تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

22 امرداد ماه 1403 - 12 ماه اگوست 2024

مسابقهء ناهید و کیمیا؛ تراژدی ایرانی بودن

علی ولی اللهی

درست است که بیژن خراسانی مجری مادام‌العمر برنامه‌های ورزشی در ایران سه سال پیش هنگام مسابقه کیمیا علیزاده و ناهید کیانی در المپیک توکیو اسم نخستین دختر ایرانی که مدال المپیک کسب کرده بود را در گزارش نمی‌آورد؛ درست است که رسول مهربانی گزارشگر مسابقه کیانی و علیزاده در المیک پاریس مدام تاکید می‌کرد ایران فقط یک نماینده در وزن -۵۷ کیلوگرم المپیک دارد و کیمیا علیزاده را به شکل اغراق‌آمیزی ورزشکار بلغاری می‌نامید؛ این درست که رسانه‌های مکتوب و آنلاین نزدیک به طیف ارزشی‌ها در تمام سال‌های بعد از رفتن علیزاده از ایران او را خائن، وطن‌فروش و بی‌هویت خواندند؛ اما اوج این سیاست‌های تفرقه‌افکن، سانسور آغوش ناهید کیانی و کیمیا علیزاده روی سکوی المپیک پاریس بود.

این دو تکواندوکار ایرانی بعد از دریافت مدال‌های نقره و برنز خود به یاد سال‌ها دوستی و هم‌تیمی‌بودن، بعد از اینکه کیمیا علیزاده آن سلفی بامزه را روی سکو گرفت به هم نزدیک شدند و صحنه‌ای دراماتیک را خلق کردند. درست در همین لحظه بود که صداوسیما تصاویر را قطع و شروع به پخش صحنه آهسته مسابقه‌های قبلی کیانی کرد. این یک لحظه نمادین است؛ لحظه‌ای که آغوش باز جای مشت‌های بسته را گرفت. دو ایرانی فارغ از پرچم‌های بالای سرشان، نشان دادند هرجا باشند ایرانی‌بودن با «باهم بودن» و آغوش‌های باز معنی می‌شود نه مشت‌های گره‌کرده و نگاه‌های بسته که کارشان دست رد به سینه مردم است.

این سانسور نشان داد رفتار بیژن خراسانی‌ها و رسول مهربانی‌ها نه یک احساس شخصی که دستورالعمل از بالا صادر شده است. دستورالعمل یا بهتر بگوییم سیاستی که نمونه‌های بیشمارش در چند سال گذشته ذهن مردم ایران را آزار داده است. مردمی که می‌خواهند هرطور شده سیاست‌های «مردم در برابر مردم» و «خودی-غیرخودی» را پس بزنند و از هر فرصتی برای نزدیکی به هم استفاده می کنند ولی در مقابل با رفتار افراطی‌تر و سختگیرانه‌تر مقامات و تریبون‌های رسمی مواجه می‌شوند.

کافی است سری به شبکه‌های اجتماعی بزنید و حجم باورنکردنی محتواهای تولید یا بازنشر شده در مورد مسابقه علیزاده و کیانی را ببینید. از متن‌های تحلیلی پیرامون مساله وطن و مهاجرت تا انتقادی علیه صداوسیما و جریان‌های رسمی تا حتی ویدئوهای حسی که به آهنگ‌های نوستالژیک مزین شده‌اند. فعلا محبوب‌ترین این محتواها جمله معروف غسان کنفانی است که می‌گوید «می‌دانی وطن چیست صفیه خانم؟ وطن یعنی اینکه نباید همه این اتفاق‌ها می‌افتاد» و همینطور ویدئوی لحظه‌ای که کیانی و علیزاده همدیگر را در آغوش می‌کشند و روی تصویر «ابی» خواننده ایرانی است که ترانه زویا زاکاریان را می‌خواند: «وای گریه‌مون هیچ/ خنده‌مون هیچ/ باخته و برنده‌مون هیچ/ تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ»

مسابقه ناهید و کیمیا، نمادی است از اینکه مفهوم وطن برای ایرانی‌ها چه مقوله دردناکی است. چرا مفهوم وطن این‌قدر باید دردناک باشد؟ تصور کنید قبل از روز مسابقه چه بر ناهید و کیمیا گذشته است؟ ناهید کیانی چه فشاری تحمل می‌کرده است؟ اگر رقیب او از کشور دیگری بود قطعا این‌قدر فشار روی او نبود؟ تصور کنید روی کیمیا علیزاده چه‌قدر فشار بوده است؟ در صورت باخت ناهید کیانی باید منتظر چه فشاریی می‌شد؟

این تراژدی انسانی «ایرانی در برابر ایرانی» از جایی بیرون از این دو به وجود آمده است. منشا ایجاد چنین تراژدی‌ای سیاست‌های غلط امنیتی است که هر تخطی را دستورات خود را برنمی‌تابد و تا شخص خاطی را به مهاجرت واندارد دست برنمی‌دارد.

کیمیا علیزاده تبدیل به یک سمبل شده است. هم برای مقامات هم برای مردم. انگار «زن بودن» و «موضع‌گیری‌های سیاسی اجتماعی» علیزاده خیلی از مقامات را عصبانی کرده است. وگرنه همین چند روز پیش در مسابقه رده‌بندی وزن ۱۳۰ کیلوگرم کشتی فرنگی امین میرزازاده با صباح شریعتی کشتی‌گیر ایرانی‌الاصل آذربایجان مسابقه داد و خیلی حساسیت‌برانگیز نشد. در آن مسابقه گزارشگر بارها گفت شریعتی کشتی‌گیر ایرانی است و چند سال قبل مهاجرت کرده است. حتی در پایان مسابقه زمانی که شریعتی قصد خداحافظی از میادین را داشت و امین میرزازاده با منشی پهلوانی او را روی دوش گرفت و دور تشک چرخاند تصاویر به شکل اگزجره‌ای سانسور نشد. چرا؟ چون صباح شریعتی گزینه بی‌خطری از نظر صداوسیما به حساب می‌آید اما علیزاده نه. این نشان می‌دهد حتی پناهندگی و مهاجرت هم برای برخی مقامات مهم نیست، فقط طرف نباید موضع‌گیری سیاسی کند. اتفاقا همین چند روز قبل وزیر فعلی ارشاد دوباره تکرار کرد «معین می‌تواند به ایران برگردد» و در ادامه گفت پرستو صالحی نه چون این خانم بازیگر «مواضع ضد نظام» داشته است.

تاکید زیاد روی دشمن‌بودن کیمیا علیزاده به ضرر ناهید کیانی هم تمام شده است. یادمان نرفته در المپیک توکیو بسیاری از مردم به خاطر موضع علیه حاکمیت و از ترس اینکه صداوسیما بخواهد هر روز روی باخت کیمیا علیزاده بعد از ترک ایران و کشف حجاب مانور تبلیغاتی بدهد آرزوی باخت ناهید کیانی را کردند. ناهید کیانی در المپیک قبلی رسما قربانی سیاست‌های تفرقه‌افکنانه مقامات و تبلیغات مسموم صداوسیما شد. این بار هم به نوع دیگری کیانی در معرض خطر است. به شکلی که خیلی‌ها در شبکه‌های اجتماعی می‌گویند این حلوا حلوا کردن کیانی از بغض علیزاده است نه از حب موفقیت زنان در صحنه های جهانی.

البته در مورد این گزاره نقطه نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند این گزاره غلط است چون سال 2016 که کیمیا اولین مدال تاریخ زنان ایران در المپیک را کسب کرد بدون هیچ تقابلی بسیار مورد توجه قرار گرفت و جوایز زیادی هم به دست آورد. در سمت مقابل برخی نیز معتقدند آن همه توجه به علیزاده بعد از ریو ۲۰۱۶ هم در راستای بهره‌برداری‌های سیاسی بود و نه به خاطر موفقیت خود کیمیا! کما اینکه خود کیمیا در بیانیه‌ای که بعد از ترک ایران نوشت گفت: «من برایشان مهم نبودم. هیچ کداممان برایشان مهم نیستیم، ما فقط ابزاریم.»

در عین حال همین که این موفقیت تاریخی کیانی تحت‌الشعاع رفتار صداوسیما و موضع‌گیر‌ های برخی مقامات سیاسی قرار گرفته یعنی باز هم در حق این دختر تکواندوکار احجاف می‌شود.

ادامه این سیاست «مردم در برابر مردم»، مردم ایران را خسته کرده است. مردم ایران از این حجم سیاسی کاری خسته شده‌اند. آنها خسته‌اند از اینکه باید در هر رویدادی هزاران بار مسائل را سبک سنگین کنند و از جنبه های گوناگون بسنجند. ببیند طرف چه کسی را بگیرند و آرزوی شکست چه کسی را بکنند. خسته‌اند از اینکه در یک قاب تلویزیونی از یک مسابقه ورزشی چندین ایرانی را در ملیت های مختلف ببینند، گاهی مقابل هم. مردم فرمول ساده‌ای برای مواجهه با مسائل دارند: آیا طرف انسان است؟ پس باید با او انسانی برخورد کرد. آیا طرف ایرانی است؟ پس هموطن من است.

مردم به جد اعتقاد دارند ایران خانه همه ایرانی‌ها است؛ با هر تفکر و زبان و قومیتی. مردم ایران می‌دانند که این سیاست تفرقه‌افکنانه پیامدهای اجتماعی بسیار دردناکی خواهد داشت و موجب زخم‌هایی در جامعه می‌‌شود که التیام آن‌ها به زود انجام نخواهد شد. استقبال مردم از سیاست «آغوش باز کیمیا و ناهید» نشانه‌ای از نگرانی‌ آن‌ها از آینده ایران در صورت تداوم وجود سیاست «مردم در برابر مردم» است. حالا اینکه به چه صورت باید این‌ها را به مقامات و صداوسیما و تندروها بفهمانند بحث دیگری است. گرچه اگر قرار بود بفهمند تا حالا فهمیده بودند.

برگرفته از سایت «رویداد ۲۴»

بازگشت به خانه