تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
29 امرداد ماه 1403 - 19 ماه اگوست 2024 |
|
چرا «پنجره فرصت» برای اسرائیل به طور دائمی باز نیست؟
حسین آقائی
در حالی که اسرائیل، بر اساس یک تفکر «بن گوریونی»، جنگ را به خانهء دشمن اش (ج.ا) برده و در خاک ایران علیه ج.ا به نبرد نظامی/اطلاعاتی محدود/هدفمند – و فعلا زیر آستانه جنگ تمام عیار- مشغول است این پرسش کلیدی از نظر راهبردی مطرح است که هدف نهایی اسرائیل بالاخره چیست؟ (زدن سر مار و فعال کردن روند سرنگونی رژیم یا مهار/تضعیف حداکثری ج.ا)
واقعیت این است که با توجه به الگوی رفتاری نظامی-اطلاعاتی اسرائیل در طول چند سال گذشته و بخصوص پس از حمله تروریستی حماس در هفتم اکتبر، اسرائیل به دلایل مختلف از جمله برخورداری از اشراف اطلاعاتی فراگیر، دقیق و موثر در داخل ایران و داشتن دست بالا از نظر نظامی و در بعد جنگ روانی-روایی-روحی به «سر مار» بسیار نزدیک است.
اسرائیل که توانست هنیه را در داخل ایران حذف کند بدون تردید اگر تصمیم بگیرد و اراده کند می تواند بلندپایه ترین سران رژیم از جمله خامنه ای را نیز در جهت تامین منافع حداکثری خود حذف کند.
پرسش مهم اما این است که اسرائیل اصلا چرا باید بخواهد رهبر ج.ا یا بلندپایه ترین سران رژیم را حذف کند؟ آیا منافع/اولویتهای امنیتی اسرائیل ایجاب میکند که اسرائیل [با نتانیاهو یا بدون نتانیاهو] اساسا دست به چنین کاری بزند تا رژیم ج.ا در نهایت با فعال شدن زنجیره #میاتژ (آشوب و قیام کنترل شده به سبک روسی) توسط مردم سرنگون شود؟ هدف راهبردی کلان اسرائیل در برابر ج.ا در نهایت چیست و چقدر امکان بر آورده شدن خواسته اسرائیل (اگر هدف سرنگونی باشد) در کوتاه/میان مدت فراهم است؟
(پاسخ به این پرسش ها را به طور جامع تر در مقاله ای، یا به صورت برنامه «اتاق جنگ»، خواهم داد اما اینجا قصد دارم به مهمترین نکات مهم از نظر استراتژیک بپردازم تا شاید به آگاهی بیشتر مردم کمکی کند.)
بنظر می رسد که با توجه به وضع موجود بقای ج.ا حتی به شکل تضعیف شده در بعد تهدیدهای ترکیبی اش (اتمی/ موشکی/ پهپادی/ تروریسم/ مداخلات منطقه ای ...) در هر حالتی به ضرر منافع و امنیت اسرائیل است.
ج.ا بازیگری نامتعارف است که از راه آشوب و بحران سازی به بقای خود ادامه میدهد و اگر فاکتور آشوب و بحران کنترل شده از حکام تهران گرفته شود دلیل وجودی ج.ا از آن گرفته شده است.
واقعه حمله تروریستی هفتم اکتبر به اسرائیل در عمل نشان داد که استراتژی مهار یا تضعیف رژیم در برابر ج.ا و نیابتی هایش از جمله گروه تروریستی حماس استراتژی موثری نیست. اسرائیل فقط زمانی میتواند نسبت به بقای خود در اکوسیستم امنیتی خطرناک خاورمیانه مطمئن باشد که ج.ا به طور حداکثری نه فقط تضعیف، بلکه در بعد تهدیدهای ترکیبی اش کاملا عقیم و خنثی شود یا سرنگون.
هنوز نمیتوان با اطمینان گفت که هدف نهایی راهبردی اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی چیست اما بنظر نمی رسد که اسرائیل بتواند با بقای ج.ا به شکل فعلی کنار بیاید یا بقای ج.ا به شکل فعلی در جهت منافع امنیتی راهبردی اسرائیل باشد.
منطق راهبردی با توجه به منافع خود اسرائیل حکم میکند که ج.ا در بدترین حالت برای اسرائیل از نظر تهدید اتمی/موشکی/پهپادی/نیابتی/تروریسم منطقه ای اخته و خنثی شود نه فقط تضعیف یا مهار؛ یا اینکه در بهترین حالت با چراغ سبز آمریکا و قدرتهای اروپایی (بریتانیا/فرانسه/آلمان) سرنگون شود البته با تحریک اسرائیل و به دست خود مردم در داخل ایران.
نکته کلیدی اما این است که پنجره فرصت window of opportunity برای اسرائیل در برابر رژیم ج.ا همیشه باز نیست چرا که:
(1) آمریکا در بعد استراتژی کلان در حال تضعیف روسیه پوتینی و تمرکز راهبردی بر مهار #چین است. خاورمیانه اگرچه برای آمریکا دارای اهمیت راهبردی است اما این منطقه اولویت اصلی استراتژیک آمریکا نیست و دیر یا زود واشنگتن پس از پرونده اوکراین و غزه به سمت مهار چین تمرکز اساسی و ویژه خواهد کرد.
جنگ در اوکراین بالاخره پایان می یابد و معامله ای بین روسیه و آمریکا برقرار خواهد شد که این امر منجر به تقویت بیشتر تمرکز آمریکا به مجموعه امنیتی شرق خواهد شد.
اگر هم جنگ در اروپا به طرز خطرناکی بالا بگیرد بازهم تمرکز آمریکا کمتر به خاورمیانه معطوف خواهد بود مگر اینکه پوتین بخواهد خاورمیانه را در تلافی جدال تاریخی اش با «غرب دسته جمعی» و یا «محور آنگلوساکسونی» به آتش بکشد که این به نفع سیلوویکی ها (امنیتی-اطلاعاتی های حاکم بر روسیه) نیست چون روسیه توان جنگ در دو جبهه بزرگ را ندارد و شاید اصلا چنین قصدی هم نداشته باشد.
منظور این است که مجموعه امنیتی security complex خاورمیانه احتمالا به سمتی خواهد رفت که آمریکا در آن نمی تواند تا ابد نقش محافظ و ضامن ابدی اسرائیل و دیگر کشورهای مهم عربی در برابر ج.ا و نیابتی های تروریست را بازی کند. طبق ویژن آمریکا باید به تدریج در منطقه یک نظم امنیتی جدید با کمک اعراب منطقه بوجود بیاید (#ائتلاف_ابراهیم) تا آمریکا بتواند از خاورمیانه به سمت مهار چین تغییر تمرکز استراتژیک بدهد.
(2) همینکه آمریکا به تدریج مجبور به مهار چین است خبر خوبی برای اسرائیل نیست و اگر هم آمریکا با #عربستان به تقویت «اتحاد ابراهیم» کمک کند حتی اگر بر فرض تصور کنیم فلسطین هم بوجود بیاید (بر فرض!) اسرائیل نمی تواند با شکل صرفا ضعیف شده ج.ا کنار بیاید چون ج.ا بازهم خودش با نیابتی هایش در آن کشور فلسطینی علیه اسرائیل آشوب و ترور انجام خواهد داد و آن فلسطین به منطقه خاکستری محوری ایده آل ج.ا بدل خواهد شد.
ج.ا حتی اگر مردم ایران از جهت اقتصادی از بین بروند هم به آشوبگری و تروریسم ادامه خواهد داد و اسرائیل این را خوب می داند.
اینجا فقط یک راه برای اسرائیل وجود دارد : ج.ا باید از بین برود تا فلسطین ایجاد شود (اگر حتی فرض کنیم اسرائیل در درازمدت به تشکیل فلسطین رضایت دهد!). اگر ج.ا بماند هرگز فلسطینی ایجاد نخواهد شد.
پس اسرائیل با توجه به اولویتهای راهبردی کلان آمریکا (حتی با آمدن ترامپ) باید به خلق محیط امنیتی مطلوب خود در خاورمیانه کمک کند و بقای ج.ا در این محیط امنیتی جدید به نفع اسرائیل نیست؛ حتی یک ج.ا ضعیف، چون یک ج.ا ضعیف هم می تواند به امنیت اسرائیل ضربه بزند!
(3) از طرف دیگر ج.ا هرچه ضعیف تر شود به روسیه و چین اتکای راهبردی بیشتری پیدا خواهد کرد.
روسیه فعلا درگیر جنگ #اوکراین است و چینی ها هم از ضعیف شدن روسیه و ضعیف تر شدن ج.ا سود می برند.
روسیه اما در نبرد خود با ناتو در نهایت با دو سناریو روبرو خواهد بود: معامله با آمریکا بر سر اوکراین (که منجر به معطوف شدن تمرکز آمریکا به شرق خواهد شد) یا نبرد جدی تر و خطرناک تر با ناتو (که می تواند منجر به کشیده شدن پای خاورمیانه به جنگی بزرگ شود).
هر دو سناریو برای اسرائیل مطلوب نیست بخصوص سناریوی دوم.
مساله مهم اما این است که روسها ممکن است در صورت جدال جدی تر با ناتو نه اینکه جبهه یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه باز کنند، بلکه به ج.ا تسلیحاتی مانند رادارهای پیشرفته و سامانه های پدافندی بدهند. (دادن دو اسکادران جنگنده سوخو35 فعلا بعید است)
روسها میتوانند آشوب بیشتری اما کنترل شده در خاورمیانه با کمک مهره شان (ج.ا بعنوان سرباز کاخ کرملین در صفحه شطرنج ژئوپلتیک منطقه ای و فرامنطقه ای) ایجاد کنند. تقویت روابط نظامی-امنیتی-اطلاعاتی بین مسکو و تهران به ضرر اسرائیل است بخصوص ارائه تجهیزات نظامی مثل سامانه پدافندی چون این اقدامات دست اسرائیل را برای حملات در #نطنز یا اراک و ... (در صورت نیاز) تا حدی محدود می کند!
بدون تردید دکترین نظامی-امنیتی اسرائیل پس از هفتم اکتبر دستخوش دگرگونی های بزرگ شده است و دامنه این تغییرات پرونده ج.ا را نیز شامل میشود.
بر این اساس و طبق منافع اسرائیل در چارچوب دکترین اختاپوس اسرائیل باید مطمئن باشد که توان و امکان عملیاتی operational capability/feasibility برای زدن تاسیسات اتمی ج.ا را در صورت نیاز داشته باشد. کمک روسیه به ج.ا در هر سناریویی برای اسرائیل میتواند تا حدی مشکل ساز باشد یا امکانات عملیاتی را برای اسرائیل پیچیده کند.
(4) حتی اگر جنگ در #غزه هم پایان یابد و حماس از بین برود و حتی حزب الله، بازهم تهدید اتمی ج.ا برای اسرائیل فوری ترین و مهمترین تهدید امنیتی باقی است.
بنظر می رسد اسرائیل با توافق بین تهران و غرب بر سر برنامه اتمی به طور اصولی (روی کاغذ) مخالف نیست اما از نظر اسرائیل این توافق باید جامع و فراگیر و همراه با امتیازات/گارانتی های کلان برای تل آویو باشد. این توافق به هر شکل اش باید نه فقط درباره تهدید اتمی بلکه دیگر تهدیدهای ترکیبی ج.ا مانند برنامه موشکهای بالستیک و پهپادی ج.ا و مداخلات منطقه ای اش را شامل شود.
از این رو از منظر اسرائیل ج.ا باید درباره برنامه اتمی و بقیه تهدیدهای ترکیبی اش به آمریکا ضمانتهای واقعی قابل اجرا و وسیع بدهد! اما آیا چنین چیزی رخ خواهد داد؟ ج.ا باید در تمامی ابعاد تهدیدهای ترکیبی اش نه فقط ضعیف بلکه اخته و عقیم شود تا تهدیدی موثر متوجه امنیت و بقای اسرائیل وجود نداشته باشد.
هنوز تا اکتبر 2025 (مهلت پایان اعتبار #مکانیسم_ماشه) زمان نسبتا طولانی باقی است و ج.ا تا آن زمان در بعد برنامه اتمی اش یا کره شمالی میشود ( بمب میسازد/بعید) یا ژاپن (اگر اراده کند میتواند به بمب برسد).
هر دو سناریو برای اسرائیل غیر قابل تحمل است.
حالا در این شرایط اگر روسیه یک درصد بخواهد به ج.ا تجهیرات نظامی دفاعی از جمله پدافند هوایی ارائه کند (حتی بصورت یک سناریوی ممکن) این برای اسرائیل خبر خوبی نیست.
پس اسرائیل یا با اهرم زور و قدرت نظامی (در منطقه و از طریق اقدامات محدود اطلاعاتی-نظامی در ایران) قاعدتا فشار می آورد که ج.ا مجبور به امضای توافق جامع (نوشیدن جام زهر) شود یا در صورت تشدید تنش اتمی توسط ج.ا به شکلی که رژیم وارد فاز تسلیحاتی شود احتمالا مجبور است به تاسیسات اتمی در ایران حمله هدفمند و دقیق کند.
تاکید میکنم که منظورم از توافق جامع توافقی است که نه فقط به تضعیف ج.ا بینجامد بلکه ج.ا را از نظر تهدیدهایش عقیم کند. یعنی نوشیدن جام زهر از طرف ج.ا به طور کامل. یعنی ج.ا در این حالت باید همه چیز را بدهد تا اسرائیل به بقای ج.ا به شکل عقیم شده تن بدهد.
در غیر اینصورت اگر ج.ا ضمانت ندهد اسرائیل راهی ندارد که اگر قرار است در پرده آخر جنگی بین ج.ا و اسرائیل رخ دهد این جنگ زودتر رخ دهد. این مهمترین نکته در این بحثی است که مطرح کردم.
همه این توضیحات را دادم تا به این نقطه برسم که وقتی به عنوان یک ناظر بیرونی با دید رئالیستی محض به راهبرد های کلان اسرائیل نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که با ادامه وضع موجود اسرائیل برای تامین منافع خودش برای بقای خودش هم که شده قاعدتا باید اگر جنگی قرار است رخ دهد این جنگ هرچه زودتر رخ دهد!
زمانی که اسرائیل دست بالا را در تمامی جهات دارد و ج.ا از منظر تئوری #زنجیره_واکنش در گوشه رینگ و در تله استراتژیک گرفتار است؛ وقتی دشمن در گوشه رینگ نفس نفس میزند چرا باید به آن رحم کرد؟
اگر زدن مُشت مرگ به نفع اسرائیل است چرا نباید آن را به صورت دشمن روانه کرد؟ اگر اسرائیل به سر مار نزدیک است و زدن آن به نفع امنیت اسرائیل است چه چیزی باعث میشود از اجرای آن پلن خودداری کند؟ بله آمریکا و قدرتهای اروپایی باید چراغ سبز بدهند اما آیا با تفاسیری که بیان شد اسرائیل می خواهد بر سر بقای خود قمار کند؟
وقتی ج.ا در گوشه رینگ قرار دارد و در داخل فاقد مشروعیت است اسرائیل نه لزوما برای نجات مردم ایران بلکه برای تامین منافع خود میتواند #زنجیره_میاتژ را فعال کند تا منبع و مبدا شر و آشوب در خاورمیانه با ماشه trigger اسرائیل و بدست مردم به زباله دان تاریخ انداخته شود تا خاورمیانه به تدریج به صلح و ثبات نسبی دست پیدا کند.
در تئوری زنجیره واکنش، میاتژ به معنای جنگ تمام عیار و خونبار نیست، بلکه به معنای خلق آشوب کنترل شده به تحریک بازیگر خارجی برای فعالسازی اعتراضات بزرگ توده های میلیونی علیه رژیم است.
نگارنده به هیچ عنوان خواهان جنگ بزرگ در ایران علیه مردم ایران نیست. بر این باورم که ج.ا به طور جدی قصد نابود کردن مردم ایران و بی تفاوت کردن آنها را دارد (به سبک استالین و پوتین) و در این بستر، بدون خلق میاتژ «شر»، ج.ا از خاورمیانه رخت نخواهد بست؛ تداوم عملیات های نظامی/ا طلاعاتی محدود و هدفمند علیه ج.ا و رهبران اش بخشی از پروسهء خلق میاتژ تلقی می شود.
البته توده های میلیونی در ایران نیز با خطر جدی ای روبرو هستند.
پنجره فرصت برای تغییر رژیم در ایران همیشه به طور دائمی باز نیست.
ج.ا یک رژیم ایران فروش است و برای بقایش ایران را نیز بیشتر خواهد فروخت.
عرصه روابط بین الملل عرصه بازی قدرت های بزرگ در دالان تاریک و مخوف و بازی های پشت پرده برای تقسیم منافع و غنایم است. اگر اسرائیل و قدرت های بزرگ منافع شان ایجاب کند، و چنانچه توده های میلیونی در ایران آگاهانه و هوشمندانه بازی خوانی نکرده و در جهت حفظ ایران گام بر ندارند این امکان وجود دارد که معامله ای بر سر نابودی ایران و ایرانی انجام شود.
نه اسرائیل نه آمریکا و نه هیچ قدرت خارجی دیگری ایران را نجات نخواهد داد.
سرنوشت دست خود مردم ایران است.
میز معامله را تنها مردم ایران می توانند برهم بزنند.
آلترناتیو هم وجود دارد، فرصت هم، اما خیلی زود دیر می شود.