تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

5 بهمن ماه 1402 - 25 ماه ژانویه 2024

نامه ای از شیراز

برگرفته از اینترنت

یک ماه از فصل زمستان شیراز گذشته. تا امروز نه از ابر خبری است، نه از باران، نه سرما! هوا درست مثل نیمهء بهار و بعضی روزها مثل هفته های اول تابستان است. خورشید درخشان و گرم و تابنده. اما مردم نگرانند.
این بی بارانی و هوای گرم بهاری یعنی دو سه ماه دیگر شروع یک گرمای کشنده رکوردشکن و بی آبی و بی برقی و جیره بندی آب و زندگی. مردم نگرانند و از اینکه به دنبال تکه ابری بگردند خسته شده اند. کسی لذت هوای بهاری را نمیبرد. میگویند در نیمهء تابستان این آفتاب کمیاب درخشان روزگار ما را سیاه خواهد کرد، وقتی تابستان توی کوچه پی کوچه های شهر له له می زند.
راست می گویند. گاهی به تئوری توطئه پناه می‌برند. چاره ای ندارند. شایعه شده است که دریاچهء رضاییه/ ارومیه را خشکانده اند که از منبع عظیم لیتیوم کف دریاچه بهره برداری کنند. می گویند در روز بیشتر از صد کامیون منابع لیتیوم کف دریاچه را بار می زند و می برد. کجا؟ کسی نمی‌داند. کسی نمی‌داند چه کسی صاحب اختیار و فروشنده و خریدار است. خشکی مطلق دریاچهء نمک شیراز/ مهارلو را هم در پناه همین تئوری توطئه تعریف می‌کنند.
مردم خسته اند. عاصی اند. و با هر کسی در شهر حرف می زنی می گوید اگر به جای علم کردن روسری نان را علم کرده بودیم، و قحطی و گرانی و بدبختی‌های عظیم دیگر، کار تمام شده بود و رفته بود و فرصت طلایی خیزش را حرام نکرده بودیم. اعتراض به فقر و نان و گرانی سبز و سفید و قرمز و خاکستری را به خیابان می‌کشاند، و دیدیم که روسری نگشاند. حالا روشنفکران بگویند روسری مسئله ای اساسی است. کاربردش را که دیدید؟
من گوش می کنم. دیگر نمی دانم کی درست می گوید کی نادرست. فقط می دانم مردم عاصی اند. دیندار و بی دین و تاریک فکر و روشنفکر و پیر و جوان عاصی اند. گرانی بیداد می کند. بیماری و سیستم پزشکی فاجعه است. انسان معنی ندارد. گرما و بیداد و سکوت.
با این همه، جای بچه های کلاس در این هوای بهاری گرم نیمه زمستان، سبز.

 

بازگشت به خانه