فکرهائی دربارهء آلترناتیو

اَلن عصّاره

1

«آلترناتیو سیاسی» زمانی شکل می گیرد که «آلترناتیو فرهنگی» شکل گرفته باشد و آلترناتیو سیاسی از دل آن، یا بر اساس آن، شکل بندی شود.

در انقلاب57  آلترناتیو فرهنگی را شریعتی، طالقانی، بازرگان و... شکل دادند .آنها از اسلام سنتی برداشتی جوان پسند ارائه دادند که خود به خود بر اساس آن مطالبهء شکل بندی نظام سیاسی هم مطرح می شد. شکاف عمیقی که پیرامون حجاب، روحانیت، سبک زندگی مدرن و... شکل گرفته بود آلترناتیو فرهنگی جنبش را ساخت و آلترناتیو سیاسی از دل آن جوشید.

اکنون هم، با آنکه حکومت ظواهر انتخاباتی خود را حفظ کرده، آلترناتیو فرهنگی آینده از دل مخالفت با مذهب و همزمان با خواستاری سبک  مدرن برخاسته و به ایجاد حکومتی لائيک منجر خواهد شد.

البته زمان آن را سرعت تحولات مشخص خواهد کرد.

2

اوضاع وخیم اقتصادی، چالش بی حاصل 40 ساله با جهان غرب، ناکارآمدی حکومت در حل مشکلات معیشتی مردم، ناتوانی و استیصال جناح های سیاسی در ارائه برنامه جهت بهبود زندگی مردم، اختلاس، رانت خواری، حکومت آقازاده ها و... از عواملی است که آتش پخت و پز جنبش را فراهم کرده، وجه احساسی و نیرو بخش آن را فراهم کرده، به گسترش خشم در جامعه منجر شده، و در نهایت دامن حکومت را خواهد گرفت.

به بیانی دیگر، عوامل مذکور بخودی خود سبب انقلاب نشده بلکه سرعت آن را زیاد تر خواهند کرد. اما مهمترین عامل پیشبرنده انقلاب همان «آلترناتیو فرهنگی» است.

3

نگاهی به اطراف نشان می دهد که از نظر زیر ساخت هایی مثل جاده، آب، برق، گاز، بیمارستان، مدرسه، دانشگاه و... قابل قبول هستیم. اما علت نگاه بسیاری از مردم به دوران پهلوی همانا سبک زندگی مدرنی است که پهلوی ها مروج اش بودند. در نتیجه چند سالی است که «رفاه» تبدیل به «مطالبهء اول» شده.

از بین علل افسردگی اکثر ایرانیان می توان به سرخوردگی از اعتماد به روحانیت اشاره کرد. اعتمادی که زمانی تا به آن حد بود که سران جناح اصلاح طلب همه آخوند بوده و مطالبه آنها هم نواندیشی دینی بود.

سرخوردگی عمومی، که با ناامیدی و افزایش میل به کنده شدن از گذشتهء مذهبی تشدید شده، سبب اضطراب، خشم و... گردیده . برای مردم درافتادن با حکومت مساوی با روی گردانی از اسلام شده و آنها اگرچه زمانی دنبال بهانه ای می گشتند تا با حکومت آشتی کنند اما هرچه زمان می گذرد این کورسو بی رمق تر می شود.

توفانی در راه است، بنیان کن.

4

در حال حاضر جریان های زیر فعالند:

*جریان حکومتی: اصلاح طلبان، اصولگرایان و اعتدال گرایان. آنها همگی هوا خواه «اسلام سیاسی» هستند اما در مواجه با غرب دیدگاه های متفاوتی دارند.

*جریان ملی گرا: آنها در ابتدای شکل گیری (1330) تحت تاثیر جنگ سرد و تفوق بلامنازع اسلام دچار تشتت شده اما همینک اصالت دادن به عقل بشری مهمترین وجه ممیزه آنها از جناح حکومتی است زیرا آنها معتقدند در همه امور باید براساس عقل رفتار کرده و در صورت تفاوت دیدگاه بین عقلانیت و مذهب،نظریه عقل اولی تر است.ملی گرایی،سوسیال دموکراسی،رشد سریع اقتصادی،دموکراسی خواهی و حقوق بشر از سرفصل های اندیشه آنهاست.

*جریان ژن خوب: آنها چند شاخه اند.دسته ای که سادات را ارج می نهند و دسته ای که خدمات نسل پیشین خود را نردبان ترقی کرده اند مثل برخی اصلاح طلبان(پسر عارف و...)وپهلوی خواهان که خدمات رضا شاه را دلیلی بر حقانیت نوه اش می دانند.

5

آلترناتیو زمانی شکل می گیرد که جامعه دوپاره شود  اکثریت مردم یکطرف ،حکومت و هوادارانش طرف دیگر.علاوه بر مساله حجاب،سرنگونی پهباد آمریکایی هم نشان دهنده این شکاف بود.در فضای مجازی پیام هایی مبنی بر از دست رفتن درآمد500میلیون دلاری عبور هواپیماها از ایران،ورود عمدی پهباد به آسمان ایران جهت شناسایی نقاط ضعف سامانه دفاع موشکی و سپس حمله  سایبری،اثر خرد کننده تحریم ها،جنگ طلب نشان دادن ایران و...نشان از وجود شکاف اجتماعی داشت دربرابر زنده باد های اصولگرایان.به بیان دیگر هر زمان پیرامون مسائل مهم میان مردم و حکومت اختلاف نظر جدی وجود داشته باشد شکاف و بدنبال آن آلترناتیو شکل می گیرد.

6

نسبت جناح ملی گرا با جنبش اصلاحات چیست؟

جناح ملی گرا فرزند جنبش اصلاحات بوده که به دنبال ناامیدی از پیشبرد اصلاحات با روش جناح اصلاح طلب شکل بندی شده.ملی گرایان طرفدار حق انتخاب کردن هستند که انتخاب نوع پوشش،نوع حاکم،نوع رابطه با جهان خارج،نوع لذت بردن و...از مصادیق آن است.

نسبت جناح ملی گرا با مذهب چیست؟مذهب امری شخصی بوده ، معیار ما در مدیریت زندگی دنیوی ، انتخاب حاکم ونوع حکومت همانا عقلانیت و دانایی است نه مذهب، جنسیت، قومیت و ژن خوب.

برگرفته از فیس بووک نویسنده

بازگشت به خانه