تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ارزیابی نشریهء «جامعهء نو» از چشمانداز پیش رو
شورای سردبیری نشریه
بنا به پیشنهاد یکی از همراهان تیزبین، اگر بخواهیم عصارهء مطالب و ارزیابیهای چند سال اخیر جامعهء نو را در مورد وضعیت و چشمانداز آیندهء کشور مرور و در چهار محور خلاصه کنیم:
1. ساختارطبقاتی جامعه
این ساختار چنان تغییر کرده که از امکان تحولات تدریجی اصلاح طلبانه کاسته و پتانسیل شورش کور بنیانکن در آن بالا رفته است:
- طیقهء متوسط که در سیاست میانهرو و اصلاحطلب است در مسیر اضمحلال است؛
- فشار اقتصادی بر لایههای پایین دستمزد بگیران تشدید شده و بهحد انفجار کور رسیده است؛
- حاشیه نشینی بویژه در تهران چندین برابر سال ۵۵ و ۵۶ افزایش یافته است (=بمب ساعتی شورش شهری)؛
- سرمایهداری ملی، بواسطهء سیاست های حکومت، چشمانداز امیدبخشی پیش رو ندارد (=بیثباتی بازار، یکهتازی مافیای تجاری حکومتی، فقدان چشمانداز توسعه)
- لایههایی از طبقهء سرمایهدارِ زادهء غارت حکومتی، به تدریج نقش سیاسی پیدا کردهاست (به خاطر ترس از آینده خواهان تغییر رویه و انعطاف سیاسی حکومت است)؛
۲ - ساختار سیاسی حکومت
این ساختار دچار دستکاری دائم و تغییراتی شده که پتانسیل درگیری و تسویهء درونی در قالب بروز «بناپارتیزم» در آن افزایش یافتهاست. یعنی:
- ناکارایی سازوکارها و قالبریزی ساختار حکومتسازی نظام اسلامی آشکار شده و وصله و پینه آن تضادهای درونی قانون اساسی را بر ملا و دارای تاثیر منفی کرده است (کاهش اعتبار نظر خبرگان، افزایش نقش رهبر مستقر، ...) ؛
- انسداد سیاسی که قبلا در برابر مخالفان و اصلاحطلبان قرار داشت اکنون به داخل حکومت انتقال یافته است (در تقسیم قدرت بین اجزای داخل حکومت، و حل مسالمتآمیز مساله جانشینی درمانده است)؛
- نظر ما این بوده است که تغییر این موقعیت انسدادی فقط با ارادهای که احتمالا در قالب بناپارتیزم ظهور میکند ممکن است(باید در جوف یکی از شورشهای تهیدستان منتظر وقوعش باشیم).
۳ - ساختار و محتوای ذهنی جامعه
این ساختار در جهتی سیر کرده که مستعد استقبال از «فاشیزم ملیگرایانه» در «قالب رضاخانی» است، زیرا:
- حس تحقیر شدگی و عقبماندگی منتهی به نفی کامل حکومت فعلی، عمومیترین حس مشترک ایرانیان است (این حس منجر به استقبال از اقتدارگرایی مبتنی بر ملیت و وطنپرستی شوونیستی، توام با نفرت وسیع از گرایشات شیعی میشود)؛
- میل به انتقامجویی و تنبیه، همواره نتیجه از دستدادگی و تحقیر است که تسهیلکننده مسیر دیکتاتور بعدی میشود. شورشهای کور و فزاینده انتقامجویی رخ دهنده در آینده، محل تلاقی و همافزایی “شورش از پایین، کودتا از بالا” خواهند بود. فرجامی پر از ویرانی بیشتر و منتهی به فاز بعدی تاریخ سیاسی ایران.
۴ - استراتژی امنیت ملی کشور
این استراتژی، به عنوان بستر و عرصهء نظری سیاست خارجی، به نقطهء اضمحلال رسیده و از نماد پلنگ روی صخره به گربه روی درخت یا کنج اتاق شیفت یافته است (کنارآمدن فرودستانه با اعراب و سیلی خوردن از طالبان و آذربایجان، تضعیف نیروهای نیابتی، واپسخوردگی تدریجی از مناطق استقرار، مواضع متناقض و کاهنده ) که منجر به ضروری، حاد، و تعیین کننده شدن تحول پیش رو در داخل کشور میشود.
اینها خلاصهء عمدهترین روندهای در حال وقوع در ایران در چهار محور فوق هستند. نتیجهء طبیعی: این روند ها با یکدیگر همسو و زمینهساز یکدیگرند، یکدیگر را تقویت میکنند، و به مقصد واحدی میرسند. به همین دلیل احتمالا محتملترین افق پیش روی ملت ایران هستند.