تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
4 امرداد ماه 1403 - 25 ماه جولای 2024 |
|
بیست سال پیش بود، شما یادتون نیست!
بیژن اشتری
در خبرها خواندم که آقای احمد مسجدجامعی شانس بسیار زیادی دارد که وزیر ارشاد کابینه آقای پزشکیان بشود. یاد بیست و یکی دو سال پیش افتادم که همین جناب مسجدجامعی وزیر ارشاد در کابینه آقای خاتمی بود.
در آن زمان نویسندگان و هنرمندان ظاهراً مشکل چندان زیادی با وزارت ارشاد نداشتند. کتاب ها و مجلات و فیلمها با دردسر کمتر تولید و عرضه میشد اما رقبای قدرتمند آقای خاتمی هم با تمام قدرت علیه نویسندگان و هنرمندان و روزنامه نگاران مشغول کار بودند تا خواب آرام را از آنها بربایند و به آن ها اجازه ندهند که پای خود را از گلیمشان درازتر کنند.
ادارهء اماکن، که زیرمجموعه نیروی انتظامی بود، اصلیترین وظیفه در سرکوب و ارعاب هنرمندان و نویسندگان را بر عهده داشت. هر روز یکی دو نفر را احضار یا بازداشت میکرد. فهرست اسامی احضاریها یا بازداشتی ها طولانیست، از آیدین آغداشلو و معصومه سیحون و کاوه گلستان تا بهرام بیضایی و هوشنگ گلمکانی و بهروز غریبپور و سیامک پورزند.
از تجربهأ شخصی خودم بگویم. در آن زمان سینمایینویس بودم و سردبیر یک مجله سینمایی. روزی خبردار شدم که تعدادی از دوستان سینمایینویسم که هیچ ارتباطی هم با مقولات سیاسی نداشتند دستگیر و زندانی شدهاند (از جمله کامبیز کاهه و محمد عبدی).
هدف از این بازداشتهای فلهای فقط ترساندن نویسندگان بود. کاهه، در سه چهار ماهی که در زندان بود چنان شوکی دریافت کرد که برای همیشه قید نویسندگی را زد. مرا هم به دخمهای در زیرزمین یک نهاد حکومتی احضار کردند. بازجوی ریشو همان ابتدا گفت «دوستان سینماییات اعتراف کردهاند که تو با مهناز افشار رابطهء نامشروع داری». گفتم «والا من این خانم را تا حالا از نزدیک ندیدم چطور ممکنه با ایشون رابطه نامشروع داشته باشم؟»
بازجو از روی میزش جلد همان مجلهای را که سردبیرش بودم نشانم داد و پرسید «پس این چیه؟» روی جلد مجله عکسی از خانم مهناز افشار بود. گفتم «این یعنی مدرک رابطه داشتن من با این خانم؟» گفت «زر زیادی نزن!» و بعد از کشوی میزش یک نامه بیرون کشید و به من نشان داد به امضای آقای قالیباف که در آن دستور داده بود بیژن اشتری به دلیل گسترش فساد و فحشا از طریق انتشار مجلات سینمایی دستگیر شود.
بازجو گفت «دیگه حق نداری سردبیری بکنی وگرنه این نامهء رییس پلیس در دستور کار قرار خواهد گرفت و بازداشت خواهی شد.»
موقع بیرون آمدن از اتاق بازجو، در اتاق انتظار، آقای سید علی صالحی (شاعر) و دکتر امید روحانی(منتقد فیلم) را دیدم که منتظر نشسته بودند تا نوبت شان شود.
من منتظر تکرار همین وقایع هستم.
برگرفته از تلگرام نویسنده @bijan_ashtari