تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

21 خرداد ماه 1403 - 10 ماه ژوئن 2024

سه نگاه اینستاگرامی به انتخابات ریاست جمهوری

پیمان – مهرزاد - هادی

1

سه دوره تحریم صندوق رای

پیمان

تا پیش از سال 57 جریانات سیاسی شامل اسلام گرا و کمونیست همواره انتخابات را تحریم می کردند از نظر آنها حکومت غیر قابل اصلاح بود و باید از طریق مبارزه مسلحانه براندازی می شد. این در حالی بود که رژیم شاهنشاهی بنیانگذار اصلاحات پیشرو درمنطقه، حتی درمقایسه با برخی کشورهای اروپایی مثل اسپانیا، بود و در سال 41 با انقلاب سفید و در اواسط سال ۵۵ طرح  فضای بازسیاسی را اجرایی کرده بود. با این همه، از دههء چهل خورشیدی تا به امروز سه بار از سوی جریانات سیاسی  "پایان رفورمیسم " اعلام و ایران در مسیر براندازی حکومت قرارگرفته است.

 

دور نخست

پس از اصلاحاتِ انقلابِ شاه ومردم که برنامه ای برای تغییرات جامع حقوقی،اقتصادی،آموزشی وزیست محیطی بود وکشاورز، زن، کارگر را بدون قطره ای خون به حقوق قابل توجه ای می رساند و از این جهت به آن «انقلاب سفید» می گفتند، ایران شاهد رشد و توسعهء خیره کننده ای شد که دست آوردهای آن گاه در جهان بی همتا بود (رشد یازده درصدی اقتصاد).

آیت الله خمینی اما با این اصلاحات به مخالفت پرداخت و اسلام گرایان و کمونیست های پشت به مدرنیسم از او حمایت کرده و صندوق رای را تحریم کردند. سازمان مجاهدین و فداییان خلق، حزب ملل اسلامی، گروهایی چون فلق، منصورون و حزب الله و دیگر گروه های چپ و اسلامگرا که در دههء چهل و پنجاه شمسی متولد شدند همگی در پی حکومت اسلامی یا جمهوری سوسیالیستی بودند. و تا پایان سال ۵۵ ساواک توانسته بود اغلب این گروه ها را (که نخست وزیر و مستشار ترور می کردند و توریست می کشتند) مهار و اعضا آنها را زندانی کند.

با این همه، روایت های اغراق آمیزی درباره مبارزان چریک شهری تا امروز همچنان دهان به دهان می چرخد.این روایت ها بعدها - پس از ۵۷ و در سال ۶۰ - موتور هیجان زدگی برای جوانان ایرانی شد تا در پی درکِ ایدلوژیک از عدالت و آزادی گروه گروه به طناب های دار سپرده شوند.

 

دور دوم

در این دوره انقلابیون ۵۷ که به درجاتی در باور به اصولی چون «شر بودن سرمایه داری» و «لیبرالیزم»، «غرب و اسراییل ستیزی»، «ایدئولوژی و اقتصاد حکومتی» اشتراکات جدی داشتند، بر سر میزان سهم از قدرت با هم درگیر شدند. در این میان آخوندها خود را محق می دانستند حال آنکه برخی دیگر، مثل مجاهدین، می گفتند بدون حضور آنها انقلابی رخ نمی داد و با وارد شدن به «فاز نظامی» کوشیدند قدرت را بدست آورند.

اما مبارزه مسلحانه و اعلام پایان رفورمیزم در این دوره نتیجه ای جز کشتار در مقیاس چند هزار نفری به بارنیاورد.

با مرگ خمینی و در پایان جنگ و دههء شصت، در حالیکه زیرساخت ها تخریب، منابع ارزی نابود و کمترخانواده ای از جنگ و اعدام سوگوار نبود، بخشی از نیروهایی که در دوران رهبری خمینی عزیز کرده بودند اما با آمدن خامنه ای بتدریج به حاشیه رانده شده بودند، به فکر اصلاحات و رفورم افتادند.

اصلاحات این نیروها اما برای حقوق زنان، توزیع ثروت و آزادی های اجتماعی نبود و بیشتر بر مدار عادی سازی روابط با غرب و اعراب در سیاست خارجی، و بازگشت به "دوران طلایی امام" و بعبارت دیگر بازیابی قدرت از دست رفته در سیاست داخلی، را پی می گرفتند.

مردم نیز دستکم برای دو دهه بصورت اجاره ای یا حتی مستقیم، از اصلاح طلبان پشتبانی و در انتخابات شرکت می کردند.

 

دور سوم

این دور مصادف بود با دی ماه 96 و پایان رفورمیسم و تحریم انتخابات برای «سکولاریزم» و «ملی گرایی» در بسترمبارزات.

با گذشت چهار دهه از فاجعهء ۵۷،  حالا نسل جدیدی پای به میدان سیاست می گذاشت که تعلق خاطری به جریانات داخلی جمهوری اسلامی نداشت و با بررسی کارنامهء رژیم شاهنشاهی اما همراه با نظرداشت کاستی ها، بخش بزرگی ازخواسته های خود را در آن روزگار تحقق یافته می دید. احترام بین المللی، آزادی های اجتماعی، حقوق زنان و ادیان، اقتصاد خوب و حق انتخاب سبک زندگی، توجه به زیست بوم، مواردی بود که در برنامهء انقلاب سفید و دستور کار رژیم یابق قرار داشت و مادران و پدران این نسل از آن بهره مند شده بودند.

در دیماه ۹۶، شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» در دانشگاه تهران، دور دیگری از پایان رفورمیزم و پشت کردن به صندوق رای را از کف خیابان آغاز و خیلی زود گسترش یافت؛ شعاری که تا امروز همچنان در شبکه های اجتماعی و خیابان برقرار است.

بسیاری که امروز انتخابات را تحریم کرده اند، برخلاف دو دوره گذشته، دیگر ایدئولوژی زده نیستند و سکولاریزم را بعنوان شرط لازم رفع تبعیض در ایران و ضرورت استقرار دمکراسی می دانند. آنها حکومت دینی و ایدئولوژیک را عاملی برای ناسازگاری با جهان، ناکارآمدی، و مانعی برای رسیدن به خواسته هایشان دیده و آن را اصلاح ناپذیر می دانند. همچنین کارنامهء اصلاحات در برابر دیدگان شان است و «تحریم انتخابات» را به عنوان مبارزه مدنی و گامی به سوی براندازی پی می گیرند.

از سوی دیگر، با آگاهی از نتایج  مبارزهء مسلحانه در ایران و جهان، که اغلب نسخهء ایدئولوژی ها برای  پیروزی ست، از آن پرهیز می کنند و حضورِ انبوه مردم را بعنوان عامل پیروزی بر استبداد، که بر شانس دمکراسی را می افزاید، پیشنهاد می نمایند.

****

آیا عدم حضور مردم به نفع ج.ا است؟

مهرزاد

بعضی از کنشگران سیاسی، و حتی مخالفین ج.ا، عدم حضور مردم در انتخابات را به نفع ج.ا، و به خصوص دار و دستهء تندرو و اقتدارگرا، می‌دانند و معتقدند که عدم حضور ملت راه را برای پیشبرد اهداف حاکمیت آسان تر و راحت تر می‌کند و باعث می شود که دست بیت و اطرافیان نزدیک آن برای چینش مهره های خود باز تر و راحت تر باشد. اینان معتقدند که عدم حضور مردم باعث نشنیدن صدای واقعی مردم ایران در جهان می شود چون، از لحاظ قانونی و بین‌المللی، آن کسی که در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود نماینده< ملت در جهان شناخته می‌شود و از نظر عرف جهانی گفته های او صدای مردم ایران است.

شما چه جوابی برای این طرز فکر دارید؟ ایا در صورت شرکت نکردن در انتخابات جامعهء جهانی پیام ملت را می‌شنود و نتایج این انتخابات را نمی‌پذیرد؟ آیا اصلأ واکنش جهان باید برای ملت مهم باشد؟ آیا عدم حضور در انتخابات برای حاکمیت مهم است و تاثیری در تصمیم گیری های حکومت دارد؟ آیا بین بد و بدتر تفاوتی نیست؟ آیا ریاست جمهوری خاتمی تفاوتی با جلیلی ندارد؟ آیا حضور یا عدم حضور ملت در مهمترین مشکل حال حاضر ملت - یعنی تحریم ها و اوضاع اقتصادی - هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌کند؟و صدها آیای دیگر ....

مطمئنم که نظرات مطرح شده در این سخن را به معنای موافقت من با ج.ا نمی‌دانید بلکه امید وارم راهکاری برای کاهش درد و رنجی باشید که از مشکلات اقتصادی نصیب همهء ملت شده است.

 

****

انتخابات در ج ا را می شود به دو دوره تقسیم کرد

هادی

انتخابات در ج ا رو می شود به دو دوره تقسیم کرد:

1. رقابت برای رسیدن به قدرت بین احزاب موجود و خائن، که برای رفاه و پیشرفت سطح زندگی مردم خروجی نداشت.

2. رقابت بین درباریان ج ا برای حفظ قدرت خود و همچنین حذف دشمنان داخلی جهت غارت منابع ایران .

شروع تحریم انتخابات در دههء گذشته، حکم اعلان مردم ایران به حاکمیت و انظار بین الملل را دارد، از یکسو در راستای اعتراض و، از سوی دیگر، نامشروع خواندن قوانین این سیستم.

براستی چرا باید در انتخاباتی شرکت کرد که نامزدهای آن از پیش دست چین شده اند؟ در دید دنیا شرکت در انتخابات به منزلهء قبول حاکمیت می باشد. بخصوص که بین بد و بدتر هیچ اختلافی نیست.

در ضمن، محمد خاتمی را می توان بهترین منتخب برای خامنه ای دانست چرا که در راستای اهداف نظام با دنیا شروع به گفتگو داشته و طی آن سیاست های زیر زمینی نظام با چراغ خاموش رو به جلو تحقق می یافت. اگر هم الان به امثال او میدان نمی دهند صرفا برای یکدست شدن قوای سه گانه در این روزها است؛ چرا که سیستم در این روزها کسی را می خواهد که دست در خون مردم دارد و برای بقای خود با نظام هم سو است باشد.

 و در مورد تحریم: مگر همین ملت نبودند که احمدی نژاد از زبان شان به دنیا می گفت «تحریم کاغذ پاره ای بیش نیست و قعطنامه ها هم بیهوده هستند»؟ اما در ۸۸ همین ملت تحریم شده باز پا به سو صندوق رأی گذاشتند و حماسه آفریدند.

تازه وقتی بعد از اعتراض های ۸۸ روحانی با شعار سیاست خارجی آمد هم باز پای صندوق آمدند اما نتیجه این شد کخ ۸ سال دیگر فقط درجا زدیم.

بنده امیدوارم که هرچه زودتر انتخاباتی بی رونق تمام شود، چه با احمدی نژاد، چه با جلیلی و قالیباف و لاریجانی...  چرا که این سیستم به سراشیب سقوط  افتاده و مردم نباید در این سیرک شرکت کنند. بلکه لازم است در راستای تحریم انتخابات آگاه سازی شود.

https://www.instagram.com/p/C77AW58qOXGzhXjrMjksMacF11bR6ewr_qH2D40/

بازگشت به خانه