی ماست . همانطور که در کتاب تبارشناسی قومی خود به شرح کامل نوشته ام .شکل حکومتها و وضع جامعه هر کشوری نتیجه ی تفکر و عملکردی ملت آن کشور در طول زمان ودر صحنه ی تاریخ است ما نیازمند عقل وخرد انتقادی هستیم . ما نیاز به پرسش و نقد تمام باورها و اندیشه و وضع گذشته واکنونمان داریم به جای دعوت به گریستن در زیر باران ما باید دعوت به برخاستن ، رفتن و یافتن طراوت و ایستادن رویش در زیر باران بکنیم وبدانیم که عمل و تصمیم اکنون ما فردا را خواهد ساخت.