تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
از برآمدن «گفتمان یگانهء چارهساز» تا پیروزی یک انقلاب
فرایند دشواری که نادیده گرفته شده
هومن یوسفی
ساخت و برآمدن «گفتمان یگانهء چارهساز»، گسترش سرمایه و اقتدار اجتماعی عوامل مهمی در ایجاد شبکههای اجتماعی، تشکیلات و سازماندهی کارآمد هستند که بخاطر دشواری، زمان گیر بودن فرایند و نیازمندی به منابع فکری و مالی در همهء سال های بعد از انقلاب بربرها، از سوی گروههای سیاسی نادیده گرفته شده و در نتیجه در مقابل حکومت اسلامی دچار ضعف تشکیلات و سازماندهی و برنامه برای مبارزه گشتهایم. گروههای سیاسی و فعالان سیاسی- اجتماعی، به علت عدم سرمایه گذاری در زمینهء تولید فکر و ایده و گفتمان سازی و تقویت سرمایهء اجتماعی، گرفتار سردرگمی، پرداختن به کلیات بلاموضوع شده و، به خاطر بیبرنامگی و شکست های متوالی، دچار رخوت و فرسودگی شدهاند و کارایی لازم را برای ایفای نقش خود در قبال جامعه ندارند.
از طرف دیگر عدم توجه متخصصین علوم سیاسی و اجتماعی به این موضوعات باعث بر آمدن گروهی از افراد بیسواد و یا کم دانش در عرصه فعالیت سیاسی شده که به خاطر عدم درک صحیح مفاهیم تنها به کنکاش کلمات و علائم بسنده کرده و مانع گسترش سرمایه اجتماعی و ایجاد شبکههای پیوندی میان گروهی شدهاند.
برای گذار از جمهوری اسلامی و برقراری یک حکومت ملی ما نیاز به تغییر ژرف و بنیادین در ارزشهای حاکم بر جامعه داریم. طی چهار دهه گذشته ایرانیان راههای مختلف و گفتمانهایی کمابیش همطرازی را برای تغییرات اجتماعی آزمودهاند که بخاطر ماهیت ارتجاعی، ضد ملی و فاسد حکومت هیچ یک موفق نبودند. جنبش اصلاحات دست ساز حکومت که در خرداد ۷۶ با انتصاب خاتمی برای ساخت اپوزیسیونی از خودیهای قابل کنترل کلید خورد نهایتا توسط ملتی که هزینه زیادی بابت اعتماد به حکومت پرداخته بود پس زده شد. در دی ماه سال ۹۵ در سالروز کوروش بزرگ و حضور میهنپرستان پیرامون مقبره همان شاه شاهانی که روزگاری شاهد جشن پر شکوه ۲۵۰۰ ساله بود معادلات اجتماعی بطور کل تغییر کرد و شعلههای یک انقلاب ملی پدیدار گشت.
جنبش اجتماعی پس از طی مراحل مختلف و فرآیندی پیچیده میتواند به یک جنبش انقلابی تکامل پیدا میکند. البته باید توجه کرد، هیچ الگوی یکتا و قطعی برای تحول همه جنبشهای اجتماعی به جنبشهای انقلابی ندارد و عوامل محیطی و شرایط خاص در این فرآیند تاثیر دارند. از آنجا که ما در تلاش برای پیشبرد انقلاب ملی هستیم، شناخت این مراحل اهمیت بسیاری زیادی برای انتخاب کارامدترین استراتژی دارد. میتوان مراحلی کلی را برای تحول یک جنبش اجتماعی به جنبش انقلابی در شش بخش دسته بندی کرد.
مراحل تحول یک جنبش اجتماعی به جنبش انقلابی
۱. آگاهی و نهضت (گفتمان سازی): این مرحله با ظهور آگاهی و شناخت مسئله یا نگرانیهای اجتماعی آغاز میشود. این آگاهی ممکن است از طریق رسانهها، حرکتهای فعلی، فعالان اجتماعی یا انتشار ایدههای جدید به دست آید. در این مرحله ایدهای به عنوان گفتمان یگانه چاره ساز توسط بدنه جنبش مورد قبول قرار میگیرد.
۲. تشکیل هویت و همبستگی (گسترش گفتمان): در این مرحله، افراد با انتشار ایدهها و ارتباط با یکدیگر، هویتی مشترک برای جنبش شکل میدهند. این هویت مشترک میتواند براساس ارزشها، ایدئولوژی، نیازها و اهداف مشترک تعریف شود.
۳. تشکیل ساختارها و سازمانها (نقش سرمایه اجتماعی): در این مرحله، ساختارها و سازمانهایی برای هدایت و سازماندهی جنبش شکل میگیرند. این ساختارها میتوانند شامل گروههای فعال، اتحادیهها، جبههها و سازمانهای مردمی باشند.
۴. فعالیتها و اعتراضات (نقش رهبر و اقتدار اجتماعی): در این مرحله، فعالیتهای اعتراضی و تحت فشار قرار دادن سیستم قدرت رخ میدهد. اعتراضات ممکن است شامل تجمعات عمومی، اعتصابات، راهپیماییها و اقدامات تحت فشار دیگر باشد.
۵. رادیکالیزم و تشدید: در مرحله رادیکالیزم، جنبش به دنبال تغییرات ژرفتر و اساسیتر است. این مرحله ممکن است با افزایش توتالیتاریسم، خشونت و استفاده از روشهای نیرومندتر در اعتراضات همراه باشد.
۶. تغییر سیستم و تحقق اهداف: در مرحلهٔ نهایی، تلاشهای برای تغییر سیستم و تحقق اهداف جنبش به بالقوه به موفقیت میانجامد. این شامل برقراری تغییرات سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی و تحول در قدرت و نظام موجود است.
مهم است به یاد داشت که مراحل یاد شده برای یک جنبش انقلابی تنها مدلی کلی است و در هر جنبش و با توجه به شرایط خاص، مراحل و تجربیات ممکن است متفاوت باشد. همچنین، توفیق در تبدیل یک جنبش اجتماعی به جنبش انقلابی وابسته به عوامل چندگانه از جمله قدرت، توانمندی سازمانی، تعهد اعضا و شرایط سیاسی و اجتماعی است.
نکته مهم دیگر آن است که دانستن این نکات و تطبیق وضعیت و پیشرفت روند تحول جنبش با مراحل فوق، امکان تحلیل وضعیت آسیب شناسی درست را در اختیار ما قرار میدهد. اطلاع از اینکه اکنون در کدام مرحله قرار داریم توقع و انتظارات ما را نسبت به نتایج و دستاوردها متعادل و منطقی کرده و از نا امیدی جامعه جلوگیری کرده کمک میکند تا راهکارهای موثر و منطقی برای شرایط واقعی در زمان مناسب اتخاد کنیم.
در ذیل در مورد المانهای مهم در مراحل فوق الذکر توضیحاتی ارائه شده است.
گفتمان چیست؟
در مرحله اولیه شکل گیری یک جنبش انقلابی به نقش ساخت و گسترش گفتمان اشاره شد. اما گفتمان چیست؟ گفتمان به مجموعهای از ایدهها، مفاهیم، ارزشها، معتقدات، نگرشها و دیدگاهها اطلاق میشود که در جامعه و فرهنگی مشترک به اشتراک گذاشته میشود. گفتمانها نقش مهمی در شکلدهی به نگرشها، اعمال و ارتباطات اجتماعی افراد دارند و در فرایند سازماندهی اجتماعی، ایدئولوژیها و جریانات سیاسی تاثیرگذار هستند.
گفتمانها نظامی از مفاهیم و عقاید هستند که توسط گروهها، سازمانها، رسانهها و افراد در جامعه تداوم مییابند. آنها به عنوان سازههای فکری و زبانی که مفاهیم را شکل میدهند، نقش اساسی در شناخت و تعامل اجتماعی دارند.
در این مرحله است که به اهمیت نهادهای گفتمانی مانند انجمنها و اندیشکدههای تولید فکر، نظر و پاسخ به سوالات عمومی مشخص میشود. این نهادها با تولید جواب و ایده در جذب افراد جامعه به جنبش و تقویت سرمایه اجتماعی موثر و ضروری هستند.
ویژگیهای گفتمان عبارتند از:
۱. تشکیل ارزشها و ایدئولوژی: گفتمانها به عنوان محوری از تشکیل ارزشها و ایدئولوژیها عمل میکنند. آنها میتوانند ارزشهای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را شکل دهند و از طریق آنها، افراد را به یکدیگر و به جوامع خاصی متصل کنند.
۲. شکلدهی به نگرشها و رفتارها: گفتمانها تاثیر قابل توجهی در شکلدهی به نگرشها و رفتارهای افراد دارند. آنها میتوانند افراد را تحت تأثیر قرار داده و نگرشها و رفتارها را در جهت خاصی توجیه کنند.
۳. تعریف مسائل و مشکلات: گفتمانها تاثیر مهمی در تعریف مسائل و مشکلات اجتماعی دارند. آنها میتوانند مسائل را به چشم یک چالش، ضرورت تغییر یا موضوع مهمی تبدیل کنند و با تأثیرگذاری در تعریف مسائل، میزان توجه و مشارکت عمومی را تعیین کنند.
۴. قدرت و سیاست: گفتمانها نقش قدرتمندی در تأثیرگذاری بر روابط قدرت و سیاست دارند. آنها میتوانند افراد را به تأیید یا نقض نیروها و ساختارهای قدرتی و سیاسی ترغیب کنند.
۵. تأثیر در تصمیمگیری: گفتمانها میتوانند در فرایند تصمیمگیری اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار باشند. آنها میتوانند تصمیمگیران را در جهت خاصی تحت تأثیر قرار داده و تصمیمات را توجیه و تحلیل کنند.
۶. تغییر اجتماعی و سیاسی: گفتمانها میتوانند در فرایند تغییر اجتماعی و سیاسی نقشی برعهده بگیرند. آنها میتوانند نقشی در شکلدهی به ایدهها و جریانات نوظهور داشته باشند و در فرایند تحولات اجتماعی و سیاسی تاثیرگذار باشند.
به طور خلاصه، گفتمانها نقش حیاتی در سازماندهی جنبشها و انقلابها، شکلدهی به هویت گروهی، تشریک ارزشها و تعاملات اجتماعی دارند و به عنوان ابزاری برای تحریک، تعامل و تغییر در جوامع انسانی موثر میباشند.
هنگامی که یک ایده توسط افراد جامعه به عنوان گفتمان یگانه چاره ساز برای تغییر بنیادین ارزشها مورد قبول قرار میگیرد امکان ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی در جهت ساخت اقتدار اجتماعی برای رهبر گفتمان به وجود میآید.
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی به مجموعهٔ شبکهها، روابط، نهادها و قوانین غیررسمی است که در یک جامعه وجود دارد و ارتباطات و رفتارهای اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. سرمایه اجتماعی بیانگر سطح همبستگی، اعتماد، همکاری و تعاملات اجتماعی در یک جامعه است.
ارتباط گروه با جامعه نیز از طریقی دیگر بر سرمایه اجتماعی اثر میگذارد. پیوندهای نیرومند درونی در بعضی موارد سرمایه اجتماعی ظاهری گروه را از دید عموم کاهش میدهد، از جمله در مواردی که گروه درگیر در بزهکاری، بیاعتمادی، تعصب، خشونت یا نفرت نسبت به دیگران باشد. کوکلاکس کلان و مافیا نمونههایی از این نوع سازمانها هستند.
سرمایه اجتماعی شامل عواملی مانند:
۱. اعتماد اجتماعی: اعتماد بین افراد، سازمانها و نهادها که باعث رشد همبستگی و همکاری در جامعه میشود. اعتماد میتواند به دو صورت اعتماد عمومی (بین افراد و جامعه) و اعتماد خصوصی (بین افراد) وجود داشته باشد.
۲. شبکههای اجتماعی: ارتباطات و روابط افراد در قالب شبکههای اجتماعی که تعاملات اجتماعی را تسهیل میکند. این شبکهها شامل خانواده، دوستان، همکاران و ارتباطات میان افراد در جامعه میشود.
۳. همکاری و تعاون: توانایی افراد و گروهها در همکاری و تعاون برای رسیدن به اهداف مشترک. همکاری و تعاون در جوامع میتواند به تشکیل گروههای مردمی، انجام فعالیتهای مشترک و تبادل اطلاعات و منابع منجر شود.
۴. مشارکت اجتماعی: شرکت فعال افراد در امور جامعهای و سیاسی، مانند رای دادن، عضویت در سازمانها و نهادها و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی.
۵. نهادهای اجتماعی: نهادها و سازمانهای اجتماعی که قوانین، قواعد و ارزشهای اجتماعی را تعیین میکنند و تأثیرگذار بر رفتارهای اجتماعی هستند. این نهادها شامل خانواده، مدارس، دولت، سازمانهای مدنی و سایر سازمانها و نهادها میشوند.
سرمایه اجتماعی ضمن آنکه از عوامل اصلی موفقیت در فرآیند عبور از جنبش اجتماعی به جنبش انقلابی است و به همین علت توسعه سرمایه اجتماعی به عنوان یک هدف مهم در سیاستها مدنظر قرار میگیرد، در عین حال برای ساخت و ایجاد اقتدار اجتماعی مورد نیاز است.
اساس سرمایه اجتماعی بر ارزشمندی شبکههای اجتماعی است، مجموع همه ارزشهای این شبکهها که برای جامعه شناخته شده است و در میان آنان تمایل همکاری و انجام کارهای متقابل (هنجارهای تعامل متقابل) بوجود میاورد که تا برای یکدیگر مفید باشند.
سرمایه اجتماعی چگونه کار می کند؟
سرمایه اجتماعی نه تنها بر احساسات، بلکه بر طیف گسترده ای از مزایای کاملاً ویژه که از اعتماد، تعامل، اطلاعات و همکاری مرتبط با شبکه های اجتماعی سرچشمه می گیرد، تأکید می کند. سرمایه اجتماعی نه تنها برای افرادی که با هم مرتبط هستند و بلکه در شرایط مختلف برای ناظران و افراد غیر مرتبط نیز ارزش ایجاد می کند.
سرمایه اجتماعی از طریق چندین کانال عمل می کند:
جریان اطلاعات: (مانند یادگیری در مورد مشاغل، یادگیری در مورد کاندیدهای انتخابات، تبادل نظر در دانشگاه و غیره) به سرمایه اجتماعی بستگی دارد.
هنجارهای متقابل: (کمک متقابل) متکی بر شبکه های اجتماعی است. شبکههای پیوندی که افراد مشابه را به هم متصل میکنند، تعامل ویژه (در گروهی) را حفظ میکنند. شبکه های پل زدنی که افراد مختلف را به هم متصل می کند، تعامل متقابل تعمیم یافته را حفظ می کند.
اقدام جمعی: به شبکه های اجتماعی بستگی دارد (به عنوان مثال، نقشی که کلیسای سیاه پوست در جنبش حقوق مدنی ایفا کرد)، اگرچه اقدام جمعی نیز می تواند شبکه های جدید را تقویت کند.
هویت های گسترده تر و همبستگی توسط شبکه های اجتماعی تشویق می شود که به تبدیل ذهنیت “من” به ذهنیت “ما” کمک می کند.
چند نمونه از سرمایه اجتماعی:
وقتی گروهی از همسایگان به طور غیر رسمی مراقب خانه های یکدیگر هستند یا هنگامی که کسبه بازار بدون قرارداد و تبادل سند و سفته معامله می کنند، این سرمایه اجتماعی در عمل است. سرمایه اجتماعی را می توان در شبکههای دوستی، محلهها، کلیساها، مدارس، کلابها، انجمن های مدنی و حتی بارها یافت.
اقتدار اجتماعی
اقتدار اجتماعی به قدرت و تأثیر یک فرد یا گروه در جامعه اشاره دارد. این قدرت و تأثیر میتواند به دلیل جایگاه اجتماعی، دانش، تجربه، مهارتها، ثروت یا سایر عوامل مرتبط باشد. اقتدار اجتماعی بر اساس اعتبار و احترامی است که فرد یا گروه در نظر افراد دیگر به دست میآورد.
اقتدار اجتماعی میتواند شامل موارد زیر باشد:
۱. احترام: اقتدار اجتماعی به معنای بهرهمندی از احترام و ارزشمندی در نظر افراد دیگر است. فرد یا گروهی که اقتدار اجتماعی دارد، توانایی جلب احترام افراد دیگر را دارد و تصمیمات و عملکردش با اعتبار مورد توجه قرار میگیرد.
۲. تأثیرگذاری: اقتدار اجتماعی با خود دارای تاثیر بر دیگران است. فرد یا گروهی که اقتدار اجتماعی دارد، قادر است نظرات، اعمال و تصمیمات خود را بر روی دیگران اثرگذار کند و توانایی تغییر نگرش و رفتار آنها را داشته باشد.
۳. پیروی: اقتدار اجتماعی میتواند منجر به پیروی از فرد یا گروه مورد نظر شود. زیرا افراد در جامعه به دلیل اعتبار و قدرت اجتماعی آنها، به تصمیمات و دستورات آنها احترام میگذارند و آنها را به عنوان راهنمای خود قرار میدهند.
۴. همکاری و هماهنگی: اقتدار اجتماعی میتواند همکاری و هماهنگی بین افراد را تسهیل کند. زیرا وجود فرد یا گروهی با اقتدار، توانایی ایجاد اعتماد، تعامل و همکاری بیشتر را در جامعه به همراه دارد.
۵. رهبری: اقتدار اجتماعی میتواند به شخصی که آن را داراست، قدرت رهبری میدهد. زیرا فرد یا گروهی که اقتدار اجتماعی دارد، توانایی هدایت و رهبری افراد را در جهت تحقق اهداف مشترک دارد.
اقتدار اجتماعی به عنوان یک عامل مهم در تاثیرگذاری بر جامعه و جنبش انقلابی حائز اهمیت است. فرد یا گروهی با اقتدار اجتماعی قدرت برای تغییر نظرات، ارزشها و رفتارهای جمعی دارند و میتوانند به تشکیل، تقویت، سازماندهی و هدایت جنبشها کمک کنند.
اقتدار و سرمایه اجتماعی یک گفتمان سیاسی که ارزشهای ملی، مدرن و انسانی را در بر دارد، عوامل مهم و کلیدی برای شکلگیری و پیروزی انقلاب ملی ما است. با توجه به این نکات میتوان نحوه و روش مشخص شدن رهبری و هدایت یک جنبش را تجزیه و تحلیل کرد. رهبر انقلاب از درون گفتمان پدیدار و مورد اقبال و حمایت بدنه جنبش قرار میگیرد و نه توسط رسانهها و بدون ایده مشخصی برای آینده.
رهبر هر جنبش حافظ ارزشها و اصولی است که در گفتمان آن مطرح شده است و استمرار و پافشاری بر رعایت اصول است که باعث ایجاد اعتماد در بدنه جنبش گشته و سازماندهی را ممکن سازد.
سازماندهی و تشکیلات:
سازماندهی یک جنبش به معنی ایجاد ارتباط و هماهنگی میان افراد، گروهها و سازمانهایی است که در راستای یک گفتمان یگانه و هدف مشترک فعالیت میکنند.بدون سازماندهی امکان هدایت و بسیج عمومی بدنه جنبش فراهم نخواهد شد و پراکندگی افراد موجب عوامل زیر در امر سازماندهی یک جنبش بسیار مهم و موثر هستند:
۱. هدف مشترک: وجود هدف واضح و مشترکی که توسط اعضای جنبش به اشتراک گذاشته میشود، بسیار مهم است. هدف مشترک باید موجب انگیزه و انسجام بین اعضا شود و برای آنها ارزش قائل باشد.
۲. رهبری قوی: رهبران قوی و تعهددار در سازماندهی یک جنبش اجتماعی نقش بسیار حائز اهمیتی دارند. رهبران باید برخوردار از مهارتهای رهبری، ارتباطات موثر، بینش استراتژیک و توانایی هدایت اعضا باشند.
۳. شبکههای اجتماعی: شبکههای اجتماعی قوی و گسترده، به عنوان یک ساختار ارتباطی مهم در سازماندهی جنبش اجتماعی عمل میکنند. این شبکهها میتوانند اعضا را به یکدیگر متصل کنند و فرصتهای همکاری و تبادل اطلاعات را فراهم کنند.
۴. انگیزه و اشتیاق: انگیزه و اشتیاق اعضا برای مشارکت و فعالیت در جنبش اجتماعی بسیار مهم است. افراد باید به طور فردی و گروهی به اهداف جنبش ارتباط قوی و انگیزهبخشی داشته باشند.
۵. ساختار سازمانی: ساختار سازمانی منظم و موثری که وظایف، مسئولیتها و نقشهای اعضا را تعیین کند، در سازماندهی یک جنبش اجتماعی بسیار اهمیت دارد. این ساختار باید امکان هماهنگی و همکاری میان اعضا را فراهم کند.
۶. ارتباطات موثر: ارتباطات موثر و دوسویه بین اعضای جنبش اجتماعی امری بسیار حیاتی است. اعضا باید توانایی برقراری ارتباطات سازنده و انتقال اطلاعات را داشته باشند.
۷. استفاده از روشهای غیرخشونتآمیز: استفاده از روشهای غیرخشونتآمیز در اعمال و فعالیتهای جنبش اجتماعی، برای جذب و حمایت اعضا و افراد دیگر از قشرهای مختلف جامعه اهمیت دارد.
۸. قدرت مردمی: قدرت مردمی به معنای مشارکت و فعالیت گسترده افراد در جنبش است. وجود اعضای فعال و شرکتکننده در تصمیمگیریها و فعالیتها میتواند قدرت و تأثیر جنبش را افزایش دهد.
۹. استراتژیهای موثر: تدوین و استفاده از استراتژیهای موثر در راستای تحقق اهداف جنبش اجتماعی بسیار حائز اهمیت است. استراتژیها باید منطبق بر شرایط و هدف جنبش باشند و راهنمایی و هدایت کننده باشند.
این عوامل، در کنار سایر عوامل فردی و اجتماعی، میتوانند در سازماندهی یک جنبش انقلابی موثر و پایدار تاثیرگذار باشند. البته هر جنبش اجتماعی ممکن است شرایط و نیازهای خاص خود را داشته باشد و عوامل متنوعی در سازماندهی آن تاثیرگذار باشند.
با توجه به نکات مطرح شده میتوانیم وضعیت و پیشرفت انقلاب ملی خودمان را بسنجیم و با ترمیم و تقویت نقاط ضعف و قوت خود هم هزینه عبور از جمهوری اسلامی را کاهش داده و هم برای دوره گذار و پس از آن با آسودگی خاطر بیشتر فعالیت کنیم.
با توجه به شرایط خاص ایران و وجود فرقههای باقیمانده از توهم مخرب ۵۷ که به دنبال تجزیه و نابودی تمامیت ارضی و یگانگی ملی با استفاده از تروریستهای مسلح در حین و هنگام نابودی جمهوری اسلامی هستند، خلا قدرت را یک خطر بالقوه برای سرنوشت و آینده ایران ساخته است.
ساخت و گسترش یک گفتمان فراگیر بر اساس ارزشها و اصول ملی و ایجاد سرمایه اجتماعی پیرامون آن زمینه برآمدن رهبری ملی از درون گفتمان چاره ساز خواهد بود. فقط با طی این فرایند میتوانیم با بوجود آمدن اقتدار اجتماعی لازم برای رهبری انقلاب، شرایط سازماندهی و هدایت جنبش انقلابی را فراهم و همچنین خطر خلا قدرت را در دوران گذار از بین ببریم.
پادشاهی مشروطه گفتمانی که اکنون با وجود همه تلاشها و تخریبها در چند دهه گذشته به گفتمان یگانه چارهساز و مورد اقبال جامعه قرار گرفته و رهبر آن، شخص شاهزاده رضا پهلوی مورد اعتماد و قبول ملت به عنوان سرمایههای اجتماعی عظیم میتواند تضمین کننده آینده ایران باشند.
وظیفه هر میهنپرستی است تا برای گسترش اقتدار اجتماعی این سرمایهها در هر زمینهای که توان دارد تلاش کند. بطور حتم گروههای نفوذی از طرف جمهوری اسلامی و یا گفتمانهای ضد ملی تمام کوشش خود را برای تخریب سرمایه اجتماعی و جلوگیری از وقوع انقلاب ملی بکار خواهند گرفت و در این راستا حمله به نهاد پادشاهی، شخص شاهزاده رضا پهلوی در جایگاه رهبر انقلاب و وارث شایسته شهریاری ایران و نهادهای گفتمانی که وظیفه تولید اندیشه، ایده و پاسخ در گفتمان مشروطه دارند در اولویت آنان بوده و خواهد بود.
_____________________________________________
* هومن یوسفی فعال سیاسی، مشروطه خواه، فعالیت سیاسی خود را در نوجوانی با عضویت در انجمن پادشاهی خواه در گوتبرگ سوئد در اواسط دهه ۱۹۸۰ آغاز کرد. با بازگشت به ایران بصورت مستعار نویسنده وبلاگ های مختلفی در زمینه سیاسی و اجتماعی بود و در خفقان حاکم بر ایران با هویت مخفی فعالیت خود را ادامه داد. وی با خروج مجدد از ایران هماکنون ساکن کشور هلند است و با هویت حقیقی برای گسترش گفتمان مشروطه پادشاهی فعال میکند.
منابع:
1. What Is Social Capital? Definition, Types, and Examples
https://www.investopedia.com/terms/s/socialcapital.asp
2. Social capital measures
3. Bowling Alone: The Collapse and Revival of American Community - By Robert D. Putnam