تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

16 امرداد ماه 1402 - 7 ماه ژوئیه 2023

آشنائی با کتاب «آوار شیفتگی»

نوشتهء مهراعظم معمار حسینی

اشارهء شهرام اتفاق: ما سال‌هاست که یک گروه کتاب‌خوانی داریم که آن را،به همراه دوست عزیزی به نام فریدون پرهام، و با همت او، برپا ساخته‌ایم و در جمع کوچک خودمان، طی یک برنامه منظم، و به‌موازات سایر مشغله‌های زندگی، به کتابخوانی دسته‌جمعی مشغولیم. مهراعظم معمار حسینی چند سال پیش به گروه کتابخوانی کوچک ما پیوست و خیلی زود به یکی از اعضای فعال گروه بدل شد. اندکی بعد تصمیم گرفت تا داستان زندگی خودش را، طی یک نوشته بسیار کوتاه برای من ارسال کند.

من دوستانی دارم که به دلایل سیاسی یا اقتصادی مهاجرت کرده‌اند و چند دهه است که در کشور خود زندگی نمی‌کنند. هر کدام از ایشان داستانی از فراز و نشیب‌های روزگار در سینه دارند و هر از گاهی، بخش‌هایی از آن را به زبان یا بر قلم جاری می‌کنند. اما داستان زندگی و مبارزه سیاسی مهری، شگفت‌‌آور و سرشار بود. سرشار از لحظاتی متفاوت، پرماجرا، آموزنده و گاه نفس‌گیر.

به همین سبب نیز او را تشویق‌ کردم تا داستان زندگی‌اش را بنویسد، آن را کامل و کامل‌تر کند و تجربه زیسته‌اش را با دیگران به اشتراک بگذارد. چنان‌که متن اولیه داستان زندگی او از حدود ۲۰۰ کلمه تجاوز نمی‌کرد و اکنون، به حدود ۶۰ هزار کلمه رسیده است. این‌چنین شد که کتاب «آوار شیفتگی» متولد شد.

«آوار شیفتگی»، روایت دست اولی از زندگی، مبارزه، باورها و شکست‌های مهری، چه به عنوان یک عضو سازمان، چه به‌عنوان یک مادر، و چه به عنوان همسر یکی از اعضای کادر رهبری سازمان فدائیان «اکثریت» (چریک‌های فدائی خلق سابق)، در دوران پیش و پس از انقلاب است.

«آوار شیفتگی» و تمامی آثار همانندش، آن بخش ارزشمند از چند دهه مبارزه سیاسی است که برای ما به جا مانده و ره‌توشه جامعه ما از پیمودن این راه پر فراز و نشیب و طولانی و آزمون‌وخطاهای طی یکصدوپنجاه سال گذشته است. آثاری مانند «آوار شیفتگی»، بخشی از «چنته تئوریک» امروز جامعه ما در عرصه مبارزه سیاسی به‌شمار می‌رود».

********

مقدمهء کتاب «آوار شیفتگی»

مهراعظم معمار حسینی (مهری کیا)

بهار ۲۰۲۳ - آخن، آلمان

ما با خطاهایمان می‌آموزیم، نه با نبوغ‌مان.

فرانسیس بیکن

در بهمن‌ماه سال ۱۳۵۷ هجری شمسی انقلابی در ایران به وقوع پیوست. در مورد چگونگی وقوع انقلاب و پیامدهای آن کتاب‌های زیادی نوشته شده است و درآینده نیز نوشته خواهد شد. شرح رویدادهای منجر به انقلاب، به تعداد افراد و جریان‌های سیاسی سرنوشت‌ساز درآن دوره، متفاوت و متکثر است.

اواخر سال ۱۳۶۱ بر اثر دستگیری گسترده رهبران و کادرهای حزب توده ایران، وضعیت جدیدی در کشور به وجود آمد. حمله به حزب توده باعث خروج وسیع کادرها و اعضا این حزب از ایران شد. «سازمان فداییان خلق ایران - اکثریت» نیز در پی حمله به حزب توده ایران برای حفظ خود اقدام به خارج کردن اعضای رهبری و کادرهای خود از ایران کرد.

من که به عنوان یک زندانی سیاسی زمان شاه فعالانه در انقلاب شرکت کرده بودم، تنها پس از گذشت چهار سال از انقلاب ۵۷، مجبور به فرار از کشور شدم و همراه همسرم از اعضای رهبری سازمانی که عضو آن بودم، ناخواسته سر از شوروی در آوردم؛ و ناگزیر از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۸، حدود ۷ سال به‌همراه خانو‌ده‌ام در آن‌جا اقامت گزیدیم. کشوری که اکنون دیگر از نقشه جهان زدوده شده است.

شخصاً اعتقاد به سوسیالیسم داشتم و آن سیستم را پاسخ‌گوی مشکلاتی می‌دانستم که در جامعه می‌دیدم. برای من برقراری آن سیستم اوج رفاه و آزادی انسان‌ها تعبیر می‌شد.

خروج اجباری از ایران و زندگی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، روزنه جدیدی در زندگی من و فهم من از دنیا گشود و باورهایم  را به کلی دست‌خوش تغییر کرد. کتاب حاضر خاطرات من از آن دوره زندگی در کشورآمال‌ها و رؤیاهای من است.

سپس مهاجرت از شوروی سوسیالیستی و زندگی در اروپا، فرصتی را برای من فراهم ساخت تا با ساختار و نظام حکمرانی لیبرال دموکراتیک از نزدیک آشنا شوم و تمایز میان دو نظام را دربیابم.

در این یادداشت‌ها سعی کرده‌ام تجربه شخصی خود را در سال‌های زندگی در شوروی به تصویر بکشم. رویدادهایی که پایه‌های نظری افکار سیاسی من را زیرسوال برد و دگرگون ساخت.

در اغلب سطور این کتاب، تمرکز من معطوف بر رویدادها و حوادثی است که از بدو ورود به کشور شوراها باعث بهت و شوک من و تعداد بی‌شماری از هم‌رزمان من شد. در عین حال و به موازات، سعی کرده‌ام تا گوشه‌هایی ازرویدادهایی را که بر زندگی شخصی‌ام تأثیرگذار بوده‌اند را روایت کنم.

یاداشت‌ها جملگی بر پایه برداشت شخصی من از دوران اقامت‌مان در شوروی است، گرچه در تدقیق بعضی رویدادها به تعدادی از رهبران سازمانی که به آن تعلق داشتم رجوع کردم.

از دوست گرانقدرم شهرام اتفاق که مشوق و همراه من در تدوین خاطراتم بود تشکر می‌کنم.

از دوست گرافیست و ژورنالیست عزیرم همایون فاتح که زحمت طرح جلد کتابم را تقبل کردند سپاس فراوان دارم.

از دوستان عزیزم آقایان فریدون و بهمن پرهام که زحمت بازبینی کتاب را متقبل شدند، سپاسگزارم.

https://www.iran-emrooz.net/index.php/think/more/109374/

بازگشت به خانه