تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
3 اردیبهشت ماه 1403 - 22 ماه آوریل 2024 |
|
ضرورت جهانی سرنگون کردن رژيم آخوندها
امیل ایمانی
جهان ما، در مواجهه با چالشی بین المللی و بیسابقه، نیازمند یک تغییر اساسی در رویکرد خویش است. دیگر چاره ای هم نیست. تهدیدهایی که متوجه بشریت است دیگر به مسائل محلی محدود نمی شوند و این امر کاربرد شیوه های سنتی را ناکافی می کند. اکنون، بیش از هر زمان دیگر، باید متحد شویم و برای مبارزه با چالشهای پیچیده و ناتوان کنندهای که بر سیارهء ما سایه افکندهاند، از منابع جمعی خود استفاده کنیم.
مشکلات ما فقط دغدغه های جزئی نیست. تفکر منسوخ شده آنها را حل نمی کند. در عصر ارتباطات متقابل، هر ذره از انرژی ما باید به سمت یافتن راه حل ها هدایت شود نه اینکه در اختلافات کوچک و درگیری های شخصی به هدر رود.
اما آیا ما واقعاً آماده هستیم که فوریت این ضرورت جهانی برای اقدام را بپذیریم؟ آیا میتوانیم برای نفعی بیشتر تفاوتهامان را کنار بگذاریم؟
بزرگی چالشهای امروزی جهان با هرچه که قبلاً با آن مواجه بودهایم متفاوت است. و در مواجهه با وضعیت بسیار پیچیده و منحصر بهفردی که جهان ما را رقم میزند، راهحلهای مرسوم دچار تزلزل میشوند. در رویارویی با این چالش ها، دیگر «افرمانی مدنی»، به تنهایی، به همان اندازه بیهوده است که با این روش با گله ای از گرگ های گرسنه که تا بن دندان آمادهء دریدن هستند روبرو شویم.
باید از خود بپرسیم: برای مقابله با چالشهایی که راهحلهای مرسوم را به مخاطره میکشند، کدام استراتژیهای نوآورانهای را میتوان به کار برد؟ چگونه می توان ذهنیتی جمعی را تقویت کرد که از رویکردهای قدیمی فراتر روند؟
تهدید رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای، و یارانش را نمی توان دست کم گرفت. عدم علاقهء آنها به مذاکره و سازش آشکار است. آنها، برای دستیابی به تسلیحات هسته ای و با هدف به دست گرفتن قدرت و ارعاب نه تنها منطقه بلکه کل جهان در تلاش اند و پیش می روند.
تصور وحشتناکی است وقتی می بینیم که آخوندها ، با عزمی استوار بر ایران حکومت می کنند و قصد آن دارند تا، با کمک بمب، "نقشهء الهی" شان را به نام اسلام خاص خویش بر جهان تحمیل کنند.
به همیا دلیل باید پرسید که چگونه میتوانیم رژیمهایی را که در برابر تلاشهای دیپلماتیک ما غیرقابل نفوذ به نظر میرسند، به طور مؤثر باز شناخت؟ و آیا برای مذاکره جایی وجود دارد یا رویکرد قوی تری لازم است؟
اولین قدم در پرداختن به این مسائل، پذیرش واقعیت وضعیت موجود است. رژیم مسلط بر ایران در برنامهء هستهای خود پیشرفتهای قابل توجهی داشته که باعث نگرانی جامعهء بینالمللی شده است. این حکومت توانسته است مهندسی معکوس کند و تکنولوژی خریداری شده اش را بیشتر توسعه دهد و به دانشی دست یابد که برگشت ناپذیر است. و این واقعیت بدان معناست که ممکن است هر تلاشی برای متوقف کردن رژیم مسلط بر ایران از تولید تسلیحات هستهای بیهوده باشد.
آن دسته از متعصبان مذهبی که رژيم اسلامی را هدایت می کنند سابقه ای دارند سرشار از فریب، تقلب، خیانت و خشونت. و هرگز نمی توان به این کارگزاران خدای غضبناک توصیف شده در کتاب مقدس شان اعتماد کرد. قرنها کمال بخشی به هنر فریبکاری، زدن حرفهای دوگونه، و نشان دادن رفتاری دوگانه و فریبکارانه آنها را به مکارانی چیره دست تبدیل کرده است.
آدمیان متمدن زندگی را پاس داشته و آن را گرامی می دارند. اسلام گرایان اما، همانگونه که در ایدئولوژی آنها آمده، از گستراندن مرگ لذت می برند و هر روز تمرین اش می کنند. به یاد بیاورید که حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، دربارهء اینکه چرا مردم اش در جنگ با اسرائیل پیروز خواهند شد، چه گفته است: «اسرائیلی ها زندگی را دوست دارند. ما مسلمانان مرگ را دوست داریم.» این متعصبان قاطعانه به وجود دنیای دیگری، سرشار لذت های بینظیر و شکوهمندی که در انتظار مسلمانان مؤمن است، اعتقاد دارند. و دنیای ما برای آنان جز تلی از خاک نیست؛ حال آنکه آخرت آنها بهشت شهوات جاویدان است.
چه راهبردهایی را می توانیم به کار بگیریم تا بر فریب آنها غلبه کنیم و امنیت جمعی خود را در برابر چنین دشمنان حیله گری تضمین نمائیم؟
غرب باید توهم «گفتگوی شادمانه» را کنار بگذارد و ماهیت واقعی این بازیکنان حیله گر را بشناسد. این تصور که آنها برای جهان ما توان تخریب ندارند باید کنار گذاشته شود. چرا که آنها در حال حاضر در حال مسلح کردن جناح ها و ایجاد هرج و مرج در مناطق مختلف هستند و توان بالقوهء ویران سازی جهانی شان را نمی توان دست کم گرفت.
بنابراین، باید دید که چگونه میتوان نگرش عمومی کنونی را به درک هولناکی وضعیت تغییر داد؟ برای مقابله با دست کم گرفتن تهدید خطرناکی که این دشمنان حیله گر ایجاد می کنند چه اقداماتی می توانیم انجام دهیم؟
من ادعا نمی کنم که همهء پاسخ ها را دارم، اما یک نقطهء شروع در ذهن من وجود دارد. ما با درک ابنکه اکنون، نسبت به سه دههء پیش، با عوامل یا افراد متفاوتی سروکار داریم، باید تلاش هامان را هماهنگ کنیم.
ایالات متحده بهترین متحد خود در منطقه را با حمایت از ایران آزاد به دست می آورد. این حمایت صرفاً عملی ناشی از نوع دوستی نیست، بلکه جلوه ای محتاطانه از منفعتی روشن به نفع خویش است. کمک به ایرانیان برای سرنگونی رژیم سرکوبگر اقدامی استراتژیک است که به نفع ایالات متحده و جامعهء جهانی تمام می شود.
اما جامعهء جهانی، به رهبری ایالات متحده، چگونه می تواند به صورت استراتژیک در تحقق آرمان ایران آزاد مشارکت کند؟ آزادی ایران از چه جهت با منفعت آشکار ملت ها در سطح جهان همسو می شود؟
اغلب بمب گذاری های انتحاری، که باعث معلولیت و کشته شدن ده ها نفر می شوند، به عنوان اقدامی توسط فردی که گردانندگانی بی رحم فریب اش داده اند، نادیده گرفته می شود. اما آیا هیچ کس هرگز به استفاده آنها از بمب هسته ای فکر کرده است؟ و آیا دریافته که تنها جلوگیری از این اتفاق متضمن حفظ خودش و کشورش خواهد بود؟ منطق بازدارندگی در این مسیر پیش می رود.
اما کدام منطق؟ تعصب ناشی از باور، منطق را در هر گردنه ای به چالش می کشد. شبه نظامیان شیعهء متعصب هم اکنون به موقعیتی بزرگ دست یافتهاند. و فراخوان پیش روی ما برای اقدام روشن است: زمان از خود راضی بودن و خیال بافی گذشته است. زمان اتحاد، اتخاذ استراتژی و اقدام قاطعانه برای تحقق ایران آزاد فرا رسیده است، همچون برافروختن چراغ امید در دنیایی که سایه های استبداد آن را در معرض تهدید قرار داده اند.
به نقلی از مرحوم آیتالله خمینی، پدر بنیانگذار رژيم اسلامی، بسنده کنم که سخنان او هنوز در ایران معتبر است: «ما ایران را نمیپرستیم. ما خدا را می پرستیم. میهن پرستی نام دیگر بت پرستی است. من می گویم بگذار این سرزمین [ایران] بسوزد. من می گویم این سرزمین دود شود، به شرط اینکه اسلام در بقیهء جهان پیروز باشد.»
آیا شما هنوز هم به واژگانی این چنین باور دارید: رضایت دادن، وا دادن، پذیرفتن یا تسلیم شدن؟
خواهش مدام من چنین است: فورا باید به اپوزیسیون دموکراتیک ایران کمک کرده و ملاهای مرگ اندیش را به مساجدشان بازگردانیم. این بهترین و فوری ترین اقدام جهان است.
ترجمه از متن انگلیسی