تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

28 تیر ماه 1403 - 18 ماه جولای 2024

در پی بیرون کشیدن «کارت» پزشکیان

توپ در زمین کیست؟

حنیف حیدرنژاد

اگر جدا از میزان مشارکت و جدا از رقم سازی‌های حکومتی، بپذیریم که مهندسی “انتخابات ریاست جمهوری” و بیرون آمدن هر فردی از صندوق، همانی باید باشد که علی خامنه‌ای می‌خواهد، در این صورت می‌توان با پایان “سیرک انتخابات” و اعلام پیروزی مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور حکومت، چند هدف رژیم و پیامد‌های مهم آن را روشن‌تر بررسی کرد.

به باور من دو “فشار” بزرگ از درون و بیرون، خامنه‌ای را ناچار به تن دادن به پزشکیان کرد.

 

الف) فشارها در عرصه داخلی

بعد از انقلاب در حال پیشروی “زن زندگی آزادی” خامنه‌ای و سپاه پاسداران متوجه شده‌اند تا کجا منفور مردم هستند. خامنه‌ای خشم ویرانگر مردم را دیده و به خوبی درک کرده و برای آنکه بتواند این خشم را مهار کند از طریق پزشکیان و به بازی گرفتن دوباره اصلاح‌طلبان می‌تواند مردم ناراضی را مهار کند، چگونه:

– بخشی از قشر خاکستری جامعه به وعده‌های پزشکیان دل خوش می‌کنند، اما وقتی هیچ تغییر مهمی‌ نبینند سرخورده شده و ممکن است از صحنه اعتراضات خیابانی بیشتر دور شوند. چنین تحلیلی اگرچه درست است اما دقیق نیست، زیرا بخشی از همین مردم دلسرد و ناامید شده ممکن است به جریان رادیکال‌تر، یعنی براندازان بپیوندند.

– بخشی دیگر از مردم، به ویژه در بین همان قشر بزرگ خاکستری وارد یک بازی تکراری شده و به تغییرات قطره‌ای برای بهبود زندگی روزمره دل می‌بندند. این گروه می‌توانند اکثرا میانسالان یا سالخوردگان باشند که توان ورود به مبارزه برای چنگ در چنگ شدن با رژیم و نهادهای سرکوبگر را ندارند.

هر دو گروه فوق در اساس در جبهه ناراضیان هستند، اما خامنه‌ای با بازی انتخابات و با کارت پزشکیان می‌خواهد مانع از ردایکال‌تر شدن آنها شود. اگرچه این تاکتیک ممکن است کاربرد داشته باشد، اما کارکردش مقطعی و برای مدتی کوتاه خواهد بود و چون در این بخش از جامعه تعداد افراد جوان بسیار کم است، نمی‌تواند تاثیر تعیین‌کننده در روند آتی اعتراضات خیابانی داشته باشد.

– گروه دیگری که خامنه‌ای تلاش دارد آنها را جذب بازی “بد و بدتر” کند، بخشی از چهره‌های شناخته شده و تاثیرگذار روی شماری از مردم در بین اصلاح‌طلبان هستند که امید به تغییرات قطره‌ای و امید به گشودن “روزنه”‌های کوچک را تبلیغ می‌کنند. این گروه اساسا به دنبال منافع خود و ورود به حوزه قدرت و ثروت بوده یا حداقل آنکه می‌خواهند با ورود به انتخابات، حاشیه امن برای خود درست کرده تا از دستگیری و فشار نهادهای امنیتی خلاص شوند. برخی از این چهره‌ها اگرچه در دور اول “انتخابات” شرکت نکرده بودند، اما در دور دوم به پای صندوق‌ها رفته و رای دادن را تبلیغ کردند. آنها منافع یا مصالح شخصی خودشان را در اولویت دیده اما به تئوری‌سازی‌های موهوم در ارتباط با “تغییرات روزنه‌ای” پرداخته و البته به دلیل تاثیرگذاری اجتماعی‌شان می‌توانند بخشی از همان قشر خاکستری را به دنبال خود بکشانند. خامنه‌ای از این طریق می‌تواند با به بازی گرفتن این افراد به تعداد مشارکت‌کنندگان افزوده و در صحنه بین‌المللی “مشروعیت” از دست داده خودش را کمی‌ هم که شده ترمیم کند.

بطور خلاصه می‌توان گفت: علی خامنه‌ای و سپاه پاسداران در جریان انقلاب مهسا و در دور اول “انتخابات” ریاست جمهوری به خوبی انزوای خود را در بین مردم دیدند. آنها می‌دانند برای ادامه حکومت باید بین مردم ناراضی تفرقه ایجاد کرده یا با ایجاد مانع و ترمز، حرکت شتابان و ویران کننده‌انقلابِ در حال حرکت مردم ایران را کُند کرده تا بتوانند آن را مهار کنند. در چنین شرایطی، به بخشی از اصلاح‌طلبان دیروز که امروز “محافظه‌کار” شده و خواهان حفظ وضع موجود هستند میدان می‌دهند تا وارد بازی شوند تا بتوان از این طریق کمی‌ هم که شده نرخ مشارکت را بالا بُرد. آنها همچنین امیدوارند از این طریق بتوانند بین براندازان با قشر خاکستری که بطور بالقوه ناراضی بوده و بخش بزرگی از جامعه را تشکیل می‌دهند، اختلاف ایجاد کرده و بخشی از انرژی براندازان را کاهش دهند.

در چنین وضعیتی همه براندازان با گرایش‌های مختلف فکری- سیاسی باید بدانند که نباید اجازه دهند مردم در مقابل مردم قرار گرفته و نباید به قشر خاکستری حمله کرد. این بخش از جامعه از یکطرف ناراضی است، اما از طرف دیگر نمی‌خواهد بهای ورود به مبارزه را بپردازد. به همین خاطر در حاشیه ایستاده و تماشا می‌کند. اما در شرایط حساس به سرعت ریل عوض کرده و می‌تواند به بخش براندازان بپیوندد.

اگر در آینده نزدیک خامنه‌ای فوت کند یا به دلایل جسمی‌ میزان تاثیرگذاری‌اش در سیاست‌گذاری‌های روزانه حکومت کمتر شود، مهار و کنترل مردم خشمگین و برانداز که وارد خیابان می‌شوند بسیار سخت خواهد شد. علی خامنه‌ای و سپاه امیدوارند با مهندسی “انتخابات” آنگونه که در بالا توضیح داده شد بتوانند در شرایط بحرانیِ مرگ خامنه‌ای مهارِ کنترل جامعه را در دست داشته باشند. آنها می‌دانند که ترس بخش بزرگی از مردم ریخته و در یک رویاروئی دوباره‌ی مردم با نیروهای سرکوبگر، اینبار ممکن است مردم خشونتِ حکومتی را با دفاع از خود پاسخ دهند. اگر بپذیریم که خامنه‌ای و سپاه به این نتیجه رسیده‌اند که در رویاروئی‌های آینده نمی‌توانند مردم معترض را آنگونه که باید سرکوب کنند، بهتر می‌توان فهمید چرا انتخابات را اینگونه مهندسی کردند که پزشکیان از درون صندوق بیرون بیاید.

 

چرا پزشکیان؟

اگر تحلیل فوق را بپذیریم، آنگاه این سوال پیش می‌آید که چرا در بین همه چهره‌های مختلف در بین اصلاح‌طلبان، خامنه‌ای پزشکیان را انتخاب کرد؟ پاسخ روشن است: مسعود پزشکیان خودش را “ذوب” در رهبری می‌داند. پزشکیان باورمند به انقلاب ۵۷، به خامنه‌ای و به خمینی است. هیچگاه در مقابل سیاست‌های کلی نظام مانند آمریکا و اسرائیل‌ستیزی و گسترش تروریسم منطقه‌ای و جهانی نایستاده است، خودش را یک “سپاهی” می‌داند، هیچگاه خواهان براندازی گشت ارشاد و توقف سرکوب زنان نبوده، هیچگاه خواهان لغو حکم اعدام نبوده، هیچگاه از حقوق بشر و آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و از آزادی اطلاع‌رسانی و آزادی اینترنت دفاع نکرده است. او با افتخار می‌گوید در اوایل انقلاب و در دوران دانشجوئی، پیشتاز در مجبور کردن زنان به حجاب اجباری در دانشگاه تبریز و بیمارستان‌های آن شهر بوده است. پزشکیان پیوسته به فرمانبُرداری از خامنه‌ای و اینکه “مجری اوامر مقام معظم رهبری” خواهد بود تاکید می‌کند. چنین فردی برای خامنه‌ای و سپاه بی‌خطر است، اما می‌تواند به دلیل آنکه بخشی از اصلاح‌طلبان از او حمایت می‌کنند، او را “مُدره و رفرمیست” و اصلاح‌طلب جا بزنند. او در عمل نشان داد واقعا مطیع و فرمانبردار و وفادار به خامنه‌ای است. پس از اعلام نتیجه “انتخابات” و پیروزی‌اش،  کنفرانس خبری از پیش اعلام شده‌اش را بهم زد و به دستبوسی خامنه‌ای شتافت و در یک سخنرانی در محل دفن خمینی اعلام کرد: اگر خامنه‌ای نبود، اسم او از صندوق بیرون نمی‌آمد و قبل از هرکسی از خامنه‌ای برای پیروزی اش تشکر کرد.

با همه آنچه گفته شد می‌توان درک کرد که چرا پزشکیان بهترین گزینه برای خامنه‌ای بوده است.

 

ب) فشار در عرصه بین‌المللی

در عرصه بین‌المللی امکان فعال شدن مکانیزم ماشه، فشار بزرگی روی رژیم ایجاد کرده و موجب نگرانی مقامات شده است. رژیم برای جلوگیری از فعال شدن مکانیزم ماشه که تحریم‌های بسیار سخت‌تر و همه جانبه‌تری را به همراه خواهد آورد، تنها چند ماه فرصت دارد. در چنین شرایطی رژیم نیاز دارد تا به هر نحو که شده طرف‌های غربی را فریب داده و وقت بخرد.

از طرف دیگر احتمال جنگ اسرائیل با حزب الله و در ادامه آن امکانِ رو در روئی نظامی‌ اسرائیل با حکومت جمهوری اسلامی بیشتر شده است. امری که دخالت و حمایت ایالات متحده آمریکا از اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. این می‌تواند شروع حمله‌های نظامی‌ محدود به مراکز سپاه در ایران را بیشتر کند.

امکان روی کار آمدن ترامپ در انتخابات آینده در ایالات متحده آمریکا نیز بالاست. در چنین شرایطی رژیم نیاز دارد تا در عرصه بین‌المللی وقت بخرد. رژیم می‌تواند با پزشکیان وعده‌های دروغین مطرح کرده و قدرت‌های جهانی را به امیدِ تغییر سیاست‌های بین‌المللی در ایران به بی‌عملی یا مماشات بکشاند. بسیاری از شواهد نشان از آن دارند که رژیم قدم به قدم به تولید بمب اتم نزدیک‌تر می‌شود. با خریدن وقت، رژیم می‌تواند با دسترسی به بمب اتم از آن به عنوان یک سپر بازدارنده در سیاست خارجی استفاده کند.

رژیم به خوبی می‌داند که کلید حل مشکلات اقتصادی در داخل کشور به گشایش در سیاست خارجی گره خورده است. خامنه‌ای نمی‌خواهد به اسم خودش به گفتگو با آمریکا تن دهد، بلکه می‌خواهد از طریق پزشکیان گشایش محدودی با آمریکا و کشورهای غربی را پیش ببرد. در چنین شرایطی او می‌تواند همچنان چهره ضد آمریکائی خودش را نزد طرفداران دوآتشه و نیروهای نیابتی‌اش حفظ کند. اگر نتیجه مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم با آمریکا مثبت باشد، آنرا به اسم خودش اعلام خواهد کرد و اگر نتیجه کار منفی شود، آن را به اسم “رئیس جمهور” می‌نویسد.

دوره سه سال و نیمه ابراهیم رئیسی نشان داد اگر حکومت در همه سطوح یکدست باشد، خطاها، همه به اسم خامنه‌ای نوشته خواهد شد و خشم مردم بیش از پیش به سوی او کانالیزه می‌شود. برای کم کردن فشار بر روی خامنه‌ای، او هم در عرصه داخلی هم در عرصه بین‌المللی به یک ضربه‌گیر و یک “سپر بلا” نیاز دارد تا در پشت آن پنهان شود. پزشکیان می‌تواند به خوبی چنین کارکردی برای خامنه‌ای داشته باشد.

 

آرایش قوای جدید صحنه سیاسی – اجتماعی ایران

در صورت درست بودن تحلیلی که در بالا آورده شد، می‌توان از یک آرایش جدید قوای سیاسی از سوی رژیم سخن گفت.

رژیم بیش از هر زمانی به ضعف خود و قدرت مردم واقف شده است. رژیم بهتر از هر زمانی می‌داند که در رویاروئی‌های آینده با مردم امکان دارد بطور جدی‌تری ضربه خورده و بخش بزرگتری به براندازان پیوسته و گروه‌های بیشتری از بدنه رژیم نیز از آن کنده شوند. مرگ احتمالی خامنه‌ای می‌تواند بر این خطر بیافزاید. رژیم ناچار است از یک طرف گارد خودش را ببندد که کمتر ضربه بخورد (ساکت نگه داشتن قشر خاکستری و جلوگیری از سرازیر شدن این نیروی عظیم به بخش براندازان)، از طرف دیگر باید به مانورهای فریبکارانه دست بزند (وعده بهتر شدن قطره‌ای اوضاع در داخل). همچنین باید بتواند در عرصه بین‌المللی به چانه‌زدن‌های پنهان ادامه دهد تا وقت بخرد. برای این منظور باید چهره “میانه‌رو” در ویترین خود به سوی جامعه جهانی عرضه کند. این فریبکاری می‌تواند باعث شود تا کشورهای غربی در حمایت از اعتراضات داخلی فاصله گرفته یا با احتیاط بیشتری از آن حمایت کنند.

این آرایش قوای جدید رژیم چیزی شبیه همان زمانی است که روحانی “رئیس جمهور” شد. آنچه رژیم در ارزیابی خودش محاسبه نکرده این واقعیت است که هم مردم در داخل و هم جامعه جهانی بازی‌های تکراری این حکومت را حفظ شده و دیگر نمی‌خواهند به سادگی فریب بخورند.

 

پرسش مهم

رژیم با آرایش قوای جدید از یکطرف پیام ضعف و فریبکاری ارسال می‌کند. از سوی دیگر اما این پیام را ارسال می‌کند که حاضر به کوتاه آمدن نیست و تلاش دارد ابتکار عمل را در دست داشته و بی آنکه بخواهد سیاست‌هایش را تغییر دهد، قصد دارد حکومت را به همان روش تا کنونی ادامه دهد.

در چنین حالتی پرسش مهم این است: نیروهای سیاسی مخالف حکومت تا کجا می‌توانند آرایش قوای متناسب با این مرحله اتخاذ کنند؟ مردم در ایران و در خارج کشور با تحریم فعالِ بیش از ۶۰ درصدی (طبق آمار رسمی و نه واقعی که بیش از این است)، هوشیاری و قدرت خودشان را نشان دادند. آیا نیروهای سیاسی دمکرات که به نجات ایران می‌اندیشند می‌توانند موانع همگرائی و همکاری با یکدیگر را به کنار بگذارند؟ اگر نه، رژیم می‌تواند با خرید وقت و دلسرد کردن بخشی از جامعه، باز هم مکارانه از سرنگونی جا خالی داده و به بقای خود ادامه دهد.

اینک توپ در زمین گروه‌های سیاسیِ دموکراتِ مخالف جمهوری است که آیا از فرصت به دست آمده برای پی‌ریزی آرایش قوای جدید به خوبی استفاده کرده و با انگشت گذاشتن بر ضعف‌های رژیم می‌توانند پیشروی کنند، یا آنکه منفعل مانده و به تماشای صحنه پرداخته و پتانسیل عظیم اجتماعیِ مردمِ برانداز را با ادامه سیاست‌های اشتباه خود به دلسردی و بی عملی سوق می‌دهند؟

دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ برابر با ۰۸ ژوئیه ۲۰۲۴

https://kayhan.london/?p=353564

 

بازگشت به خانه