تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
مهستان در دوران اشکانی
بهمن انصاری
سابقهء مجلس در ایران به اواسط حکومت هخامنشیان برمیگشت. در زمان هخامنشیان نوعی از مجلس بهصورت نیمهرسمی و با اختیارات نهچندان گسترده تحتنظارت شاه برای مشورت در مواقع حساس، شکل میگرفت و اعضای آن تقریبا همگی از شش خانوادهٔ بزرگ آن زمان + خاندان سلطنتی، شامل میشدند. اما آن مجلس، مجلسی کمقدرت بود.
در دوران اشکانیان ایران سه انجمن اصلی داشت:
١- انجمن شاهزادگان: که اعضای آن فقط اعضا و وابستگان دودمان اشکانی بودند.
٢- انجمن بزرگان: که اعضای آن از خاندانهای پرنفوذ خارج از دودمان اشکانی، و دیگر بزرگان و
افراد شاخص و سرداران نظامی و... تشکیل میشد.
دو انجمن تقریبا از سالهای ابتدایی بهقدرترسیدن اشکانیان باشنده بودند. در نوروز سال ١٧٣ پیش از میلاد، منتخبی از اعضای این دو انجمن گردهمآمدند و مجلس مهستان شکل گرفت. ظاهرا ایده تشکیل این مجلس را شخص مهرداد یکم داد.
٣- مجلس مهستان (تلفیق دو مجلس بالا) که فقط در زمان رویدادهای بسیار مهم مثل تعیین شاه جدید یا حمله قوای بیگانه به کشور تشکیل میشد.
مِه = بزرگ
مهستان = محل نشستن بزرگان
مهستان نخستین نشست خود را در نوروز سال ١٧٣ پیش از میلاد، با حضور مهرداد یکم اشکانی، شاه ایران، برگزار کرد. اولین طرحی که در اولین مجلس مهستان تصویب شد موضوع عدم موروثی بودن نهاد پادشاهی بود. مهستان این حق را برای خود قائل شد تا در مواقع نیاز و با صلاحدید اعضا، این اختیار را داشته باشد تا شاه را هر زمانی که با یکی از موارد زیر روبرو شد عزل و نصب کند. ولی با یک تبصره مهم: «پادشاه حتما باید از خاندان اشکانی انتخاب بشود.»
١- خیانت شاه به کشور و اتخاذ تصمیمات نادرست و خلاف منافع ملی.
٢- ناشایستگی و ناپختگی شاه.
٣- شوریدگی و دیوانگی شاه (مشکلات روحی روانی).
۴- داشتن بیماری سخت و صعبالعلاج.
۵- از کارافتادگی.
در واقع مهستان به صورت منظم و دورهای برگزار نمیشد. بلکه در مواقع بحرانی و زمانهایی که کشور دچار مشکلات اساسی میشد، مهستان تشکیلجلسه میداد.
شاید تنها ایرادی که به این مجلس میتوان گرفت، آن بود که تقریبا نوددرصد اعضای آن از قوم پارتها بودند. قومی که اشکانیان از آن برخاستند. و کمتر از دیگر اقوام ایرانی نظیر پارسها و مادها و سکاها و خوزیها و... در این مجلس انتخاب میشدند. این ایراد الیته نسبت به دوره زمانی آن، ایرادی کماهمیت بود.
یکبار اردشیر دوم، شاه اشکانی، از سلطنت خلع شد. وی دومین پادشاه از دودمان اشکانی (یا همان پارتیان) بود و در دورهٔ سلطنت خود (بین سالهای 338 تا 379 میلادی) با مشکلات و مخالفتهای داخلی و خارجی روبرو شد. او در پایان سلطنت به دلیل مسائل سیاسی و اجتماعی از قدرت برکنار شد.
در کتیبهای بازمانده از اردوان، او برای مردم شهر شوش نوشته است که مایل است فردی به نام هستیائوس به عنوان خزانهدار شوش انتخاب بشود. این نامه نشان میدهد که شاه به صورت مستقیم در اداره امور نقش نداشت و نظرات اش را به صورت پیشنهاد، ارائه میکرد. این نامهء مهم و تاریخی اکنون در موزهٔ لوور نگهداری میشود.
مهستان البته فقط برای تعیین شاه ترتیب جلسه نمیداد. بلکه تعیین حدود اختیارات شاهزادگان و فرماندهان و دیگر بزرگان دخیل در اداره کشور نیز حوزه اختیارات آن بود.
رومیها در نوشتههایشان، مهستان را تحسین میکردند. تاسیتوس مورخ رومی که خودش مدتی نیز در سنا (پارلمان روم) بهعنوان سناتور و نماینده مجلس عضویت داشت، اهمیت مهستان را بسیار ستایش کرده و از نقش پررنگ این مجلس در اداره ایران و حل بحرانها صحبت کرده است. او در این مورد نوشته است: «٣٠٠نفر از مردان برگزیده هوشیار، مجلسی شبیه به سنا را تشکیل میدهند. مردم سوار بر قدرت قانونی خود هستند و با بودنِ این مجلس، واهمهای از پادشاه ندارند زیرا شاه دیگر دارای اختیارات نامحدود نیست.»
ژوستن دیگر مورخ رومی، در یادداشتهایش عنوان کرده که مهستان دارای اختیارات نامحدود و قدرت آن بیشتر از نهاد پادشاهی بود. او البته با ذهن غیردموکراتیک و بدوی خود، این مسئله را نامعقول و احمقانه دانسته!
پادشاه در انتخاب اعضای مجلس بزرگان هیچ نقشی نداشت و به همین دلیل اعضای مهستان به صورت مستقل در تصمیمگیریها شرکت میکردند و تحتتأثیر نظرات پادشاه نبودند. پادشاه تنها حق نظارت در جریان انتخاب اعضا را داشت.
همانطور که قبلا نیز گفتم، اعضای مهستان، نفرات برگزیده انجمن بزرگان و انجمن شاهزادگان بودند.
اشکانیان حدود ۵٠٠ سال بر ایران حکومت کردند. این که چرا این خاندان، این دوران طولانی در قدرت بودند، دلایل مختلفی دارد اما قطعا یکی از مهمترین دلایل آن، وجود مجلس مهستان و مشروطه
بودن سلطنت (در معنای ابتدایی آن) بود که اجازه بلندپروازیهای احمقانه و خلاف مصلحت کشور را به شاه نمیداد. همچنین به بها دادن شهریاران اشکانی به عقاید و آراء بزرگان و خردمندان کشور باعث میشد تا شاه همیشه از تصمیمگیریهای فردی و شتابزده اجتناب ورزد.
تا اینکه مهرداد چهارم اشکانی نیز در سال ۵۵ پیش از میلاد توسط سورنا، سردار دلاور ایران زمین بازداشت شد و به حکم مجلس مهستان و به دلیل خیانت به کشور، در تلاش جهت تبانی با رومیان و پناهندگی به آنها، اعدام شد. این عوامل باعث شد که پانزده سال بعد با وجودیکه سورنا موفق به نابودی لژیونهای کراسوس گردید. بهدلیل واهمه و ترس اُرُد (اشک سیزدهم)، ناجوانمردانه به قتل رسید و ایران زمین سردار توانای خویش را از دست داد.
25 ژوئن 2023
@Twitter: Ansari_Bahman