تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

18 تیر ماه 1402 - 9 ماه ژوئیه 2023

چرا «ایران گرايی» ترکیب نارسائی است؟

اسماعیل نوری علا

            این مقاله یک نوشتهء سیاسی نیست بلکه بیشتر به مسئلهء واژه سازی سیاسی در زبان فارسی، و بخصوص معادل پر استفاده ای که برای پسوند «ایسم» در زبان های فرنگی پیشنهاد شده، می پردازد.

  رایج شده ترین معادل فارسی پسوند «ایسم» همانا پسوند «گرائی» است؛ به این صورت که «ترکیب آن با یک اسم خاص» از وجود مکتبی حکایت می کند که به آن اسم خاص «گرایش» دارد.

 و، به نظر من، مشکل معنائی از همین «گرایش داشتن» منشاء می گیرد، چرا که در گرایش هیچ قطعیتی وجود ندارد حال آنکه «ایسم» بر قطعیت یک تفکر حکایت می کند. توصیح می دهم:

  فرهنگ های واژگان فارسی برای «گرایش» مترادف های مختلفی را مطرح می کنند؛ از جمله:

قصد، آهنگ، توجه، تمایل، میل، رغبت، و رویکرد. در فرهنگ های انگلیسی هم در برابر «گرایش» بصورت زیر به گزینه های مختلفی بر می خوریم:

Leaning, penchant, bent, bias, disposition, drift, fancy, gravitation, interest, attitude, attraction.

حال اگر، بعنوان مثال، به جستجوی «تعریفِ» نخستین واژه از گزینه های بالا اقدام کرده و برای این منظور مثلا به سایت اطلاعاتی هوش مصنوعی (https://chat.openai.com) مراجعه کنیم، این پاسخ را دریافت می کنیم:   

  «اصطلاح "تمایل"، بسته به زمینه ای که در متن آن مورد استفاده مقرار می گیرد، می تواند معانی متعددی داشته باشد. در اینجا به دو تفسیر رایج توجه می کنیم:

  «تمایل بدنی (فیزیکی): متمایل کردن یا کج کردن بدن یا قسمتی از بدن در جهتی خاص. به عنوان مثال، اگر فردی به جلو خم شده باشد، بالاتنهء خود را از حالت قائم به جلو خم می کند.

  «تمايل مجازی: داشتن ترجيح ذهنی نسبت به يك عقيده، ديدگاه يا ايدئولوژي خاص.

«به عنوان مثال، اگر کسی بگوید که به سمت یک نامزد سیاسی خاص گرایش دارد، به این معنی است که ترجیح یا تمایل اندکی به حمایت از آن نامزد دارد.

  «برای تعیین دقیق معنای مورد نظر "تمایل"، مهم است که زمینهء خاصی را در نظر بگیرید که این اصطلاح در آن استفاده می شود». (پایان گفتآورد - متن انگلیسی در زیرنویس شمارهء یک)

به این ترتیب می توان دید که «گرایش» و «تمایل» دارای قطعیت نیستند و می توانند در اندک مدتی تبدیل به «دور شدن» از موضوع مورد نظر و توجه به موضوعاتی عکس یا مخالف آن باشند. اما این عدم قطعیت و کمیت در مورد پسوند «ایسم» صادق نیست. در این مورد هم می توان به همان «هوش مصنوعی» مراجعه کرد:

«پسوند "ism" برای ساختن اسم هایی استفاده می شود که نشان دهندهء سیستم ها، باورها، آموزه ها یا ایدئولوژی ها هستند و، بسته به کلمهء خاصی که به آن متصل است، معانی و کارکردهای متعددی دارد. در اینجا برخی از جنبه های رایج وجود دارد:

«ایدئولوژی یا سیستم اعتقادی: "ism" اغلب به یک ایدئولوژی یا سیستم اعتقادی خاص اشاره می کند که دارای مجموعه ای از اصول، نظریه ها یا عملکردهای مرتبط با آن است. به عنوان مثال، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، و فمینیسم همگی ایدئولوژی هایی هستند که پسوند آنها «ایسم» است.

«فلسفه یا نظریه: "ایسم" می تواند نمایانگر دیدگاهی فلسفی یا نظری باشد. کلماتی مانند اگزیستانسیالیسم، ایده آلیسم، و پراگماتیسم همگی بیانگر نظریه های فلسفی متفاوتی هستند.

«جنبش یا عمل: در برخی موارد "ایسم" به یک جنبش اجتماعی یا سیاسی اطلاق می‌شود که با مجموعه‌ای از باورها یا اعمال مشخص می‌شود. برای مثال، کوبیسم در هنر، سوررئالیسم در ادبیات و مینیمالیسم در طراحی، همگی جنبش های هنری هستند که با "ایسم" مشخص می شوند.

«نقد یا نقد: "ism" همچنین می تواند برای نشان دادن جنبه انتقادی یا منفی یک سیستم اعتقادی یا ایدئولوژی استفاده شود. کلماتی مانند دگماتیسم و سکسیسم تعصبات یا اعمال تبعیض آمیز خاصی را برجسته می کنند.

«کارکرد "ایسم" ایجاد یک اسم مختصر است که ایدئولوژی، نظریه، جنبش یا عمل خاصی را در بر می گیرد. این کار دسته بندی و شناسایی مفاهیم پیچیده را آسان کرده و امکان تشکیل کلماتی را فراهم می کند که طیف وسیعی از ایده ها و باورها را نشان می دهند». (پایان گفتاورد – متن انگلیسی در زیزنویس شمارهء دو)

بدین ترتیب به نظر می رسد که پسوند "ایسم" دارای قطعیت و صلابتی است که در واژهء «گرایش» وجود ندارد.

به نظر من و خوشبختانه، زبان فارسی (در ربط خود با زبان عربی) دارای امکانات مناسبی برای یافتن پسوند کاملا همسان و معادلی برای "ایسم» است: اگر در همهء کاربردهای پسوند «ایسم» صحبت از دیدگاه و باور و مکتبی است که بر حول محور یک اسم خاص شکل می گیرد و به آن هستهء داخلی سخت وفادار است، باید بدانیم که ما از چنین وضعیتی در فارسی با استفاده از پسوند «مدار» یاد می کنیم.

مثلا می گوئیم «فلانی سیاستمدار» است. این عبارت بدان معنا نیست که «فلانی به سیاست گرایش دارد» بلکه بدان معنا است که همهء فکر و ذکر و باور شخص بر حول محور سیاست می گردد. حال آنکه سیاست گرا در واقع معادل سیاست باز است تا سیاست مدار.

همچنین است ترکیب «شریعتمداری» که نشانهء باور و چسبندگی به «شریعت» است و نه اینکه به شریعت هم گرایشی دارد.

در نتیجه، به باور من، معادل فارسی (برگرفته از عربیِ) ایسم پسوند «مداری» است و اگر اصل واژه های فرنگی را نخواهیم بکار ببریم بهتر آن است که در جریان معادل سازی خود از پسوند «مداری» و «مدار» (در برابر ایسم و ایست) استفاده کنیم.

بویژه که این روزها ما ایرانیان، بیشتر از همیشه، متوجه اهمیت وضعیت کشورمان شده ایم، و عمیقاً در یافته ایم که جهان امروز بر پایهء مفهوم قراردادی «ملت – کشور» (nation – state) شکل گرفته است و، لذا، بهتر آن است که از هم اکنون از گرایش داشتنبه کشور و ملت خود دست برداریم و کل تفکر خود را بر «مدار» آنها شکل دهیم.

به همین دلیل مپیشنهاد می کنم که از این پس از «ایران گرائی» به سوی «ایران مداری» حرکت کنیم؛ چرا که گرایش داشتن به ایران به معنای آن نیست که هسته مرکزی فکر ما (که کل نگاه و سیاست مان را می سازد) ایران است بلکه مکتب فکری ما «ایران مداری» است و ما با افتخار خود را «ایران مدار» می دانیم و نه «ایران گرا».

_____________________________________________________________

1.

The term "leaning" can have multiple meanings depending on the context in which it is used. Here are two common interpretations:

Physical posture: "Leaning" refers to the act of inclining or tilting one's body or a particular part of the body in a specific direction. For example, if someone is leaning forward, they are bending their upper body forward from an upright position.

Figurative inclination: "Leaning" can also represent a figurative inclination or preference towards a particular opinion, viewpoint, or ideology. For instance, if someone says they are leaning towards a specific political candidate, it means they have a slight preference or inclination to support that candidate.

To accurately determine the intended meaning of "leaning," it's important to consider the specific context in which the term is being used.

 

2.

The suffix "ism" is used to form nouns that denote systems, beliefs, doctrines, or ideologies. It has multiple meanings and functions, depending on the specific word to which it is attached. Here are some common aspects:

Ideology or belief system: "Ism" often signifies a particular ideology or belief system that has a set of principles, theories, or practices associated with it. For example, capitalism, socialism, and feminism are all ideologies that have "ism" as a suffix.

Philosophy or theory: "Ism" can indicate a philosophical or theoretical perspective. Words like existentialism, idealism, and pragmatism all represent different philosophical theories.

Movement or practice: In some cases, "ism" refers to a social or political movement characterized by a specific set of beliefs or practices. For example, cubism in art, surrealism in literature, and minimalism in design are all artistic movements associated with "ism."

Criticism or critique: "Ism" can also be used to denote a critical or negative aspect of a belief system or ideology. Words like dogmatism and sexism highlight particular biases or discriminatory practices.

The function of "ism" is to create a concise noun that encapsulates a specific ideology, theory, movement, or practice. It allows for easy categorization and identification of complex concepts and enables the formation of words that represent a broad range of ideas and beliefs.

https://news.gooya.com/2023/07/post-77459.php

بازگشت به خانه