تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
17 اردیبهشت ماه 1403 - 6 ماه مه 2024 |
|
در سرزمین آهن و هپروت و وحشت
نسرین خراسانیان
مگر از درز میزها
از میان میخ ها
از زیر دست چکش و قژ قژ آهن ها
نه، اصلن از جناق سینه ات
بیرون زده ای
که رو به نسیم های بی مرگ
رو به ویرانی مکرر بادهای بی مرز
رو به روح گریزنده از حیات
قلدر و چموش
استاده ای و
آنچنان با مرگ گلاویزی
که ریگ از زبان ات بالاتر ایستاده است و
تو همچنان هستی
اما چگونه بیرون ماجرا
روی هشتک ها
می ایستی و می دانی
باز باید
ادامه داد
ادامه داد
ادامه داد
وقتی
در اشک
در تجاوز
در درد
از پشت ابدیت صورت ها
کنجکاو و دلتنگ
در آخرین لحظهء بن بست
می ایستی
و می فهمی
که کنجکاوی روی دیگر زیبایی ست
و در سرزمین آهن و هپروت و وحشت
زیبایی می تواند خطرناک باشد
در صدای ضمیمه به زیبایی ات
در لبخند به سیب نشسته ان
در اضطراب تنفس مدام ات
که از هوای اطراف ات
فراتر می رود
می رود
می رود
می ایستی
حتی می نشینی
به بوی خوش یک زن
وقتی عنکبوت ها در عمق بیشتری می تنند و
فقط می تنند
به پلک هایت دست کشیدم
از پوست سردت عبور کردم
و برایت خواندم
ای آزردهء نزدیک تر به تنم
مگر با زخم های پهناور آشنا بودی
که روسری ات را به آتش کشیدی
و من فقط به این سطر می رسم
که تنها تن بیگناه می تواند تنهایی یک تن نباشد
و وقتی همیشه قاب مرگ
زندگی خودش را پیدا می کند
انالحق قاتل خدا می شود.