تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ارکان دموکراسی؟
حسین نجاری
رکن چهارم دموکراسی همانقدر بیپایه است که ارکان دیگر آن. اگر قانون اساسی میثاق ملی و اساس ثبات سیاسی و حقوقی کشور و محور وفاق بود که رکنهای بعدی آن از صدمات متصرفان قانون در امان بودند ولی همانگونه که این رکن به ظاهر رکین جنبهی تزئینی دارد، نظام پارلمانی و احزاب سیاسی و در نهایت مطبوعات و رسانههای آزاد نیز تهی از هرگونه نقش اجتماعی سیاسی و کارکرد حرفهای است.
اساسأ دموکراسی خارج از چهارچوب این چهارپاره، جسد بیروح و سخن ناصوابی است و زمینههای تکوین و تحقق آن همان چهارگانهی است که گفته شد.
صدور احکام کذایی چیزی جز تبدیل کتاب قانون به ورقپارههای بیاعتبار نیست و تا زمانی که در زیر بقعهی قدرت، فضا برای نالیدن هست اما شرایط برای بالیدن نیست، در بر همان پاشنهی سابق خواهد چرخید و اوضاع آشفته و ملالاور به سامان نخواهد شد.
«شیرکو بیکس» مینویسد:
در سرزمینِ من،
روزنامه لال به دنیا میآید،
رادیو کر
و تلویزیون کور...
و کسانی که طالبِ سالم زاده شدنِ این همه باشند را
لال میکنند و میکشند،
کر میکنند و میکشند،
کور میکنند و میکشند...
در سرزمینِ من.
آه سرزمینِ من!
در بیش از دو قرن پیش ناپلئون بناپارت با آن همه اقتدار سیاسی، نظامیاش گفته بود: من از چهار روزنامهای که با من مخالفند بیشتر میترسم تا از یک لشکر خونخواری که از هزاران سرباز زبده تشکیل شده باشد.
حال بعد از ۱۹۰ سال از ظهور مطبوعات در این سرزمین و نیز تحول جوامع و نهادهای قدرت، مطبوعات و رسانهها به عنوان کاوشگران آزادی و تابشگران آگاهی به این درجه از اهمیت و اعتبار رسیدهاند، این سئوالی است که باید پرسیده شود.