تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
23 مهر ماه 1403 - 14 ماه اکتبر 2024 |
|
چرا کارزار «نه به جنگ» به نفع رژيم است؟*
اسفندیار طبری
پس از حمله موشکی جمهوری اسلامی(**) به اسرائیل، بخشی از اپوزیسیون ایران حرکتی را تحت عنوان «گفتمان» «نه به جنگ» آغاز کرده است.
نخست: استفاده از واژه «گفتمان» نادرست است (***).
بیایید «نه به جنگ» را به عنوان یک کارزار بررسی کنیم.
خطر جنگ علیه جمهوری اسلامی از زمان تأسیس آن به دلایل مختلفی همواره وجود داشته است. ریشه اصلی آن در سیاستهای جنگطلبانه و توسعهطلبانه این رژیم به ویژه علیه اسرائیل و آمریکا است.
جنگ ایران و عراق به دلیل سیاستهای توسعهطلبانه رژیم به مدت هشت سال طول کشید. تحریمهای اقتصادی و نظامی به دلیل برنامه هستهای ایران و نگرانیهای امنیتی کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده و اسرائیل، وضع شده بود. این تحریمها تنشها را افزایش داد و خطر درگیری نظامی را به همراه داشت.
فعالیتهای هستهای ایران و نگرانیهای بینالمللی در مورد احتمال دستیابی ایران به سلاح هستهای همواره منجر به تشدید تنشها و تهدیدات نظامی شده است. این مسئله به ویژه در زمانهایی که مذاکرات هستهای به بنبست میرسید، خطر جنگ را افزایش میداد.
حملات سایبری و عملیاتهای نظامی اسرائیل علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران، نگرانیها از جنگ احتمالی را همواره افزایش داده است. اسرائیل به عنوان یک دشمن اصلی جمهوری اسلامی همیشه به دنبال جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه و تواناییهای نظامی آن بوده است.
همچنین تنشها با کشورهای همسایه، مانند عربستان سعودی و درگیریهای نیابتی در سوریه، یمن و لبنان، خطر درگیری نظامی را افزایش داده است. جمهوری اسلامی به عنوان یکی از بازیگران اصلی در این درگیریها، همواره با تهدیداتی از سوی کشورهای رقیب مواجه بوده است.
اما نکته مهم و کلیدی این است که رژیم جمهوری اسلامی به طور مکرر از خطر جنگ و تهدیدات خارجی به عنوان ابزاری برای توجیه سیاستهای داخلی و سرکوب مخالفان استفاده کرده است. حکومت ایران با استناد به تهدیدات خارجی، اقداماتی را برای سرکوب مخالفان سیاسی، مدافعان حقوق بشر و فعالان اجتماعی توجیه میکند و اغلب ادعا میکند که این سرکوبها برای حفظ امنیت ملی و مقابله با دشمنان خارجی ضروری است.
از سوی دیگر، با مطرح کردن خطر جنگ، رژیم سعی میکند تا احساس خطر و نگرانی را در بین مردم ایجاد کند و بدین ترتیب، احساس همبستگی و وحدت ملی را افزایش دهد. در گذشته، این امر توانسته به تقویت حمایت بخشی از مردم از حکومت کمک کند و انتقادات داخلی را کمرنگ سازد. اما شرایط کنونی پس از جنبش مهسا و کشتار و سرکوب رژیم به کلی تغییر کرده است و اکثریت مردم از هر حملهای که رژیم را ضعیف کند، استقبال میکنند. رژیم تصور میکند که از جنگ و تهدیدات خارجی میتواند به عنوان ابزاری برای منحرف کردن توجه مردم از مشکلات داخلی، اقتصادی و اجتماعی استفاده کند.
رژیم همچنین با استناد به خطر جنگ، هزینههای نظامی و برنامههای تسلیحاتی خود را توجیه میکند. علاوه بر این، با اشاره به تهدیدات خارجی، رژیم به نهادهای امنیتی و نظامی خود قدرت بیشتری میبخشد و اختیارات آنها را افزایش میدهد. افزایش کنترل و سرکوب حکومت بر جامعه، پیامد این امر است.
نظر بخشی از اپوزیسیون این است که کارزار «نه به جنگ» میتواند به عنوان یک تلاش برای ایجاد صلح و جلوگیری از درگیریهای نظامی تلقی شود و برخی از گروهها و فعالان سیاسی ممکن است به دنبال این باشند که از این کارزار به عنوان راهی برای ایجاد تغییرات مثبت در کشور استفاده کنند. اما با توجه به مطالب ذکر شده و تاریخچه چنین کارزاری که در گذشته مکرراً موضوعیت یافته، کارزار «نه به جنگ» در شرایط کنونی نیز به نفع رژیم جمهوری اسلامی ایران است. این کارزار هدف خیزش انقلابی مهسا، سرنگونی جمهوری اسلامی را زیر سایه میبرد.
شعار جنبش مهسا «نه به جمهوری اسلامی» است. جمهوری اسلامی جنگ نمیکند، زیرا میداند که پتانسیل و توان مقاومت علیه اسرائیل را ندارد.
جمهوری اسلامی میداند که با جنگی ناموفق نمیتواند به اهداف خود برسد. از سوی دیگر، دولت اسرائیل میداند که حمله نظامی میتواند رژیم را به زانو درآورد. با این حال، رژیم از طریق «جنگطلبی» به «امکان» جنگ همواره موضوعیت بخشیده تا بخشی از اپوزیسیون و افکار عمومی مردم را منحرف سازد. بنابراین، شعار یا کارزار اصلی باید «نه به نظام جنگطلب» باشد.
امروز رژیم جمهوری اسلامی به دلیل فروپاشی نیروهای نیابتیاش بسیار ضعیف شده است. امکان فروپاشی این رژیم به اندازهای است که حتی احمد زیدآبادی اخیراً اشاره کرده که اگر اسرائیل به تأسیسات انرژی اتمی و نفتی ایران حمله کند، سقوط رژیم حتمی است و پهلوی به عنوان قدرتمندترین آلترناتیو مطرح میشود. از اینرو، او به همه توصیه میکند که برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلاش کنند. اما غافل از این حقیقت که هر آلترناتیوی که منافع ملی ایران و مردم ایران را به هر شکل ممکن در مرکز توجه خود قرار دهد و جلوی نابودی روزانه سرمایههای ملی، اجتماعی، اقتصادی، طبیعی و انسانی را بگیرد، بسیار بر این رژیم ارجحیت دارد. امروز حتی نزدیکترین افراد به جمهوری اسلامی به نتیجه رسیدهاند که راهی جز سرنگونی این رژیم نیست و ندیدن هیچ آلترناتیوی برای این ابلهان رژیم، توهین بزرگ و نابخشودنی به مردم ایران است.
https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/116879/
______________
*عنوان این مطلب در سایت ایران امروز اینگونه آمده است: نقد گفتمان یا کارزار «نه به جنگ».
**. جنبش سکولر دموکراسی ایران این ؤژيم را «جمهوری» نمی داند.
***. (این قسمت در ابتدای مقالهآامده است و سایت جنبش آن را به زیرنویس منتقل کرده است:
گفتمان یا دیسکورس به مجموعه گفتارها و نوشتارهایی اشاره دارد که حول یک موضوع خاص شکل میگیرند و ممکن است در حوزههای مختلف علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی وجود داشته باشند. گفتمان به شکلگیری و تداوم فهم مشترک از مفاهیم و موضوعات مرتبط کمک میکند و میتواند شامل متنها، گفتگوها، تبلیغات، سخنرانیها و سایر اشکال ارتباطات باشد. شرط وجود گفتمان، یک فضای دمکراتیک و منصفانه است که در آن هر کسی در مطبوعات، تلویزیون یا شبکههای اجتماعی با آزادی کامل به بیان نقطهنظرهای خود بپردازد. از این رو، دریچه و نتیجه گفتمان باز است و میتواند به نتایجی کاملاً متفاوتی بیانجامد.
کارزار یا کمپین به فرایند هدفمند و سازمانیافتهای اشاره دارد که برای دستیابی به یک هدف خاص طراحی میشود و معمولاً با اهداف سیاسی، اجتماعی یا مذهبی انجام میگیرد. کارزارها شامل مجموعهای از اقدامات و فعالیتهای هماهنگ هستند که با استفاده از رسانهها، تبلیغات و جمعآوری حمایت صورت میگیرند.
هدف اصلی کارزار تأثیرگذاری بر افکار عمومی، تغییر نگرشها و رفتارها و دستیابی به اهداف مشخص است. هدف کارزار، مشخص و غیرقابل تغییر است. اما هدف گفتمان، شیوه منصفانه و دمکراتیک آن است که به نتیجه مطلوبی که نامشخص است، برسد.
با این تمایز مفهومی، شعار «نه به جنگ» به عنوان یک گفتمان اجتماعی میتواند به این نتیجه بیانجامد که شاید جنگی عادلانه یا جنگی که به سقوط رژیم بیانجامد، قابل توجیه باشد. میتوان حدس زد که هدف حامیان این حرکت، نه گفتمان بلکه کارزار است، زیرا «گفتمان» در چنین بافتی در سیستم جمهوری اسلامی غیرممکن است و اساساً موضوعیت بخشیدن به آن، شعاری توخالی است.