تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
سیاست و القاب
نیما بهرامی
امروزه در اقصی نقاط جهان، نظام های سیاسی گوناگونی را می توان مشاهده نمود. جدای از نحوه و نوع سیستم حکومتی آنها، قصد دارم بررسی نمایم که امروزه «رهبران سیاسی جهان» با چه کلماتی و چگونه نامیده می شوند و آیا این الفاظ دارای معنا، عواید و مضراتی نیز هستند یا خیر؟ این نوشتار کوتاه به واکاوی این القاب پرداخته و جهت سهولت در فهم، آنها را به چند دسته تقسیم می کند.
اعطای القاب به افراد در دوران سلطنت پادشاهان، امتیازات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فراوانی به همراه داشت. دارندهء عالی ترین القاب در هر دوره، خود شخص شاه بود.
- یک دسته از رهبران سیاسی از هیچ لقبی برخوردار نبوده و تنها با ترکیبی از نام های سجلی و جایگاه سیاسی مورد خطاب قرار میگیرند. بعنوان نمونه در ایالات متحده نام شخص اول کشور را بصورت «آقا/خانم رئیس جمهور» ذکر می نمایند. جالبتر آنکه در این موارد، شخص اول سیستم اجرائی اگر که دارای تحصیلات و درجه علمی ممتازی هم باشد، از به کار بردن آن عنوان نیز اجتناب می نمایند. فی الواقع تا کنون هیچگاه شخصی چون «اوباما» از جانب ستاد انتخاباتی، طرفداران، معاونان، رسانه ها و مردم آمریکا «دکتر اوباما» خطاب نگردیده است.
- دسته دیگر رهبران سیاسی را اشخاص معروف تری تشکیل می دهند. چرا که دوران زمامداری آنها بر خلاف دسته اول کوتاه نبوده، اکثرا دوران طولانی و بدون انحصاری را بر مسند قدرت می گذرانند. این گروه به دلیل اختیارات نامحدود، اغلب به اقداماتی همچون جنگ افروزی نیز دست آلوده نموده و به همین روی نام این دسته از زمامداران را در رسانه زیاد می شنویم. این دسته بر خلاف دسته پیشین از القاب فراوانی برخوردار است. بعنوان مثال «بشار اسد» در سوریه را با عناوین برجسته ای همچون «رهبر، استاد ملت، سخنور صریح، مقاوم، اصلاح طلب و ...» می شناسند. همانگونه که القاب «فرمانده عالی، رئیس کل، رهبر عزیز» را در مورد «کیم» در کره شمالی به کار می برند.
- دسته سومی نیز در بین زمامداران سیاسی جهان وجود دارد که القاب شان مخلوطی است از مرجعیت دینی و رهبری سیاسی. القاب در این دسته، سعی دارد امور سیاسی و نظامی را با پوششی از مذهب و معنویت بپوشاند. عنوان «ولی امر مسلمین جهان» مثال بارز این مطلب است. چرا که از یکسو همچون دسته دوم رهبر مطلق سیاسی است و از سوی دیگر ریاست جبهه نیکی بر علیه بدی را هم بر عهده دارد. دامنه اختیارات، قدرت و مدت زمان زمامداری این گروه نیز همچون دسته دوم نامحدود و بلا شرط بوده و مطیع اراده عموم نمی گردد.
براستی که در بررسی و تحقیق القاب سیاستمداران و قدرتمندان، رازهایی شگرف پنهان است. با این بررسی اجمالی در می یابیم که هر چقدر نام سیاستمدار با الفاظ پر طمطراق تری همراه باشد، وضعیت سیاسی وخیم تر بوده، از میزان دموکراسی و برخورداری مردم از حقوق اساسی نیز به همان میزان کاسته خواهد شد. به گواه تاریخ، راه و رسم دیکتاتوری میراث شوم دنیای کهن می باشد. صد البته که به همان میزان نیز عنوان نمودن نام قدرتمندان با القاب و صفات، یادآور دنیای کهنی ست که در آن اساساً حقوق بشر هیچ ارزشی برای «قبله عالم» نداشته است.
در حقیقت فرآیند تبدیل شدن شهروندان از «رعیت» به «ملت»، موازی فرآیندی ست که در آن القاب و مجیز گوئی از رهبران سیاسی رفته رفته رنگ باخته و جای خود را به پاسخگوئی ایشان، نظارت پذیری و اعمال محدودیت می دهند.
خوشبختانه از این مدل میتوان در پیش بینی های سیاسی نیز بهره مند گردید. علی رغم آنکه بسیاری عنوان می دارند که «خمینی» پس از تسلط بر قدرت چهره واقعی و مستبد خود را آشکار نمود، اما در صورت کمی تامل در می یابیم، «امام» خواندن او پیش از دست یابی به قدرت سیاسی در ایران، پیش درآمدی بود از آنچه که بعدها توسط او در قتل و سرکوب مردم ایران اجرا شد؛ و صد البته که گناه ناتوانی قدرت تجزیه و تحلیل آن نشانه ها و مقدمه، صرفا بر گردن ماست.
این تنها القاب نیستند که از آنها میتوان بعنوان نشانه و علامت وخامت اوضاع سیاسی بهره مند گردید. بلکه عکس و پرتره نیز اغلب همان کارکرد را داشته و به موازات مطرح نمودن القاب برجسته رهبران، انتشار عکس ایشان نیز مورد توجه قرار می گیرد.
در حقیقت خلق لقب و انتشار عکس شخص اول مملکت، نمود بیرونی وجود چاپلوسان (به جای شایسته سالاری) و فساد (به جای شفافیت) در یک سیستم سیاسی می باشند.
ملتی نیک بخت خواهد بود که به عوض در دست گرفتن عکس سیاستمداران و رهبران سیاسی، به نقد و تحدید قدرت ایشان بپردازد.
در کمپینهای تبلیغاتی نظام های دموکراتیک، اغلب پرچم های ملی و یا حزبی است که در دست طرفداران به اهتزاز در می آید. چرا که حکام نمایندگان قدرت سیاسی و نظامی اند و صد البته که قابلیت های بالایی همچون کشتار میلیون ها نفر، ایجاد حکومت های ایدیولوژیک، تبعید و شکنجه هزاران نفر و ایجاد فقر، قحطی و عقب ماندگی برای توده عظیمی از انسانها را دارند و تجربه نشان داده که اگر با این مقوله به سادگی، سهولت و به سهو برخورد نمائیم، بی گمان بهای گزافی در انتظار مان خواهد بود.