تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
تحلیل مختصری از جنگ اکتبر
سامان (پرشین بلانکسی)
اگه به تریجه قبای آنالیزورها و استراتژیستهای دور و بر و حومه برنمی خوره و ارگاسم خوانندگان شون ذایل نمیشه، یک تحلیل از جنگ اکتبر بدم .
اگه به من بگن که نقطه عطف جنگ ۷ اکتبر کجاست؟
بدون شک میگم همین اجلاس کشورهای عرب و مسلمان.
اینکه اکنون در باریکهء غزه، یا در بیروت چه خبره، کوچکترین اهمیتی نداره. حتی مانورهای سیاسی بلینکن و برنز، و الباقی رهبران اروپائی، هم به پشیزی ارزش نداره. بلکه کمال اهمیت را این اجلاس داشت. چرا ؟
چون برای اولین بار از درون خاورمیانه، کشورهائی روی تصمیم شون موندن و، خیلی واضح و شفاف و بدون کوچکترین لکنتی، نشون دادن که کنار اسرائیل هستند.
تا اینجا میگن که عربستان، امارات، اردن، بحرین، جیبوتی، مصر، مراکش، موریتانی و سودان مانع به ثمر نشستن هرگونه تلاشی برای آتش بس شدن و حتی گفته شده که کمک های مالی و تسلیحاتی سنگینی هم به اسرائیل کردن.
این واقعه به ما نشون میده که طرح خاورمیانه جدید، به هیچوجه، یک طرح اقتصادی نبوده، بلکه خاورمیانه جدید یک بلوک سیاسی، اقتصادی، امنیتی جدیده که حالا معلوم شده که به دنبال برتری هژمونیک در منطقهء خاورمیانه است و البته که گام اول اش رو محکم و با ثبات برداشته.
البته، نکته حائز اهمیت در کلام «طرفینِ منازعه» اینه که »ما برای جنگ دراز مدت آماده شدهایم».
اما واقعیت میدان چیز دیگری را نشان می دهد. تلنگ حماس خیلی سریع تر از اونکه فکرش را بکنند در رفت و تا اینجای کار بالکل کنترل غزه افتاده به دست اسرائیل و هنوز خبری از ۴۰ هزار رزمندهای که می گفتن آماده شهادت ن نیست.
در واقع اسرائیل نبرد را در غزه تمام شده تلقی کرده و حالا در حال انتقال نیرو به مرز شمالی و افزایش حملات ش به جنوب لبنان است؛ جائی که حزبالله با یک تصمیم سخت روبرو است.
«آیا وارد درگیری با اسرائیل بشود، یا خیر؟» اگر درگیر نشه، اسرائیل روز به روز ضربات کوبندهتری به پایگاههاش وارد می کنه. اما اگر وارد درگیری تمام عیار بشه، اونوقت در پایان جنگ، حزبالله در حدی سقوط کرده که هژمونی اش را بر کل لبنان از دست داده؛ چرا که در پایان تبدیل میشه به نیروئی که نه سلاح خواهد داشت، نه نفراتی که در مقابل مسیحیان و دروزیان و سنی ها و... بایسته. در یک کلام، اسرائیل می تونه غول رو تبدیل کنه به سوسک و سپس سرنوشت اش رو بده دست هموطنان خودش.
و در اینجاست که نصرالله در مقابل دو راه ای قراد گرفته که در آن شکست اش قطعیه، فقط مسئله براش زمانه.
بهترین کاری که الان نصرالله می تونه بکنه اینه که بگه تمام نیروها و تسلیحات اش رو در احتیار ارتش لبنان می گذاره و نیروهاش رو هم در ارتش لبنان ادغام می کنه. با این کار وی میتونه، ضمن حفظ جان نیروهاش، بهانهء حمله رو از اسرائیل بگیره، محبوبیت داخلی هم به دست بیاره؛ نیروهائی که به زودی برای مقابله با دیگر اقلیتهای مذهبی به آنها نیاز مبرم خواهد داشت.
اما خوب، امکان وقوع چنین چیزی در حد طلوع خورشید از مغربه.
در کنار اینها، الان وضعیت نیروی دریائی آمریکا در منطقه جالب توجهه: من چندسال پیش نوشتم که هر وقت قرار باشه آمریکا با ایران درگیر بشه، کل ناوگان دریائی اش رو از خلیج فارس خارج خواهد کرد. تا زمانی که ناوهای هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس هستند، یعنی هیچ تصمیمی برای درگیر شدن با ایران وجود نداره. مگر اینکه ناوی رو نگهدارن بلادفاع که ایران غرق اش کنه و بشه بهانه برای جنگ, که این هم احتمال وقوعش کم بود.
الان نگاه کنید به آرایش ناوهای آمریکا در دریای عمان، مدیترانه و دریای سرخ: فقط یک جرقه کافیه.