تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
راهی به جز ائتلاف ملی گرایان در مقابل مان نیست!
احسان آریان – در توئیتر
این آخرین توییتی ست که در این مورد مینویسم. راجع به ۲۸ مرداد ۳۲ سخنان هر دو طرف به اندازه کافی شنیده شده، و به هر حال حقایق ناگفته زیادی سربرآورد که محل گفتگو یا نزاع شد. من از جهتی به فال نیک میگیرم. فکرش را بکنید که تا چند ماه پیش تیتر بحث های ما در تقابل با پروژه اقلیت سازی، ملیت سازی از اقوام، رژه پرچم های غیر ایرانی در تجمعات، طرح مضحک حریم پرواز ممنوع بر فراز فلان نقطه توسط فلان حزب مسلح، پیکان پشمی، غرامت بازی و فاند خواری با درد مردم داخل و دادخواهان بود.
امروز میبینم که بحث ها به درون خانه برگشته. هر چند نیروهای پلیدی با سوء استفاده از این واقعه تاریخی و لفاظی با واژه های تخیلی نظیر کودتا و دموکراتیک در داخل و خارج مرزها در حال ساخت و پاخت با اجنبی به سود ج.ا هستند، اما من مصدق را هنوز نخست وزیر مشروطه میدانم. شخصا از درون تحلیل های تاریخی مصدق را حاوی دو شخصیت متضاد یافتم. مصدقِ وکیل که به مُرِّ قانون تا حدود زیادی وفادار است و مثلا جلوی طرح های زائد انجمن های ایالتی و ولایتی می ایستد و آن را سرآغاز تجزیه ایران میداند، یا در مقابل واگذاری اختیارات غیرقانونی مجلس به دولت ها داد و فریاد میکند!
مصدقِ وزیر اما یک شخصیت قانون گریز و پوپولیست است. اختیارات تام و مازاد ۶ ماهه و یکساله را به زور میگیرد، به بهانه هایی حکومت نظامی طولانی و گاه و بیگاه راه می اندازد، دفتر روزنامه و مجلات را تخته میکند، با خودرایی کشور را پس از ۳۰ تیر، به وادی تحریم، تورم، فروپاشی اقتصادی، کسری بودجه، سقوط ارزش پول ملی و چاپ بی مجوز پول میبرد و در آستانه استیضاح احتمالی دست به انحلال غیرقانونی مجلسی میزند که خودش از آن برآمده.
با این حال امروز هنوز میان برخی دوستان مصدقی عُلقه به ایران شدیدا وجود دارد. در هر صورت ایران گرایی و ملی گرایی را نمی توان محدود به مشروطه خواهان کرد، هر چند آنها در این سالها جدی ترین گروه در حفظ و نگهداشت آن بودند. اگر این تفاهم برقرار شد که دشمن ایران، درون ایران لانه کرده و هیچ وجهی از آن، خاصه اصلاحطلبان حکومتی نمی توانند بخشی از راه حل باشند، و راهی به جز ائتلاف ملی گرایان (جدا از بحث های تاریخی) در مقابلمان وجود ندارد، آینده روشن تر میشود. ایران دارد از دست میرود. یک جایی باید یک نقطه تلاقی میان ایران دوستان پیدا شود، وگرنه ۲۰ سال بعد امتداد این بحث ها را باید در یک مسیر بی بازگشت، در یک سرزمین سوخته و از دست رفته پیگیری کنیم. به قولی که: در این روزهای سرنوشت ساز همه به ایران فکر کنیم!