تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

8 آذر ماه 1403 - 28 ماه نوامبر 2024

 کاهش فرزندآوری: بی‌اعتنایی به دستورات خامنه‌ای است

نگاهی به گزارش روزنامهء «اسرائیل هیوم»

وزیر بهداشت جمهوری اسلامی هشدار داده است که برای اولین‌ بار نرخ تولد در سال ۱۴۰۳ به زیر یک میلیون نفر می‌رسد. او گفته کشور در آستانه سقوط در «چاله و چاه جمعیتی» است. روزنامه «اسرائیل هیوم» ۲۴ نوامبر (چهارم آذرماه) در گزارشی نوشت: «کاهش نرخ زاد و ولد در ایران، نشان‌دهنده تنش‌های رو به افزایش بین سیاست‌های حکومت و واقعیت‌های اجتماعی است.»

در مقدمه گزارش روزنامه «اسرائیل هیوم» آمده، ایران با یک بحران جمعیتی شدید روبروست زیرا نرخ زاد و ولد همچنان در حال کاهش است و جمعیت آن به سرعت پیر می‌شود و مقامات هشدار می‌دهند که جمهوری اسلامی ممکن است نیمی از جمعیت خود را تا سال ۲۱۰۱ از دست بدهد.

نویسندگان گزارش با اشاره به حجم بیلبوردهای تبلیغاتی در شهرهای مختلف ایران برای تشویق مردم به فرزندآوری، نوشته‌اند این کمپین پیام‌رسانی عمومی تلاش می‌کند تا به یکی از بحرانی‌ترین چالش‌های پیش روی ایران در دهه گذشته بپردازد: کاهش پیوسته نرخ زاد و ولد که به سرعت به سطوح بحران نزدیک می‌شود. وضعیت به حدی وخیم شده است که ایران در آستانه رشد منفی جمعیت قرار گرفته است. در این مرحله، تعداد مرگ و میرها از تعداد تولدها بیشتر خواهد شد و به تدریج از جمعیت کشور کاسته می‌شود.

در حالی که شواهد آماری این پدیده نیاز به تفسیر دقیق دارد– با توجه به گزارش‌های بعضاً متفاوت و متناقض مقامات مختلف جمهوری اسلامی– کاهش جمعیت یک واقعیت غیرقابل انکار است: این یک چالش اساسی است که عمیقاً مقامات تهران را نگران می‌کند. وخامت اوضاع در فراوانی پوشش رسانه‌های بین‌المللی از بحث‌های سطح بالا در تهران، اشاره‌های مکرر رهبر رژیم به موضوع فرزندآوری و تلاش‌های متعدد برای رسیدگی به این مشکل، مشهود است. مقالات تبلیغاتی، سخنرانی‌های رسمی و اظهارات مقامات ارشد دولتی بطور مداوم نشان می‌دهد که وضعیت بجای بهبود یا تثبیت، رو به وخامت است.

 

مراحل بحران کاهش جمعیت در ایران

بحران باروری ایران شامل سه روند بهم پیوسته است: اول، کاهش رشد جمعیت به صفر نزدیک شده و به صورت بالقوه منفی می‌شود. دوم، افزایش قابل توجه امید به زندگی، که منعکس کننده روندهای جهانی است و در نهایت، بیشترین نگرانی برای رهبران رژیم، جمعیت به سرعت در حال پیر شدن ایران است،  به این معنی که نسبت رو به افزایشی از شهروندان به عنوان «سالمند» طبقه‌بندی می‌شوند.

علیرضا رئیسی معاون وزیر بهداشت اخیراً پیش‌بینی روشنی ارائه کرده است: تا سال ۲۱۰۱ جمعیت ایران می‌تواند به نصف اندازه فعلی خود کاهش یابد و ۵۰ درصد از جمعیت را سالمندان تشکیل خواهد داد. چنین سناریویی که در آن جمعیت ایران به تنها ۴۲ میلیون نفر کاهش می‌یابد، اساساً هویت کشور را تغییر می‌دهد.

داده‌های اخیر نشان می‌دهد که مازاد «زاد و ولد و مرگ و میر» (موالید) در ایران به پایین‌ترین سطح خود در سال‌های اخیر رسیده است. همچنین، میزات تولد در سال ۲۰۲۳ نسبت به سال ۲۰۲۲ در حدود ۱۷ هزار نفر کاهش داشته است که ادامه روند چند ساله کاهش موالید در جمهوری اسلامی است.

دامنه نرخ باروری در میان زنان ایرانی بر اساس گزارش‌های مختلف متفاوت است: برخی ادعا می‌کنند که این میزان کمی بالاتر از دو زایمان توسط هر زن است- حداقل مورد نیاز برای ثبات جمعیت، جایی که هر جفت والدین دو فرزند را بزرگ می‌کنند. برخی دیگر ارقام کمتری را بیان می‌کنند، حدود ۱/۶ تولد به ازای هر زن. ظاهراً این نرخ در سال گذشته در تهران بود که به میزان قابل توجهی کمتر از تعداد طلایی دو فرزند در هر خانواده بود.

برای مقایسه، اسرائیل- کشوری بسیار کوچکتر و توسعه‌یافته‌تر از ایران- در سال ۲۰۲۲ نرخ باروری کمی بیش از سه فرزند به ازای هر زن را ثبت کرد که بالاترین نرخ باروری در میان کشورهای OECD است. در آن سال، جمعیت اسرائیل ۱/۸۶ درصد افزایش یافت. همسایگان ایران، پاکستان و افغانستان نیز از رشد چشمگیر جمعیت برخوردار هستند. اگر ایران نتواند این روند را معکوس کند، به زودی کمترین نرخ زاد و ولد را در خاورمیانه خواهد داشت.

طبق آمار رسمی، ایران در حال حاضر تقریباً ۸۹ میلیون نفر جمعیت دارد. در آستانه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ جمعیت بسیار کمتری بود و حدود ۳۷ میلیون نفر تخمین زده می‌شد. در آن زمان، ایران غرب‌محور بود و تنظیم خانواده بخشی از زندگی عادی در این کشور به شمار می‌رفت.

 

«ارتش ۲۰ میلیونی» و سیاست‌های متناقض حکومت

در این میان، دو روند موازی پس از انقلاب رخ داد: روحانیون مذهبی که کنترل تهران را در دست گرفتند، زایمان را تشویق کردند، و جنگ ایران و عراق جرقه رونق بی‌سابقه‌ای را برانگیخت. در نتیجه، در طول دهه ۱۹۸۹، نرخ باروری ایران در میان بالاترین نرخ‌های دنیا قرار داشت و هر زن بطور متوسط ​​پنج یا شش بار زایمان می‌کرد. حکومت از شهروندان خواست تا «ارتش ۲۰ میلیونی» را برای مبارزه برای جمهوری اسلامی به نام «الله» تشکیل دهند.

رشد آنقدر سریع بود که جمعیت کشور در عرض ۱۵ سال تقریباً دو برابر شد. در مقطعی، رهبری رژیم متوجه شد که این کشور فاقد زیرساخت‌ها برای حمایت از رشد سریع جمعیت است. جنگ با عراق نیز خزانه ملی را خالی کرده بود، بدون اینکه توانایی پیشبرد پروژه‌های عمرانی گسترده برای رفع نیازهای جمعیت رو به رشد را داشته باشد.

در سال ۱۹۸۸ یک تغییر درونی در رویکرد ایران رخ داد: در آن سال، دیوان‌ عالی تهران حکم داد که پیشگیری از بارداری و تنظیم خانواده از نظر شرعی مجاز است. رهبری جمهوری اسلامی کارزاری با عنوان «فرزند کمتر، زندگی بهتر» راه‌اندازی کرد و به پیشگیری از بارداری، وازکتومی و موارد دیگر کمک مالی پرداخت شد.

از آن زمان تا سال ۲۰۱۰، باروری ایران به شدت کاهش یافت: میانگین تعداد تولد به ازای هر زن از پنج یا شش به ۱/۷ یا کمتر کاهش یافت. طی ۱۵ سال گذشته، این رقم ابتدا کاهش یافت و سپس ثابت ماند. بنابراین کمپین دولتی بسیار فراتر از انتظارات موفق شد و کشور را به سمت رشد رو به کاهشی سوق داد. از آن زمان تا کنون، رهبران جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند مردم را تشویق کنند که این روند را معکوس کنند و فرزندان بیشتری داشته باشند، اما موفق نشده‌اند.

از جمله اقدامات دیگر اینکه دولت مجموعه‌ای از کمپین‌ها و برنامه‌ها را برای تشویق به فرزندآوری راه‌اندازی کرده است. به عنوان مثال، هدف اعلام شده برای دوره پنج ساله فعلی افزایش نرخ زاد و ولد به ازای هر زن به ۲/۵ فرزند است. از آنجا که اقدامات مختلف در این زمینه برای یک دهه شکست خورده است، این نشان‌دهنده یک هدف بلندپروازانه است. دولت مزایای مختلفی را برای فرزندآوری به شهروندان ارائه می‌دهد، از جمله مرخصی زایمان طولانی، کمک‌های بلاعوض، کمک هزینه تحصیلی، وام‌های کم بهره، بیمه درمانی، کمک به مسکن و غیره. رژیم ایران یارانه تمام داروهای پیشگیری از بارداری را لغو کرده و برای تشویق باروری درمان‌های پزشکی رایگان ارائه می‌دهد. برای مثال، در ماه اوت گذشته، یک کمپین تبلیغاتی جدید راه‌اندازی شد که بورسیه‌های قابل توجهی را برای طرح‌های ترویج زایمان ارائه می‌کرد.

 

نگرانی رهبران حکومت

«اسرائیل هیوم» در بخش دیگری از این گزارش با طرح این پرسش که «ادامه وضعیت چقدر رهبران رژیم را نگران می‌کند؟» می‌نویسد: امام جمعه یکی از شهرهای جنوبی ایران کاهش جمعیت را «زیانبارتر از جنگ برای ایران» توصیف کرد و گفت که کاهش زاد و ولد بر هویت ملّی، مذهب، اقتصاد و بر زندگی همه مردم تأثیر می‌گذارد. معاون وزیر بهداشت جمهوری اسلامی هشدار داده که اگر وضعیت به زودی بهبود نیابد، در سیاهچاله جمعیتی قرار خواهیم گرفت و جبران آن حدود ۱۵۰ سال طول می‌کشد.

بالاترین مقامی که در توجه به این موضوع قابل توجه است کسی نیست جز رهبر جمهوری اسلامی علی خامنه‌ای. او ابتدا موافق سیاست‌های کنترل جمعیت و «تنطیم خانواده» بود اما بعدها آن را «سیاست خصمانه غرب» خواند که برای آسیب رساندن به کشورهای مسلمان طراحی شده و از همه مادران ایرانی خواست برای افزایش جمعیت بسیج شوند.

پیش از این در سال ۱۳۹۱ علی خامنه‌ای بزرگتر شدن خانواده ایرانی را یک هدف راهبردی اعلام کرد و مجموعه‌ای از گام‌ها و برنامه‌ها را برای تشویق فرزندآوری اعلام کرد. هدف تعیین شده از سوی خامنه‌ای که بارها تکرار کرده، افزایش جمعیت ایران به ۱۵۰ میلیون نفر تا سال ۲۰۲۵ است که باید برای تحمل بار چنین فشار عظیمی به منابع دولتی تکیه کرد.

 

کاهش ازدواج

بحران تولد در ایران از چندین منبع سرچشمه می‌گیرد. اولین مورد افزایش شدید سن ازدواج در ایران است که بطور طبیعی بر سن زایمان زنان تأثیر می‌گذارد. یافته‌ها نشان می‌دهد که میانگین سن ازدواج برای زنان در ایران به ۲۴ سال رسیده است، در حالی که مردان بطور متوسط در ۲۸ سالگی ازدواج می‌کنند. علاوه بر این، نرخ ازدواج در ایران بطور چشمگیری کاهش یافته است: در سال ۲۰۱۰، تقریباً ۹۰۰ هزار زوج در ایران ازدواج کردند. در حالی که در سال ۲۰۲۴، کمتر از نیم میلیون زوج برای ازدواج ثبت نام کردند.

بر این اساس، میانگین سن اولین تولد برای زنان در مناطق شهری ایران به ۲۸ سال نزدیک می‌شود، در حالی که مردان در تهران با میانگین سنی ۳۴/۵ سال صاحب فرزند می‌شوند که آماری حاکی از عمق بحران است. در روستاها وضعیت بهتر است، اما در آنجا هم زنان بطور متوسط ​​از ۲۴ سالگی به بالا شروع به زایمان می‌کنند.

جمهوری اسلامی همزمان به دنبال مقابله با سقط جنین است. بر اساس برآوردها، سالانه بیش از ۳۰۰ هزار سقط جنین در ایران انجام می‌شود که تنها ۱۰ درصد آنها قانونی و بنا به دلایل بهداشتی و پزشکی است. بطور میانگین روزانه حدود هزار سقط جنین در ایران انجام می‌شود.

 

بحران اقتصادی

کارشناسان برای بحران زاد و ولد به دلایل مختلفی اشاره می‌کنند که مهمترین آنها وضعیت اقتصادی کشور است که تقریباً یک سوم شهروندان ایران را به زیر خط فقر رسانده و تورم را به شدت افزایش داده است. در همین حال، قرار گرفتن در معرض هنجارهای غربی از طریق فناوری‌ها، همراه با تمایل به پیشرفت شخصی، تمایلات بسیاری از افراد را در جامعه ایران، به ویژه در بخش‌های کمتر مذهبی، تغییر داده است. به نظر می‌رسد که بخش بزرگی از مردم ایران به آینده کشور امید ندارند و فرزندآوری هدف اصلی زندگی آنها نیستند.

چالشی که کاهش زاد و ولد برای مقامات ایرانی ایجاد می‌کند، زمانی که با مشکل سالمندی همراه می‌شود، شدیدتر است. از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، امید به زندگی در ایران مانند سایر کشورهای جهان بطور قابل توجهی افزایش یافته است. در سال ۱۳۵۷ این رقم به ۵۷ سال رسید و امروز انتظار می‌رود زنان ایرانی بطور متوسط ​​تا ۷۸ سال و مردان تا ۷۶ سال عمر کنند. در حال حاضر حدود ۱۰ درصد از جمعیت ایران یعنی تقریباً ۹ میلیون نفر در این گروه قرار می‌گیرند.

 

اقتصاد ورشکسته

پیش‌بینی برای آینده حتی بدتر است: بر اساس برآوردها، تا سال ۲۰۵۰، این گروه به یک سوم جمعیت ایران تبدیل خواهد شد و بزرگترین در نوع خود در خاورمیانه خواهد بود. انتظار می‌رود تا سال ۲۰۵۰  با توجه به اقتصاد ورشکسته و تحریم‌های شدید بین‌المللی تقریباً ۴ درصد از جمعیت ایران مسن‌تر از ۸۰ سال باشند.

این بحران پیامدهای گسترده‌ای دارد: گسترش گروه «وابسته» در ایران بار بیشتری را در دهه‌های آینده بر نظام اجتماعی و اقتصادی کشور، خدمات بهداشتی و پرستاری و غیره وارد می‌کند. دولت باید سیستم بازنشستگی را که برای چنین بخش بزرگی از جمعیت مناسب نیست، دوباره طراحی کرده و بررسی کند که چگونه می‌تواند به تعداد زیادی از سالمندانی که برای مقابله با مشکلات جسمی و روحی به یاری نیاز دارند کمک کند.

با این حال، تصمیمات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی فشارهای بین‌المللی سنگینی را بر این کشور وارد کرده است و اقتصاد آن را عمیقاً تحت تأثیر قرار داده است. تحریم‌ها تخصیص بودجه برای چنین برنامه‌های بلندمدتی را برای دولت دشوار می‌کند و مطالعات نشان می‌دهد که این تحریم‌ها مستقیماً بر شهروندان عادی نیز تأثیر می‌گذارد. برای مثال، نظرسنجی‌های انجام‌شده در خانوارهای ایرانی نشان داد که تحریم‌ها به‌ ویژه بر جمعیت سالمندان و آنهایی که حقوق بازنشستگی نیز دریافت نمی‌کنند، تأثیر منفی گذاشته است. علاوه بر این، از آنجا که افراد مسن اغلب به حمایت خانواده متکی هستند، آسیب اقتصادی به کل کشور بر توانایی شهروندان برای کمک به بستگان مسن خود تأثیر می‌گذارد.

در این میان، ممکن است چیزهای زیادی در مورد بازگشت مجدد دونال ترامپ به قدرت تغییر کند. اگر او موضع سختی را در قبال حکومت ایران اتخاذ کند و حتی از ابتدای دوره ریاست‌ جمهوری خود برای «به زانو درآوردن جمهوری اسلامی» کارزار فشار حداکثری را آغاز کند، رژیم تهران با چالش‌های داخلی بیشتری مواجه خواهد شد.

کارشناسان معتقدند یکی از راه‌های مقابله با بحران، استفاده بهتر از نیروی کار موجود در ایران است. منظور آنها به ویژه نرخ مشارکت پایین زنان در اقتصاد است که می‌تواند تولید محلی را تقویت کند و در میان مدت به مقابله با مشکلات پیری کمک کند. البته مشکل این است که سیاست‌های ارتقای زنان جزو اولویت‌های رژیم ایران نیست و همچنین تا حدودی با تمایل به تشویق باروری بالا در جامعه سنتی در تضاد است. تصادفی نیست که زنان ایرانی در مصاحبه با رسانه‌های بین‌المللی بیان کردند که سیاست «تشویق فرزندآوری» با هدف نگه داشتن زنان در خانه مطرح شده و پیش برده می‌شود.

 

اکثریت مردم ایران از خامنه‌ای پیروی نمی‌کنند

روزنامه «اسرائیل هیوم» در پایان می‌نویسد، این وضعیت بازتاب نگرش عمومی شهروندان ایران نسبت به حکومت و عدم تمایل آنها به اطاعت از دستورات خامنه‌ای یا عدم تمایل به همکاری با برنامه‌های او برای فرزندآوری است. خامنه‌ای شخصاً بارها در اینباره سخنرانی کرده  و از مسئولان خواسته برای رفع مشکل برنامه‌ریزی کنند. این موضوع نشان می‌دهد بخش بزرگی از جامعه ایران از رهبر افراطی حکومت پیروی نمی‌کنند و شکاف میان رهبری رژیم و شهروندان زیاد است.

برخی شهروندان سیاست‌های حکومت برای فرزندآوری را «دخالت در زندگی خصوصی» خود می‌دانند و می‌گویند مسئولان بجای حل مشکلات اقتصادی می‌خواهند در زندگی ما دخالت کنند.

https://kayhan.london/?p=364043

 

بازگشت به خانه