تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

13  اردیبهشت ماه 1403 - 2 ماه مه 2024

نيكای معاصر

شعری از فرشته اقبالی

 

در نیمه شب های آخر مهر شناختم اش

وقتی تهران همهء ايران نبود

با پاییزی که هنوز شدتی نداشت
و تنها رقص رویا بود بر آسمانی

نشسته در عبور داسی سياه

 

در وحشي ترین بن بست ها شناختم اش
با آن چشم های تیزپا و دهان جسور
كه هنوز نمي گفت

از پلشتیِ نقاب مردان سياه پوش باید ترسید
كه پیاده رو ها انهدام پاي مان می شوند
و خیابان دروُ زارِ جوانه های نورس خواهد شد


 

هيچ نمي گفت و نيك مي دانست

 كه مهتاب استخوان هايش را به پشت بام خواهد برد و
ماه بر نخواهد آمد!


 

2
از خونابه های جوان مغز
تا تورم ترد استخوان ها
از مسیرهاي طی نشده
تا مسيرهاي ماسيده
ما معاصر موي خويش بوديم


ما مقارن دردهاي خويش بوديم
از کبودی یک پوست نوجوان
تا کوله پشتیِ بي قرار بر زمین مانده
و آرزو هاي به صبح نرسیده مرده

زمینی را مي شناختیم

که لهجه اش لری می رقصید و حياط اش
خون فرش کرده و ناشناس
پای درختان وحشت زده
معاصر آرزوهاي ما بود


 

3
اینچنین که از تن اش
جوانه ها آزاد می رویند

ای دخترانِ بی نام

در حوالیِ آزادی!
گيسو به باد داده گان تک چشم!

برایتان مژده ای دارم:

 

نیکا هنوز هواي آن دارد كه بخواند
موي ببندد و آستين بالا زند
و صدها دانه را که در مشت دارد
افشان كند.

شاید، ناگهانه

داسي قديم بر آسمان بگذرد
زمين گیج رود و نیکا
در گیس های بریدهء معاصر
در كبودي چشم ها
پلک بر ما و بر شما بگشاید.

مهرماه ۰۲

بازگشت به خانه