تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
نافرمانی مدنی
افسانه عوضپور
بخش یکم: نافرمانی مدنی حرکتی هدفمند و غیرانفعالی است
سالهاست که حکومت اسلامی با ظلم، بیعدالتی و خفقان، یک زندگی مذهبی بر اساس قانون شریعت و فقه اسلامی برمردم ایران تحمیل کرده است. در این رژیم، تمام حقوق فردی انسان زیر پا گذاشته شده و ایران به اسارت گاهی تبدیل شده که در آن روح و روان و جسم انسان مدام شکنجه میشود. امروز با وجود آنکه اکثریت ما ناراضی و خواهان بیرون آمدن از این وضعیت اسفناک هستیم و تغییر میخواهیم، هنوز راه حل مشترکی نیافتهایم. این پرسش در جامعه مطرح است که چه گونه باید با رژیم بیدادگرِ مطلقگرای دینی رو به رو شد؟ برخی با مبارزات خشونتپرهیز مدنی و نافرمانی مدنی موافقند و برخی مبارزات خشونتآمیز و حتی حمله نظامی را بهترین گزینه میدانند. برخی نیز هر دو مبارزه را مناسب و مجاز میشمارند. اما مبارزه مدنی خشونت پرهیز چیست و چه گونه است؟
مبارزه مدنی یک حرکت گروهی است که میخواهد جامعه را از نظر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دگرگون کند. این یک حرکت تشکیلاتی و مردمی و کاملاً خشونتپرهیز است. مبارزه مدنی خشونتپرهیز یک روش مبارزه برای مردم ستمدیده علیه حکومتهای ستمگر است.(1)
جنبش استقلالطلبی مردم هند، جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان در آمریکا، جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، جنبش ملی شدن صنعت نفت و یا انقلاب ۵۷ (قبل از اینکه به بیراهه برود) همگی تجربیاتی از مبارزات مدنی خشونتپرهیز هستند. این نوع جنبش با هدف و استراتژی مشخص ولی تاکتیکهای مختلف با حریف به مبارزه برمی خیزد و در مسیر مبارزه، نه تنها به مردم آگاهی میدهد بلکه آنان را به مبارزه تشویق میکند. این جنبش به مردم میآموزد که در مقابل زور و ستم بی تفاوت نباشند و سکوت نکنند. برخلاف تصور عمومی، نافرمانی مدنی فقط برپایی یک یا چند تظاهرات نیست. تظاهرات میتواند قسمتی از نافرمانی مدنی باشد ولی تمام آن نیست.(2)
جنبش مدنی معمولاً خودجوش نیست بلکه نیازمند برنامهریزی است. برای مثال، برخی بر این تصورند که سرنگونی بنعلی و حُسنی مبارک سریع انجام شد در صورتی که هر دو انقلاب در یک دهه مبارزات مدنی ریشه داشت. (3) ولی نافرمانی مدنی یک حرکت برنامهریزیشده با راهبری صحیح برای دگرگون کردن سیستم موجود است و تا به هدف خود نرسد از پا نمینشیند. نافرمانی مدنی یک حرکت گروهی و تشکیلاتی است که اشخاص و گروههای مختلف حول یک هدف مشخص و برای به چالش کشیدن سیستم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی حاکم، همکاری میکنند. در این تشکیلات برای تصمیمات رأیگیری میشود و رهبر و یا رهبران خشونتپرهیز هستند. (4)
نافرمانی مدنی: اعتراضات، اعتصابات و شیوههای دیگرمقابله با حکومت یا دولت، همواره برنامهریزی شده است و یک هدف مشخص را دنبال میکند. نافرمانی مدنی یک باور استوار به حرکت اساسی برای دگرگونی جامعه است. نافرمانی مدنی خشونتپرهیز سعی دارد تمام قشرها و حتی افراد درون سیستم را به حمایت از خود جلب کند و در استراتژی و تاکتیکها میخواهد بی عدالتی و ظلم ستمگر را بیشتر نمایان کند و سیستم را در جامعه و از نظر بینالمللی نامشروع سازد. این جنبشها بهدنبال تضعیف و شکاف دردرون رژیم هستند تا آن را واژگون و جایگزین کنند. (5)
تجربه نشان داده تظاهراتی به نتیجه میرسد که هدف مشخص و برنامهریزیشده داشته باشد. برای مثال اعتراضات مردم هنگکنگ علیه سیاستهای ضددموکراتیک چین هزاران نفر از مردم هنگکنگ را به خیابانها کشاند ولی آنها برنامهای دیگر جز اینکه در خیابانها بمانند تا خواستههایشان برآورد شود، نداشتند. برعکس، جنبشهای موفق سالها روی برنامهریزی و استراتژی کار میکنند مانند جنبش جوانان صرب در سال ۲۰۰۰ که میخواستند رهبر خودکامه و جنایتکار، اسلوبودان میلوشویچ را به پایین بکشند.(6)
کارزارها و اعتراضات پراکنده و نوشتهها و طومارها و لابیگری با نمایندگان مجلس یا سران حکومت نافرمانی مدنی حساب نمیشود. چون تمام اینها عملکردی از درون سیستم میخواهند. روشها و تکنیکهایی نافرمانی مدنی حساب میشوند که خارج از محدودۀ سیستم انجام شده باشد. برای مثال: تظاهرات بدون مجوز، زیر پا گذاشتن قانونهایی که به مردم اجحاف و ستم میکند، اعتصاب و کار نکردن، مالیات ندادن، تحریم کالاها و نیز اشغال مکانهای حکومتی کارهایی فرانهادی و جدا از سیستم هستند. نامه نوشتن به حکومت نافرمانی مدنی حساب نمیشود، چون مردم از سیستم ناراضی هستند و میخواهند دگرگونی و تحول در تمام سطوح جامعه به وجود بیاورند. این جنبشها فقط برای گرفتن حق خود فعالیت نمیکنند بلکه برای تغییر کامل سیستم تبعیض در تمام جامعه در حرکت هستند، مانند جنبش حقوق مدنی در آمریکا که در آن، سیاهپوستان علیه تمام سیستم تبعیض سفیدپوستان برخاستند و خواهان تغییر ودگرگونی در تمام سطوح جامعه شدند.(7)
برخلاف تصور موجود که نافرمانی مدنی خشونتپرهیز را انفعالی میداند نافرمانی مدنی مخالف بیارادگی و بیتفاوتی و سکوت است. نافرمانی مدنی با وجود اینکه خشونتپرهیز است با قاطعیت و جدیت به پیش میرود و مداوم در حال رشد و تغییر برای روبه رو شدن و کشمکش با سیستم است و با قدرت و کارآیی سیستم موجود را به چالش میکشد. این جنبشها به دو دلیل از خشونتپرهیزی استفاده میکنند: نخست براساس ارزشهای انسانی که به آن اعتقاد دارند و دوم اینکه میخواهند چهرۀ زشت حکومتها را نشان دهند تا همکاریهای گستردهتری در جامعه و در دنیا پدید آورند.(8)
پژوهش نشان میدهد که از هر چهار جنبش خشونتپرهیز فقط یک جنبش شکست خورده و آن هم بهخاطر اینکه توانایی بسیج نیروهای متنوع را در جامعه نداشته است. پیروزی این جنبشها به مشارکت قشرهای وسیع جامعه، جلب افراد، شکاف درون سیستم و انعطافپذیری تکنیکها بستگی دارد.(9)
همچنین پژوهشگران در بررسی مبارزات صد سال گذشته به این نتیجه رسیدهاند که احتمال پیروزی مبارزات خشونتپرهیز دو برابر مبارزات خشونتآمیز است و امکان اینکه مبارزات مدنی خشونتپرهیز (فقط با چند استثنا) بعد از سرنگونی دیکتاتور به سمت حکومت دموکراتیک حرکت کند افزایش مییابد.(10)
برخی از مبارزان راه آزادی بر این عقیده هستند که حکومت سرکوبگر مذهبی ایران با کشورهای دیگر متفاوت است و آنچه برای رژیمهای تمامیتخواه در کشورهای دیگر کاری است برای ایران امکانپذیر نیست ولی پژوهشگرانی که جنبشهای صد سال اخیر را بررسی کردهاند به این نتیجه رسیدند که برخی جنبشهای خشونتپرهیز حتی در کشورهای بهشدت سرکوبگر هم پیروز شدهاند و بر خلاف تصور عمومی هیچ ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به طور سیستماتیک نتوانسته درمقابل یک جنبش وسیع برنامهریزیشده دوام بیاورد. در چند دههٔ گذشته شاهد پیروزی مردم در سودان، لبنان، ارمنستان، تانزانیا و تایلند بودیم ولی مبارزات خشونتپرهیز همیشه پیروز نمیشود چون در همان زمان شاهد سرکوب حرکتها در ایران و بحرین و ترکیه و ونزوئلا و روسیه بودهایم. دلیل پیروزی و شکست این جنبشها همانطور که اشاره شد؛ به یک برنامهریزی صحیح که قادر باشد قشرهای مختلف مردم را بسیج کند بستگی دارد. هیچ جنبشی که توانسته باشد ۱۰٪ از مردم را جلب کند شکست نخورده و بیشتر جنبشهایی که ۳. ۵٪ از مردم را جلب کردهاند پیروز شدهاند. البته این درصدها فقط محدود به هواداران نیست بلکه منظور مردم فعال در جنبش است.(11)
حکومتها از جنبشهای مدنی خشونتپرهیز وحشت دارند چون نهتنها آنها را به چالش میکشند بلکه آرامش و آسایش مسؤولان را به هم میزنند. معمولاً این رژیمها با قدرت و با خشونت تمام و با به وجود آوردن ترس و وحشت سعی میکنند که یا این جنبشها را سرکوب کنند و یا اینکه از مسیر اصلی خارج کنند و به خشونت بکشند. کشتار و دستگیری و شکنجه افراد شرکتکننده در این کارزارها نشانی از ترس قدرتها از این حرکتهای مدنی است. به قول جین شارپ اگر مبارزات مدنی خشونتپرهیز کاری نبود دیکتاتورها آنقدر از آن وحشت نداشتند.(12) اشخاصی که درمبارزه خشونتپرهیز شرکت میکنند خوب میدانند که این مبارزات ممکن است بسیار دشوار باشند و با خشونت و قساوت حکومت روبه رو شوند.(13)
در واقع نافرمانی مدنی با اتکا به نیروی مردمی؛ به دنبال دگرگونی اساسی در ساختار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و با برنامهریزی و نظم تشکیلاتی حرکت میکند و با وجودیکه به ارزشهای انسانی پایبند و خشونتپرهیز است ولی انفعالی نیست و با ابتکار و تکنیکهای مردمی، مدام با دشمن در نبرد و مبارزه است. نافرمانی مدنی میخواهد حریف را شکست دهد ولی نمیخواهد بر روی او اسلحه بکشد. نافرمانی مدنی یک یا چند حرکت پراکنده نیست، بلکه یک کار گروهی با باور استوار به دگرگونی اساسی در تمام سطوح جامعه است. نافرمانی مدنی چهرۀ زشت و پلید حکومتهای سرکوبگر و ضعف آنها را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که شکستناپذیر نیستند. نافرمانی مدنی قیامی مردمی در برابر ظلم و ستم حکومتگران است. با نافرمانی مدنی، مردم از بیتفاوتی و بیارادگی و سردرگمی نجات پیدا میکنند و با اعتقاد به توانایی انسان و ارزشهای انسانی قادر خواهند بود نیروی زیادی را در اجتماع بسیج کنند. پیروزی نافرمانی مدنی به عزم و ارادهٔ شهروندان آگاه و پویابی بستگی دارد که به رعیت و امت بودن «نه!» گفتهاند تا سرنوشت و آیندۀ خود را رقم زنند.
بخش دوم: مردم آمریکا چگونه انقلاب کردند؟
4 جولای روز استقلال آمریکاست و مردم این کشور با شادی و افتخار، با برپایی مراسم و جشن و آتش بازیهای متعدد در هر گوشه و کنار این سرزمین پهناوراین روز را گرامی میدارند. در میان مردمی که جشن و پایکوبی میکنند آیا همگی با تاریخ مبارزه برای استقلال آمریکا آشنا هستند؟ و یا اکثریت فکر میکنند تنها با جنگ و خشونت به پیروزی رسیدند؟ استقلال آمریکا در واقع مبارزه برای گرفتن حق حاکمیت مردم و برابری در برابر قانون و نفی هر حکومت فردی (پادشاهی) بود که از طریق مبارزه مدنی شکل گرفت. ۲۴۷ سال پیش توماس پین یکی از بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا گفته بود: که هیچ انسانی بوجود نیامده که بر دیگری حکم کند و یک جزیره کوچک نمیتواند به یک قاره حکومت کند و پرسش کرده بود که شاه آمریکا کجاست؟ و در پاسخ گفته بود که در آمریکا قانون شاه است و توضیح داده بود که در حکومت مطلق شاه قانون است ولی در کشورهای آزاد قانون شاه است. (۱) این افراد فرهیخته با دادن آگاهی به مردم و گسترش دانش و بینش، نافرمانی مدنی را پیش بردند و به انقلاب شکل و مسیردرستی دادند.
سالهاست که به ما گفتهاند استقلال آمریکا با جنگ بهدست آمده و تبلیغات در جامعه و حتی آموزش در مدارس از این حکایت دارد که انقلاب آمریکا با مبارزهٔ مسلحانه و جنگ به رهبری جورج واشینگتن علیه بریتانیا پیروز شد ولی مطالعه و بررسی تاریخی و یادداشتهای پدران بنیانگذار آمریکا نمایانگر آن است که حقیقت چیز دیگری است و فیلمهای هالیودی تمام داستان نیست. مبارزات مدنی تأثیرگذار سالها قبل از جنگ شکل گرفته بود و مردم با مبارزات مدنی کنترل حکومت را از چنگ دولت بریتانیا در آورده بودند و بعد جنگ را آغاز کردند. (۲)
آمریکاییها استقلال و آزادی و دمکراسی خود را مدیون جنبشی هستند که ما امروز آن را نافرمانی مدنی مینامیم.
از سال ۱۷۶۳ تا ۱۷۷۵ آمریکاییها نافرمانی مدنی گستردهای علیه قوانین امپراتوری بریتانیا قبل از جنگ آغاز کرده بودند. راه و روشهایی که آمریکاییها استفاده کردند شامل تحریم کالاهای انگلیسی، سر پیچی از قوانین، نپذیرفتن قاضیهای انگلیسی، تخریب دارایی متعلق به پادشاهی و نیز جنبش چای بوستون * بود. (۳)
جان آدامز، دومین رئیسجمهوری آمریکا، در سال ۱۸۱۵ میگوید: انقلاب در قلب و فکر مردم بود و قبل از درگیرهای خشونتآمیز، این اتحاد تأثیر زیادی در میان مردمی که در آمریکا زندگی میکردند داشت. در واقع اتحاد، استقلال و آزادی آمریکا ریشه در یک دهه مبارزات خشونتپرهیز دارد مخصوصاً در سه کارزار
* علیه قانون تمبر
* علیه قانون تعرفه و عوارض تاونزند
* و علیه مصوبههای تحملناپذیر
به اضافۀ این کارزارها، مردم کارهای تجارتیشان را بر خلاف قانونهای انگلیس پیش میبردند و سعی داشتند مشکلاتشان را بدون رجوع به قضات انگلیسی حل و فصل کنند. مردم با کنار گذاشتن حکومت محلی اعتراضاتشان را مستقیماً به انگلیس میفرستادند درعینحال مشغول ساختن کمیتههای محلی و شهرستانی و استانی بودند. همین کمیتهها بودند که به مردم آگاهی میرساندند و حمایت گستردهای را برای نافرمانی مدنی ایجاد میکردند و تبدیل به نیروی مبارزه، مقاومت و پایداری شدند. همین تشکیلات بود که حکومت آیندهٔ آمریکا را شکل داد. (۴)
در این نافرمانیهای مدنی، پدران آمریکا سعی کردند وابستگی به نیروهای بریتانیایی را از نظر اقتصادی، قضائی و سیاسی از میان ببرند. کنگرهٔ قارهای* نتیجهٔ این برنامهریزیها بود. بعد از نافرمانیهای مدنی موفقیتآمیز که با تلاشها، از خود گذشتگیها و مقاومتهای طاقتفرسا همراه بود، اعلامیه استقلال در دومین کنگره آمریکا موجب شد که ارتش آمریکا تشکیل شود تا مردم آمریکا استقلال کامل خود را از بریتانیا بهدست آورند. (۵)
جان آدامز در نامه به توماس جفرسون میگوید: «منظور شما از انقلاب چیست؟ جنگ مسلحانه است؟ جنگ مسلحانه هیچ قسمت از انقلاب نبود بلکه فقط اثر و پیامدهای آن بود.» در واقع مبارزات مدنی هدفمند ۱۵ سال قبل از جنگ مسلحانه آمریکا آغاز شده و مسیر پیروزی را هموار کرده بود. (۶)
بارتکوفسکی در کتاب کشف تاریخی خشونتپرهیزی مینویسد فیلمی مانند میهن پرست* که نشان میدهد آمریکاییها با خشونت به آزادی و استقلال رسیدند افسانهای بیش نیست و تاریخ نظامی آمریکا تاریخ انقلاب آمریکا نیست. (۷) بررسی تاریخی وقایع این گفتهٔ جان آدامز را تأیید میکند که انقلاب واقعی نافرمانی خشونتپرهیز مردم در مقابل قدرت بریتانیا قبل از جنگ بود. (۸)
حتی برخی به این اشاره میکنند که مبارزهٔ خشونتآمیز و جنگ باعث شد افراد بسیاری از جمله زنان و سالخوردگان و کودکان نتوانند در مبارزه شرکت کنند. نیمارک رز میگوید «در سالهای مبارزات خشونتپرهیز، زنان رهبرانی کلیدی بودند... و حتی گفته شده مردم در یک دهه نافرمانی مدنی استقلال خود را بدست آورده بودند و این انگلستان بود که برای پس گرفتن مستعمرهها جنگ را آغاز کرد» و اشاره میکند که در مبارزات خشونتپرهیز نه تنها اقتصاد مستقل و سیستم جدید حکومتی به مردم ارائه و در عمل تمرین شد بلکه هویت آمریکاییها را شکل داد و همین هویت جدید سیاسی آنها را از بریتانیا جدا کرد. (۹)
جین شارپ معتقد است که اگر برنامهریزی برای مبارزات خشونتپرهیز ادامه مییافت و جنگ نمیشد آمریکاییها هم زودتر به آزادی میرسیدند و هم خونریزی کمتری اتفاق میافتاد. (۱۰)
جالب اینجاست در بررسی تاریخ کشورمان در زمان انقلاب ۵۷ هم شاهد این هستیم که پیشدولت انقلاب بهوجود آمده بود و مأموریت خمینی به مهدی بازرگان در تاریخ ۲۶/۱۰/۵۷ که یک هیئت ۵نفرهٔ مورد اعتماد برای کنترل صنعت نفت تشکیل دهد نیز در همین راستاست.
بازرگان مینویسد «با صدور فرمان و انجام سریع و جدی و موفقیتآمیز آن دو منظور دیگر نیز تحقق یافت: اولاً آزمایش وحدت ملی در عمل و خصوصاً همکاری دستگاههای دولتی و ثانیاً زمینهسازی لازم و امیدواری به پیروزی انقلاب در اداره مملکت، به جای نظام حاکم... با عدم تمکین کارمندان و کارگران از دولت شاه و با اطاعت از متصدیان منتخب امام، عملاً حکومت و ادارهٔ مملکت در اختیار انقلاب و به فرمان ایشان در آمده.» (۱۱)
البته در انقلاب ۵۷ از فقدان جامعهٔ مدنی قوی و آگاه که پرسشگر باشد و از دستاندرکارها بخواهد قبل از سرنگونی برنامهٔ جایگزینی مشخص و شفافی را با مردم در میان بگذارند ضربه شدیدی خوردیم. ولی شرایط در آمریکا برعکس بود و جامعهٔ مدنی، هم برای سرنگونی و هم برای جایگزنی برنامهریزی میکرد و طی بیش از یک دهه مبارزات خشونتپرهیز، در شورایهای محلی در مورد تصمیمات سیاسی بحث و گفتگو میشد. (۱۲)
آمریکاییها استقلال و آزادی و دمکراسی خود را نخست از کارزارهای خشونتپرهیز بهدست آوردند. مبارزات و کارزارهای برنامهریزیشده بدون داشتن رهبر آغاز شد و این مردم بودند که با نافرمانی مدنی خشونتپرهیز سالها قبل از آغاز جنگ پایههای یک جامعهٔ مدنی دمکرات را پایهریزی کردند یعنی این انقلاب با رهبری مردم و با مشارکت زن و مرد و پیر و جوان آغاز شد. در طول راه مبارزه، رهبرانی که میتوانستند از مردم دفاع کنند یکبهیک به صحنه آمدند. آمریکاییها تنها بهدنبال براندازی نظام بریتانیا نبودند بلکه برای جایگزنی حکومت و ادارهٔ کشور نیز در تلاش بودند. در این راه و طی بیش از یک دهه، صدها کمیته بهوجود آورده بودند و در این مسیر از منافع شخصی گذشتند و حتی مرگ و جوخهٔ دار را پذیرفتند. این انسانهای از خود گذشته با افکار پیشرو، بذر جامعه مدنی را در آمریکا کاشتند، استوار کرده، و مطالبه نمودند. تلاشها، ازخودگذشتگیها، همکاریهای نخبگان و مردم آمریکا موجب شد که بتوانند کنترل اقتصادی و قضایی و سیاسی را قبل از جنگ با نافرمانی مدنی در دست خود بگیرند.
به گفتۀ توماس پین، ما این قدرت را داریم که دنیا را از نو آغاز کنیم.
_____________________________________________
زیرنویس های قسمت اول
1. Erica Chenoweth، Civil Resistance ۱
2. همان
3. تفنگت را زمین بگذار: چه وقت و چرا مقاومت مدنی نتیجه میدهد؟
4. Erica Chenoweth، Civil Resistance
5. همان
6. همان
7. همان
8. همان
9. تفنگت را زمین بگذار: چه وقت و چرا مقاومت مدنی نتیجه میدهد؟
10. همان
11. Erica Chenoweth، Civil Resistance
12. جین شارپ: این جنگ نرم نیست
13. Erica Chenoweth، Civil Resistance
زیرنویس های قسمت دوم
1. Heather Cox Richardsonو from Letters from an American
2. Erica Chenoweth, Civil Resistance
3. Ibid
4. Recovering nonviolent history
5. Ibid
6. Ibid
7. Ibid
8. Ibid
9. US Independence Won By Nonviolent Resistance Before the War
10. Ibid
11. انقلاب ایران در دو حرکت
12. US Independence Won by Nonviolent Resistance Before the War
* Boston Tea Party
"یک اعتراض علنی توسط برخی از مستعمرات سیزده گانه علیه قوانین جرج سوم پادشاه بریتانیای کبیر بود. این حادثه در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۷۷۳ رخ داد. پادشاهی بریتانیا کبیر تقریبا برروی همه چیز از جمله چای مالیات سنگین بسته بود. بازرگانان که نمیتوانستند خود را قانع کنند که این مالیات را بپردازند چایها را به آب ریختند و استدلال آنها این بود که وقتی ما نماینده در دولت محلی نداریم مالیات هم نمیپردازیم. همچنین گروهی از افراد به نام پسران آزادی به شکل و شمایل سرخ پوستان در آمده شبانه وارد کشتیهای حامل چای انگلستان شدند و تمامی محموله آن را به دریا ریختند که این مسئله رسوایی بزرگی برای دولت انگلستان به شمار میرفت "
* Continental Congress
کنگره قارهای در جریان شورش مستعمره نشینان آمریکایی در مستعمرات سیزده گانه علیه نیروهای بریتانیایی، توسط نمایندگان مستعمرات در سال ۱۷۷۴ در فیلادلفیا به وجود آمد. با این هدف که شکایات مردم آمریکا را به حکومت بریتانیا منعکس کند و خواستار رفع مظالم شود.
دومین کنگرۀ قارهای که در سال ۱۷۷۵ برگزار شد، اقداماتی را برای مقاومت در برابر حکومت بریتانیا انجام داد. تاسیس ارتش به فرماندهی جورج واشینگتن از جمله این اقدامات بود. میتوان مهمترین اقدامات کمگره اول و دوم قارهای را صدور اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا، تشکیل ارتش قارهای و انتخاب ژنرال جرج واشینگتن به سمت فرمانده ارتش مستعمره نشینان دانست.
سایر کنگرهها در فواصل معینی تشکیل شدند و بالاخره قوانین اساسی ایالات متحده آمریکا را در سال ۱۷۸۱ تصویب کردند.
* The patriot = میهن پرست
* Stamp Act of 1765 (قانون تمبر)
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%AA%D9%85%D8%A8%D8%B1
* The Townshend Act of (قوانین تاونزند)
* The Coercive Acts of 1774 (مصوبههای تحمل ناپذیر)