تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

8 آبان ماه 1402 - 30 ماه اکتبر 2023

«ارابۀ ایزدبانو»

مهدی تدینی

مجلۀ تایم زنان ایران را «قهرمانان سال» نامیده است. در آخرین پستی که در سال ۱۴۰۰ منتشر کردم، زنان ایران را «برندگان قرن» نامیدم. در برابر مفهومِ «برندگان قرن» تعبیرِ «قهرمانان سال» ناچیز است. نمی‌خواهم دلایلم برای «برندگان قرن» نامیدن زنان را دوباره تکرار کنم. فقط بگویم برنده بودن یعنی خوداثباتی و چرخاندن توازن قوای مادی و معنوی جامعه به سوی خود.

همۀ آن چیزهایی که معدود زنان کنشگر در اول قرن چهاردم خورشیدی می‌گفتند و با ریشخند ــ و البته سرکوب ــ جامعه روبرو می‌شد، در آخر قرن به اموری بدیهی تبدیل شدند، تا حدی که حتی تاریک ‌اندیش‌ ترین افراد اگر آنها را زیر سؤال برند، منزوی می‌شوند. سیاست‌های اجتماعی ایران در دوران پهلوی در واقع تحقق خواسته‌های همان زنانی بود که در فاصلۀ مشروطه تا سقوط قاجار (۱۲۸۵-۱۳۰۴) این‌سو و آن‌سو، یکه و تنها، از حقوق زنان دم می‌زدند.

به همین دلیل می‌گویم بزرگ‌ترین برنده در دادگاه تاریخ در نهایت زنانی بودند که پس از مشروطه برای تحقق حقوق زنان تلاش می‌کردند و بی‌تردید، به رغم گمنامی، جزء بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ ایرانند. غم‌انگیز اینکه برخی از آنها خودشان هم می‌دانستند صد سال زود به دنیا آمده‌اند. گرچه آنچه گفتند و کردند، چراغ راه آیندگان شد.

می‌دانم برخی با شنیدن تعبیر «برندگان قرن» دچار سوء تفاهم می‌شوند. منظور از «برنده» بودن این نیست که زنان امروز حقوق شان را گرفته‌اند. کیست که نداند تا برابری حقوقی فاصلۀ بسیاری داریم. هم مرجعیت قضایی ‌ـ‌ حکومتی و هم مراجع سنتی جامعه هنوز در مقابل برابری مقاومت می‌کنند. اما کیست که نداند درون جامعه چه می‌گذرد؟

چه می‌گذرد؟ می‌گویم. جامعه با چرخِ آسیابِ «عرف‌سازی» و «عرف‌زدایی» همۀ قوانین مکتوب را مانند موریانه می‌خورد و میان‌تهی می‌کند. این چرخ آسیاب با نیروی زنان می‌چرخد. هیچ سیاست و سیاست ‌گذاری دست اش به «عرف» نمی‌رسد. می‌تواند چند صباحی عرف را انکار کند و حتی برای آن جرم‌انگاری کرد و عده‌ای را هم دستبند زد، اما خود عرف مانند روح است؛ نمی‌توان آن را گرفت و دستبند زد.

کافی است سری به ایستگاه متروی میدان انقلاب تهران بزنیم تا بفهمیم فرایند عرف‌زدایی و عرف‌سازی چه کرده است. یادتان هست همین چند وقت پیش می‌خواستند دکمه را به مانتو برگردانند و دعوا سر جادکمه بود. دکمه که برنگشت، کل مانتو هم پرید. این مثال مهم است زیرا نمودی «عینی» برای رخدادی «ذهنی» است که الهه و الهام‌بخش جامعه است. مسیر جامعه را ارابۀ این الهه تعیین می‌کند و ساچمه‌های سیاست در نهایت سنگ‌ریزه‌هایی زیر چرخ آن است.

بازگشت به خانه