تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

27 مهر ماه 1402 - 19 ماه اکتبر 2023

ریزش‌ مسافران نظام در ایستگاه‌های غیرمنتظره

سولماز ایکدر

روی‌گرداندن از جمهوری اسلامی در تاریخ ۴۴ ساله این حکومت بی‌سابقه نیست. رهبر جمهوری اسلامی نیز بارها درباره این موضوع صحبت کرده است و «ریزش‌ها و رویش‌ها»، از‌جمله تعابیر مورد علاقه اوست که حالا به ادبیات رسمی جمهوری تبدیل شده است.

«علی خامنه‌ای» حتی در «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» نیز بخشی را به «ریزش‌ها و رویش‌ها» اختصاص داد و ادعا کرد: «‌رویش‌های انقلاب بسی فراتر از ریزش‌ها است و دست‌ودل‌های امین و خدمتگزار، به‌مراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است».

او در طول سالیان گذشته نیز بارها و بارها از این کلیدواژه استفاده کرده است. بنابر داده‌های منتشر شده در وبسایت علی خامنه‌ای، او در سال‌هایی که جمهوری اسلامی با اعتراضات گسترده مواجه شده، مانند سال ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، بیش از دیگر سال‌ها در سخنرانی‌هایش به «ریزش‌ها و رویش‌های انقلاب اسلامی» اشاره کرده است. برای مثال، تنها در سال ۱۳۸۸، او نزدیک به ۱۴۰۰ بار از این کلیدواژه استفاده کرده است.

رهبر جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۱ اما، بیش‌تر در خفا از «ریزش‌های جمهوری اسلامی گلایه کرده است. براساس بولتن محرمانه خبرگزاری «فارس» که بعد از هک این رسانه منتشر شد، رهبر جمهوری اسلامی هم‌زمان با شدت گرفتن اعتراض‌ها، خطاب به «غلامعلی حدادعادل»، رییس شورای ائتلاف اصولگرایان گلایه کرده بود که «نیروهای شما در این شلوغی‌های اخیر کجا بودند؟... باید مدیریت و سازماندهی به‌گونه‌ای باشد که نیروهای جریان انقلاب و شورای ائتلاف به میدان بیایند».

برخلاف ادعای علی خامنه‌ای در سخنرانی‌هایش در رابطه با «رویش‌های نظام»، عزل و نصب‌ها او نشان دهنده «کمبود نیروی وفادار» ضربه‌ای است که نظام جمهوری اسلامی از «ریزش‌»ها خورده است؛ از جمله «احمد جنتی»، عضو فقیه شورای نگهبان که با حفظ سمت، دبیر این نهاد نیز هست و در عین حال، ریاست مجلس خبرگان را نیز با چراغ سبز خامنه‌ای برعهده گرفته است.

 

آن‌ها که از «قطار نظام» پیاده شدند

در سال‌های اول پس از تشکیل جمهوری اسلامی، ترافیک درهای خروجی قطار نظام سنگین بود. در همان سال‌های اول، مجموعه فعالان ملی-مذهبی به‌رغم نقشی که در پیروزی انقلاب و پایه‌ریزی نظام جدید داشتند، از قطار نظام پیاده، مغضوب یا حتی مجازات شدند.

از دیگر چهره‌های شاخصی که در دهه اول پس از پیروزی انقلاب حذف شدند، آیت‌الله «شریعتمداری» و آیت‌الله «منتظری» بودند. محمدکاظم شریعتمداری، از نقش‌آفرینان موثر در حفظ جان «روح‌الله خمینی» در دهه چهل، مغضوب رهبر انقلاب قرار گرفت و به حصر رفت.

«حسینعلی منتظری»، شاگرد و نماینده تام‌الاختیار خمینی در سال‌های تبعید، زندانی سیاسی و چهره موثر برای گنجانده شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، به‌دلیل مخالفت با جنایات دهه شصت، از قطار نظام اخراج شد.

موج بزرگ بعدی خروج از قطار نظام، مربوط به آغاز دوران ریاست جمهوری «محمود احمدی‌نژاد» بود؛ موجی که از سال ۱۳۸۸ ابعاد بزرگتری به خود گرفت.

در آن‌ سال‌ها بخشی از مدیران میانی جمهوری اسلامی نه‌فقط نظام، که حتی ایران را نیز ترک کردند. «عطاءالله مهاجرانی»، وزیر ارشاد خاتمی، از ریزش‌های شاخص این دوره است. البته او پس از گذشت چند سالی، دوباره به مدار نظام بازگشت، به ایران اما نه.

یکی دیگر از چهره‌هایی که از قطار نظام پیاده شد، «علی‌اصغر رمضان‌پور»، معاون وزیر وقت ارشاد بود. چندین تن از نمایندگان مجلس در دهه هشتاد نیز به جمهوری اسلامی پشت کردند؛ ازجمله «علی‌اکبر موسوی خوئینی‌ها» و «فاطمه حقیقت‌جو».

«محسن مخملباف»، کارگردان سینما نیز سال ۱۳۸۴ بود که ایران را برای همیشه ترک کرد. او پیش از پیروزی انقلاب، عضو یک گروه کوچک چریکی و پس‌از آن، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، یکی از گروه‌های چهارگانه عامل تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. او پس از ترک نظام و ایران، برای مدت‌ها به عنوان اپوزیسیون نظام به ایفای نقش می‌پرداخت.

مهم‌ترین افرادی که در سال‌های پایانی دهه هشتاد از قطار نظام پیاده شدند اما، نخست وزیر محبوب آیت‌الله خمینی، میرحسین موسوی و رییس ادوار مجلس، «مهدی کروبی» بودند. حرکت این دو برای خروج از قطار نظام پس از انتخابات پر مناقشه ۱۳۸۸ آغاز شد؛ هرچند خروج کامل میرحسین موسوی در سال ۱۴۰۱ رخ داد، زمانی که با انتشار بیانیه‌ای، ضمن حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، بر لزوم تدوین قانون اساسی جدید برای نجات ایران تاکید کرد.

محمدعلی زم نیز از‌جمله مدیران میانی نظام بود که در سالگرد اعدام پسرش، «روح‌الله زم»، در هنگام سخنرانی، لباس روحانیتش را از تن درآورد.

روح الله زم، ادمین کانال تلگرامی «آمدنیوز» بود که پس از بازداشت و انتقال به ایران در مهر۱۳۹۸ از طریق عراق، در ۲۲آذر۱۳۹۹ اعدام شد.

در مراسم اولین سالگرد روح‌الله زم، پدرش گفته بود: «دارند برای من پرونده‌سازی می‌کنند و از این و آن شهادت می‌گیرند که احیانا من لایق این لباس روحانیت نیستم، تا مرا مثلا محاکمه و خلع لباس کنند. من همین جا این لباس و این عمامه را تقدیم می‌کنم به آن‌ها که دارند با پول این ملت و امکانات این ملت هزینه می‌کنند، که این‌ها را بنشانند و وادار به دروغ و اجبار کنند علیه من. من خودم لباسم را در می‌آورم و تقدیم می‌کنم به شما».

البته روح‌الله زم تنها ضربه‌ای نبود که نظام جمهوری اسلامی از منسوبان مقاماتش خورد.

 

دشمنان خانگی نظام

جمهوری اسلامی در تمامی طول تاریخش، از طرف «دشمنان خانگی» نیز ضربه خورده است.

تقریبا هیچ‌یک از مقامات نظام جمهوری از سال‌های اول تاسیس آن تا‌کنون را نمی‌توان یافت که فردی از اعضای خانواده‌اش، به نظام پشت نکرده باشد.

یکی از آخرین موارد «میثم جبلی»، برادر رییس صدا‌و‌سیما «پیمان جبلی» بود که در گفت‌وگویی با مجله آمریکایی «تایم»، از درخواست پناهندگی خود و برادر دیگرش، «مقداد» خبر داده است.

«محمد امین جبلی»، برادرزاده پیمان جبلی، در جریان شلیک دو موشک سپاه به هواپیمای اوکراینی کشته شد.

پیش‌از آن نیز «مهدی میرسلیم»، پسر «مصطفی میرسلیم»، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه و نماینده فعلی تهران در مجلس، به جرم ارتباط با سازمان مجاهدین خلق زندانی شده بود.

ریزش‌های اعضای خانواده‌های مقامات جمهوری اسلامی محدود به سال‌های اخیر نیست.

«حسین جنتی»، فرزند «احمد جنتی»، دبیر شورای نگهبان و رییس مجلس خبرگان رهبری و برادر «علی جنتی»، وزیر اسبق ارشاد، در سال‌های اول پس از تشکیل جمهوری اسلامی، به‌دلیل عضویت در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جان باخت. همچنین «محمد محمدی گیلانی»، از مقامات عالی‌رتبه قضایی در اوایل دهه ۱۳۶۰، دو یا سه پسرش را محکوم به اعدام کرد.

«احمد رضایی»، فرزند «محسن رضایی»، دبیر وقت مجمع تشخیص مصلحت نیز در ۱۳۷۷ به خارج رفت و علیه نظامی افشاگری کرد، که پدرش ۱۶ سال فرمانده سپاهش بود.

چند سال بعد، پدر با نفوذی که داشت، بدون آنکه تعقیب قضایی در انتظارش باشد، او را به ایران بازگرداند.

چندی بعد احمد دوباره به خارج رفت و جسدش در هتلی در دبی پیدا شد. علت مرگ مشکوک او هیچ‌گاه معلوم نشد.

«حسین خمینی»، بزرگترین نوه پسری بنیانگذار و نخستین رهبر جمهوری اسلامی نیز، از‌جمله همین فرزندان ناخلف مقامات نظام بود. حسین خمینی، فرزند «مصطفی خمینی»، پسر ارشد آیت‌الله خمینی بود که در سال‌های پس از انقلاب، به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداخت.

او در نهایت در اواسط دهه ۱۳۸۰ به خارج رفت و مستقیما علیه جمهوری اسلامی صحبت کرد و حتی گفت حاضر است رهبری مخالفان را برعهده بگیرد. «علی مرادخانی ارنگه»، معروف به «شیخ علی تهرانی»، و شوهر خواهر علی خامنه‌ای، دومین رهبر جمهوری اسلامی نیز، سر به مخالفت با نظام برداشت.

علی تهرانی سال ۱۳۶۳ به عراق گریخت و در آنجا تقاضای پناهندگی سیاسی کرد. یک سال بعد، «بدری خامنه‌ای»، همسر او و خواهر آیت‌الله خامنه‌ای، به‌همراه فرزندان‌شان به او در بغداد پیوست.

 

ریزش‌هایی در سکوت

در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» اما، دومینوی جدا شدن از نظام، با تمام آنچه در سال‌های گذشته رخ داده قابل مقایسه نیست.

دور جدید روی گرداندن از جمهوری اسلامی نیز در سطح مختلفی رخ داده است. ازجمله برخی وابستگان و چهره‌های رده‌بالای حکومت سکوت کرده‌اند و حاضر نشدند پشت نظام بایستند. گروهی نیز به‌شکل علنی از عملکرد حکومت در سرکوب معترضان انتقاد کردند و فاصله معناداری با حکومت اتخاذ کردند.

از یک سو، برخی از روحانیون شاخص مانند «عبدالله جوادی آملی»، از مراجع تقلید مطرح قم که نزدیک به حکومت است و «مصطفی محقق داماد»، رییس پیشین بازرسی کل کشور و اعضای جامعه محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در بیانیه‌ها و سخنرانی‌های مختلف، نسبت به مدیریت کشور و اعدام معترضان واکنش‌های تند و صریحی داشتند و احکام دستگاه قضایی ایران را به چالش کشیدند. از سوی دیگر، بخشی از مراجع تقلید اگرچه از معترضان حمایت نکردند، اما سرکوب حکومت را تایید نکردند و حاضر نشدند به‌خصوص در تفسیر محاربه و افساد فی‌الارض، با حکومت همراهی کنند.

بخش دیگری از ریزش‌ها، متوجه خانواده جان‌باختگان جنگ ایران و عراق بود که مانند «آسیه باکری»، فرزند «مهدی باکری»، از فرماندهان ارشد سپاه که در جنگ جانش را از دست داده، از مسوولان خواستند که پای «شهدا» را برای سرکوب معترضان وسط نکشند.

همچنین «حسین قدیانی»، روزنامه‌نگار و نویسنده سابق روزنامه «کیهان» که پدرش را در جنگ از دست داده و این روزها نقدهای تندی علیه رفتار حکومت با معترضان می‌نویسد، در یکی از نوشته‌هایش می‌گوید: «عادت جمهوری اسلامی شده که بعد از هر غائله‌ای، ناگهان یاد شهدا بیفتد».

ریزش‌های نظام تنها به حوزه سیاسی محدود نمی‌شود. جمهوری اسلامی به‌عنوان یک نظام دینی، در این حوزه نیز ریزش‌هایی دارد. مانند «صدیقه وسمقی»، فقیه، اسلام‌شناس و فعال سیاسی، که با انتشار ویدیویی از خود بدون روسری یا چادر، خواستار لغو حجاب اجباری در ایران شد.

او که مدت‌ها از پوشش اسلامی استفاده می‌کرد، در این ویدیو گفته است که نباید در برابر قربانی شدن جوانانی مانند «مهسا امینی» یا «آرمیتا گراوند»، «ساکت بنشینیم».

خانم وسمقی در بخش دیگری از این ویدیو می‌گوید، هرگونه اذیت‌و‌آزار زنان بابت حجاب اجباری، «مخالف انسانیت، عدالت، اخلاق و حتی مخالف اسلام» ا

او همچنین خطاب به «دینداران مقید به وجدان و اخلاق و انسانیت» گفته است که آن‌ها باید بیش از دیگران به «عملکرد جنون‌آمیز» جمهوری اسلامی در آزار زنان اعتراض کنند.

یکی از دلایل شدت گرفتن موج ریزش‌ها در جمهوری اسلامی، خالی شدن دست نظام از کلان روایت است. نظامی که با وعده‌های آزادی و استقلال به سر کار آمد، از همان روزهای اول چنان مقابل شعارهای اصلی انقلاب ایستاد، که ریزش‌هایش آغاز شد.

به‌مرور اما چنان ناکارآمدی نظام در اداره امور روزمره شهروندان آشکار شد که موج ریزش‌ها شدید و شدیدتر شد، تا جایی که معتمدان هم‌زمان در چندین منصب گمارده می‌شوند و رهبر به‌صورت مداوم نیازمند تکرار ادعاهایش در رابطه با رویش‌هایی غیر واقعی.

برگرفته از سایت ایران وایر

بازگشت به خانه