تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

4 دی ماه 1402 - 25 ماه دسامبر 2023

ایران و «تله‌ء چینی»

ساسان آقایی

دو خبر ساختن “فاز دوم فرودگاه بین‌المللی” و “ورزشگاه جدید تهران” به دست “چینی‌ها”، خبرهایی هولناک و خانمان‌سوز است. چرا؟ چون «تله چینی» به کار افتاده است!

2.5 سال پیش به هنگام بستن شدن قرارداد شوم “ترکمنچای چینی”، در مقاله‌ای بلند توضیح دادم که تله‌ء چینی چیست، چگونه کار می‌کند و چرا ایران برای چین، شهد شیرین بکری‌ست که تا آخرین قطره‌اش را خواهد نوشید و جز تفاله‌ای باقی نخواهد گذاشت.

مختصر و مفید، «تله‌ء چینی» گردابی از پروژه‌های فاقد توجیه علمی/ عملی/ اقتصادی‌ست که چین با وام خودش به خودش، در کشورهای ورشکسته به اجرا درمی‌آورند و از آن‌جا که این کشورها قادر به بازپرداخت بدهی‌ها نیستند، در گردابی تصاعدی از نرخ بهره، وثیقه‌ گذاری و در نهایت مستعمره شدن، غرق می‌شوند.

دو طرح اخیر چین که نتیجه‌ی قرارداد ننگین 25 ساله یا بهتر، ترکمنچای چینی است، اگر اجرایی شود، نمونه‌های بارز تله‌ی چینی‌اند؛ طرح‌هایی فاقد هر توجیه اقتصادی که آن قدر مطالعات آن سطحی و ابلهانه است که می‌خواهند ورزشگاه را روی گسل بسازند؛ همین قدر پوچ و بی‌مصرف!

چرا بی‌مصرفند و فاز دوم فرودگاهی یا ورزشگاه جدید، فاقد توجیه اقتصادی‌ست؟ چون مطلقن در هزار اولویت اقتصادی امروز ایران هم نیستند! کشوری منزوی که ایرلاین‌های جهانی، حاضرند با صرف هزینه‌ی گران‌تر و مصرف سوخت بالاتر، شرق و غرب و شمال و جنوب آن را دور بزنند تا در حریم فضایی‌اش قرار نگیرند و حجم مسافر خارجی‌اش به اندازه‌ی یک جزیره‌ی ترکیه نمی‌رسد، فاز دوم فرودگاه در کجای اولویت اقتصادی‌اش قرار دارد؟ کشوری با یک فوتبال مرده، بدون تماشاگر، ممنوع برای زنان و بدون مقام بین‌المللی که از نگه‌داری درست ورزشگاه آريامهر(آزادی) ناتوان است، ورزشگاه جدید به چه کارش می‌آید، آن هم وقتی که دو ورزشگاه فرح‌آباد(تختی) و امجدیه، بی‌مصرف و ویران‌شده، رها شده‌اند؟

این طرح‌های مالیخولیایی اقتصادی که بیش از هر چیزی، یادآور پروژه‌ی چینی”بندر هامانتونا” در سریلانکاست قرار است به کدام درد امروز ایران پاسخ دهند؟ اما مهم‌تر؛ پول این طرح‌های بی‌مصرف، قرار است از کجا تامین شود؟

مسلم است ج.ا که برای اداره‌ی خودش، مدت‌هاست به زدن جیب مردم با مالیات و تورم و انواع عواید و عوارض دولتی روی آورده و حتا با تمام این‌ها، باز در تامین مستمری بازنشستگان درمانده، یک سنت هم در بساط ندارد که بخواهد خرج طرح‌های بی‌مصرف چینی‌ساخت کند، تازه اگر هم داشت کما‌فی‌السابق، به جای خرج شدن در عمران کشور، سر از کانادا درمی‌آورد!

بودجه‌ی این طرح‌ها از چین می‌آید، چگونه؟ براساس مدل هزار بار آزموده‌شده‌ی تله چینی!

اجرای این طرح‌ها را شرکت‌های چینی با چند برابر قیمت واقعی پروژه بر عهده می‌گیرند و سرمایه‌ی لازم طرح را هم بانک‌های چینی تامین می‌کنند، در حقیقت از جیب خودشان به خودشان، وام می‌دهند و صورت‌حسابش را به پای ما می‌نویسند؛ یک میهمانی اشرافی بی‌پایان که مردم ایران حمال سفره‌اش هستند!

و در نهایت چه خواهد ماند؟ پروژه‌هایی بدون بازده که بارها جدول بودجه‌ای و زمانی‌اش تغییر کرده و بر قیمت‌های ابتدایی چند برابری آن، چند برابر دیگر هم افزوده‌اند، به همراه لیستی بی‌پایان از بدهی برای ایران که ناتوان از بازپرداختش، ناچار می‌شود هر جایی که چینی‌ها می‌خواهند و روی هر چیزی که انگشت می‌گذارند را به مالکیت آن‌ها درآورد، دارایی‌هایی که مستقیمن با شمول “حاکمیت ملی” ما سروکار دارند، مانند؛ تصدی فرودگاه، در اختیار گرفتن جزیره‌ها، ایجاد پایگاه‌های تجاری اسمی و نظامی واقعی و ...

من 2.5 سال پیش، ترکمنچای چینی را “پایان ایران” دانستم و متاسفانه ما در این مدت نتوانستیم روند فروشِ ارزان ایران به چین و روسیه را متوقف کنیم، امری که عامدانه است و به جز رشوه‌های کلان، نگاه امنیتی در حفظ وضع موجود هم در آن وجود دارد. پروژه‌های اخیر، اگر به مرحله‌ی اجرا برسند، به جز خود ما، سرنوشت تک‌تک فرزندانی را که امروز در این مملکت به دنیا می‌آیند، دست‌خوش بحران، فقر و تباهی خواهد کرد و من چیزی خطرناک‌تر از روند روسی‌سازی و چینی‌سازی برای کشورم نمی‌بینم. اعتراض و ایستادن در برابر این روند، “وظیفه ملی” ماست!

برگرفته از تلگرام نویسنده

 

بازگشت به خانه