تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
روشنفکران ایران در آغاز انقلاب
مهران صولتی
افراد حاضر در قاب تصویر پیوست، نمایندگان جامعهء روشنفکری ایران در طلیعه انقلاب ۵۷ و ماه های آغازین آن محسوب می شوند. همان ایامی که هژمونی چپ گرایی مسیر و مقصد فعالیت های سیاسی و فرهنگی را نمایان می ساخت. آن چه البته در چکیده سخنان ایشان نمایان است شباهت های شگفت انگیز به رغم تفاوت های اندک می باشد. به بیان روشن تر صرفا ادبیات ایشان با یکدیگر متفاوت است. از همین رو شاید بتوانیم اشتراکات روشنفکری ایران در اوان انقلاب را حول عناصر زیر صورت بندی کنیم:
امپریالیسم ستیزی: بر خلاف پژوهش محمدحسین پناهی پیرامون شعارهای مردم در آستانه انقلاب که نشان می دهد شعار علیه شاه با ۸۶۳ مورد دارای بیشترین، و شعار علیه وابستگی وی به دولت های بیگانه با ۳۷ شعار دارای کمترین فراوانی بوده است، چپ گرایان بعد از پیروزی انقلاب موفق شدند تا امپریالیسم ستیزی را به عنوان پیشران این رویداد مهم درتاریخ معاصر ایران معرفی نمایند. لذا انقلابی که قرار بود به حیات استبداد در کشور خاتمه دهد در یک چرخش تاریخی به مسیر غیریت سازی با غرب و به ویژه امریکا افتاد. رویکردی که با تسخیر سفارت امریکا در آبان ۵۸ در مسیری بی بازگشت گام نهاد.
اقتصاد دولتی: تجربه بیفرجام ملی شدن نفت در دوره محمد مصدق به موازات مالکیت ستیزی چپ گرایان زمینه مساعدی را برای ملی شدن بانک ها و صنایع در دوران حیات دولت موقت و بعد از آن فراهم آورد. در حقیقت به رغم تایید مالکیت خصوصی در قرائت سنتی، این معجزهی خوانش انقلابی از اسلام بود که به نحیف شدن بخش خصوصی، فربه شدن دولت، و مداخله گری آن در حریم اقتصاد و فرهنگ میدان داد. حاصل اما ناکارآمدی مزمن اقتصادی است که با گذشت بیش از چهاردهه همچنان ایرانیان را رنج می دهد و اقسام خصوصی سازی ها در آن با نیت چابک سازی و کارآمدی به نتیجه مطلوب نرسیده است.
ضدیت با لیبرالها: در روزهای پرالتهاب بعد از انقلاب بود که حبیب الله پیمان نوشت؛ لیبرالیسم؛ جاده صاف کن امپریالیسم. سخنی که می توانست ترجمان حملات روشنفکران به مهدی بازرگان باشد. تلاش برای آرام کردن فضا، عادی کردن اوضاع، تداوم ارتباط با جهان، و پایان بخشیدن به شتابزدگی های انقلابی از مهمترین اقدامات دولت بازرگان در عمر کوتاه خود محسوب می شد که طیف متنوعی از امپریالیسم ستیزان؛ از فداییان و مجاهدین گرفته تا جنبشی ها و انقلابیون مسلمان را خشمگین ساخته بود. بعد از آن بود که واژه لیبرال به یک از ناسزاهای نان و آبدار برای چپها (مذهبی و سکولار) تبدیل شد که با آن رقبای خود را از عرصه سیاسی خارج نمایند.
نکتهء پایانی: ایران در دوران معاصر پیش از هر چیز یک کشور پیرامونی و در معرض نفوذ اندیشه های ناسیونالیستی، لیبرالیستی و مارکسیستی بوده است. امری که به تعارض میان نظم گذشته و وضعیت جدید انجامیده است. وقوع سه نهضت و انقلاب نیز آشکارا از طولانی و پرهزینه شدن دوران گذار حکایت دارد. بر اساس معیارهای امروزین شاید روشنفکران دوران مشروطه نگاه دقیق تر و بینش عمیق تری از تحولات ایران معاصر در مقایسه با روشنفکران انقلاب ۵۷ داشتند.
برگرفته از تلگرام نویسنده