تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

3 خرداد ماه 1403 - 23 ماه مه 2024

چرا حکومت‌ها از دانش جامعه‌شناسی هراس دارند؟

مهران صولتی

 

اگر چه پدید آمدن علوم اجتماعی در غرب روند طبیعی را در پاسخ به نیازهای این جوامع طی نمود ولی تاسیس این علوم در کشورهای در حال توسعه از منطق متفاوتی پیروی کرده است: مقایسه و تقلید. در میان رشته های راه‌یافته به ایران هم البته این جامعه شناسی بوده است که چونان بچه ای سرراهی تلقی شده و مورد بی مهری حکومت‌ها قرار گرفته است.

از بی اعتنایی به آموزه های این دانش در سیاست‌گذاری ها گرفته تا تصفیه دانشگاه‌ها از استادان مبرز، و از سیاسی تلقی کردن تحلیل‌های جامعه شناختی گرفته تا بیکاری گسترده دانش آموختگان این رشته، همه و همه از نشانگان این بی اعتنایی بوده اند. دست آخر هم که از انحلال این رشته دانشگاهی ناامید شدند کوشیدند تا با در‌آمیختن آن با الهیات و ایدئولوژی، معجونی به نام جامعه شناسی اسلامی بسازند. حال با این اوصاف می توان پرسید که چرا این دانش با نوعی هراس در میان حکومت‌ها روبرو بوده است؟ شاید به دلایل زیر؛

اولویت اصلاح ساختارها بر اصلاح افراد: بر خلاف دانش روان شناسی که فرآیندهای روانی را با تمرکز بر رفتار فردی مورد بررسی قرار می دهد جامعه شناسی با توجه به اجتماعات انسانی  می‌کوشد تا کنش‌های جمعی را مورد مطالعه قرار دهد. بر اساس این تفاوت جامعه شناسی هرگز نارسایی‌های اجتماعی را به نگرش و عمل‌کرد افراد فرو نمی‌کاهد بلکه می‌کوشد تا ناکارآمدی ساختارهای موجود سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به عنوان علت نابسامانی ها معرفی نماید. بنابراین این نگاه از آن‌جا که ضرورت تغییر در جامعه و آیین حکم‌رانی را تشویق می‌کند نمی تواند نزد حکومت‌ها محبوب باشد.

آگاهی انتقادی برای نقد نهادهای سلطه: جامعه شناسی در رویکرد انتقادی آن بسیاری از نهادهای سیاسی/ اقتصادی/ فرهنگی را به مثابه ساختارهایی برای بازتولید و تداوم مناسبات سلطه تلقی کرده و بر نقش آگاهی در افشای آن‌ها تاکید می‌ورزد. روشن است که حکومت‌ها می‌کوشند تا با مجموعه ای از ترفندهای تبلیغاتی وضع موجود را به عنوان مطلوب‌ترین وضعیت معرفی کرده و از تداوم توازن قوای موجود دفاع نمایند. جامعه شناسی از آن‌جا که موجب شکل گیری آگاهی انتقادی در شهروندان می‌شود از منظر حکومت‌ها یک دانش مزاحم است.

عرفی و قابل نقد دانستن نهادهای مقدس: جامعه شناسی امور قدسی را از عرش به فرش آورده و آن‌ها را به مثابه پدیده های اجتماعی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد. با این توصیف جامعه شناسی؛ نهاد دین و متعلقات آن مانند مناسک، حجاب، اماکن مذهبی و روابط میان دین‌داران را نه به عنوان اموری رازآلود و فرا تاریخی بلکه به مثابه پدیده‌هایی بشری، تاریخی، و قابل نقد تلقی می کند. نگاهی که می تواند متولیان دین را در جایگاهی برابر با سایر شهروندان نشانده و آن‌ها را در قبال سیاست‌های شان وادار به پاسخ‌گویی نماید.

تاکید بر مناسبات افقی، برابر و مشارکتی: جامعه شناسی به عنوان دانشی مدرن فی نفسه شهروند مدار، برابری طلب و مشارکت جوست و بر نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکم‌رانی جوامع تاکید دارد.  این در حالی است که حکومت ها عمدتا اندک سالار، اقتدار گرا و غیر پاسخ‌گو هستند. لذا پرواضح است از آن‌جا که جامعه شناسی این شیوه حکم‌رانی را از یک‌سو باعث سست شدن پیوندهای اجتماعی و افول اعتماد عمومی، و از سوی دیگر موجب بی ثباتی سیاسی، گسترش فساد و افزایش نارضایتی می داند نمی تواند در نقش مدافع آن ظاهر شود.

نکته پایانی: اگر چه برخی از رویکردهای جامعه شناسی که می توانند مبلغ نظم، قشر بندی و اصلاحات تدریجی بوده و به پدید آمدن جامعه شناسی سیاست‌گذار (مایکل بوراووی) بینجامند ممکن است با اقبال اندک حکومت‌ها مواجه شوند ولی واقعیت این است که رویکرد انتقادی این دانش هم‌چنان با بی‌مهری و طرد شدگی از سوی نهادهای رسمی مواجه است.

برگرفته از تلگرام نویسنده

بازگشت به خانه