تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

4 تیر ماه 1403 - 24 ماه ژوئن 2024

حکایت سیرک پزشکیان و ٤۵ سال کرَی و کوری ما

عبدالستار دوشوکی

پیش ‌درآمد:

آیا حیرت آور نیست که چند ماه پیش مسعود پزشکیان برای یکی از 290 جایگاه نمایندگی مجلس رد صلاحیت شود، اما برای جایگاه مقام دوم مملکت توسط همان شورای نگهبان تایید صلاحیت شود؟ هرگز از خود پرسیده ایم چرا؟

 

 مقدمه:

اگر ٤۵ سال پیش از من می پرسیدید آیا روباه تخم گذار است یا بچه زا؟ آن زمان قاطعانه می دانستم و می گفتم که بچه زا است و حتی نوزادان آنها بعد از تولد بین ده تا چهارده روز هم کَر هستند و هم کور. اما اگر امروز (دوشنبه 4 تیر 1403) از من بپرسید آیا " روباه مکاری بنام آخوند تخم گذار است یا بچه زا؟" نمی گویم: "نمی دانم؛ چون از این موجود هرچه بگویند برآید"؛ بلکه می گویم: "نمی دانم چون 45 سال است که هم کر شده ایم و هم کور". و لذا هر بار نه هیس هیس مار را می شنویم و نه سوراخ مار را می بینیم تا مبادا از همان مار و از همان سوراخ بارها گزیده شویم. این حکایت تلخ آن بخش از مردمانی است که هم کَر هستند و هم کور و هم کم حافظه !

 

 دیباچه ای از مولانا:

مولانا  در دفتر سوم مثنوی معنوی، بیش از 650 سال پیش، در مورد حیله روباهان مکار نوشته است:

ما چو روباهان و پای ما کرام / می‌رهاندمان ز صد گون انتقام

حیلهء باریک ما چون دم ماست / عشق ها بازیم با دم، چپ و راست

دم بجنبانیم ز استدلال و مکر / تا که حیران ماند از ما زید و بکر

 

سرآغاز:

تعجب آور نیست که روباهان مذکور در مثنوی مولانا اکنون از سوراخ های خود بیرون خیزیده و با بوق و کرنا مردم را به پای صندوق های رای دعوت می کنند. از خاتمی و کروبی گرفته تا کیف کش های شناخته شدهء رژیم در خارج؛ از نمایندهء رد صلاحیت شده زادگاهم چابهار (آقای معین الدین سعیدی) گرفته تا نمایندهء سابق سنندج (جلال جلالی‌زاده) که هیزم بیار سیرک انتخاباتی پزشکیان شده اند. آن هم در انتخاباتی که طبق قانون اساسی رژیم سنی مذهب حق انتخاب شدن ندارد. پس چرا باید مثل سنی های اثنی عشری بسیج عشایری ولایتمدار و درمانده کاسه داغ تر از آش شد؟

 

پیشگفتار:

تصمیم گرفته بودم که مدتی سکوت اختیار کنم زیرا سکوت سرشار از ناگفته هاست؛ حال چه برسد به نگارنده که احساس می کنم آنقدر زیادی نوشته و گفته ام که "ناگفته ای" باقی نمانده است. مخصوصا برای آن دست از هموطنان باشعوری که معنی سکوت را می فهمند و از تکرار مکررات پی در پی و ملالت آور بیزار هستند. اما چه کنم که باز انجامی دیگر و سیرک انتخاباتی جدید و نمایش تکراری و بازیگران خیمه شب بازی های تکرار 45 ساله همیشگی که این بار مثل دفعات قبل بدون ذره ای آزرم به زمین و آسمان قسم یاد می کنند که "این بار" متفاوت خواهد بود و از مناره های رسانه های فارسی زبان داخلی و خارجی بلندگو به دست با صدای بلند اذان گونه بانگ بر می آورند : "حی علی الانتخابات".

 

 اصل مطلب:

مسعود پزشکیان بارها تاکید کرده است که مجری "سیاست‌های مصوب رهبری" و مطیع "منویات رهبری" خواهد بود. او تاکید کرده است که نقش اصلی او آتش بیار هیزم تبلیغاتی فریبنده برای گرم کردن تنور انتخابات است. زیرا خامنه ای در گذشته بارها تکرار کرده است که رای به هر کاندیدا در مرحلهء اول رای به "نظام" است.

در انتخابات سه سال پیش ریاست جمهوری، در مقاله ای، به نقش رسانه ها و حیله به اصطلاح اصلاح طلبان پرداختم که چگونه با در اختیار گذاشتن میکروفون و بلندگو به اصلاح طلب خواسته و ناخواسته در عمل بخشی از مردم مردد و مذبذب (عمدتا اصلاح طلب) را به پای صندوق های رای سوق دهند، تا جمهوری اسلامی با نمایش برخی از صف های رای دهندگان، بازنده حداقل تتمه آبروی نداشته خود نباشد و به هدف اعلام شدهء خود، یعنی انتصاب ابراهیم رئیسی، برسد که رسید. آیا اکنون، آنگونه که اصلاح طلبان مدعی هستند، خامنه ای به این نتیجه رسیده که بازی الاکلنگ اصلاح طلب ـ اصولگرا، و امیدوار و سرگرم کردن مردم برای هشت سال آینده با یک رئیس جمهور تدارکاتچی، استراتژی بهتری است برای حفظ نظام، تا یکدست کردن حاکمیت؟  این سوال و فریبکاری را به عهدهء اصلاح طلبان و عوامل آنها واگذار می کنم، زیرا جواب روشن است.

از آنجایی که علاوه بر اصل مطلب و علیرغم بخش هایی نظیر پیش درآمد، مقدمه، دیباچه، سرآغاز، و پيشگفتار، پس گفتار و یا نتیجه گیری در کار نیست اجازه بدهید پیامی را که به هم شهری ام معین الدین سعیدی که کارنامهء چهار ساله نسبتا خوبی داشت تکرار کنم و بگویم که اعتبار خودت را خرج این نظام و سیرک انتخاباتی آن نکن. زیرا به این نظام اعتباری نیست ـ آن هم به دلایل فراوان. اول اینکه خود شما را رد صلاحیت کرد که در فرهنگ بلوچی تحقیر و توهین تلقی می شود. دوم هنوز خون به زمین ریختهء خدانور لجه ای و بیش از صد و بیست کشتهء جمعه های خونین زاهدان و خاش تازه است و تا به امروز حتی یک مامور جنایتکار هم مواخذه نشده، و بلوچستان بیشترین اعدام ها را به نسبت جمعیت در کشور دارد و همچنان محروم ترین و فقیرترین است. سوم خون صدها تن از بهترین فرزندان ایران در جنبش زن زندگی آزادی به خاک ریخته شد و تعداد زیادی زخمی و کور و زندانی و اعدام شدند. شرکت در انتخابات خیانت به خون همهء "قربانیان" اخیر است. این را به خاطر داشته باشد که "مار پوست خود بگذارد اما خوی خود هرگز".

(دوشنبه 4 تیر 1403)

________________________

* مدیر مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

 

بازگشت به خانه