تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

6 دی ماه 1403 - 26 ماه دسامبر 2024

همراه با نظری از احمد پورمندی      

کمونیسم شرارت مطلق بود

بیژن اشتری

سی و دومین سالگرد فروپاشی شوروی خجسته باد

سی و دو سال پیش در چنین روزهایی اتحاد شوروی رسما فروپاشی خود را اعلام کرد. ثمره این فروپاشی ایجاد پانزده کشور مستقل بود.

نظام‌های سیاسی به شیوه‌های گوناگون فرو می‌پاشند. شیوه فروپاشی شوروی از درون بود هر چند عامل خارجی به صورت غیر مستقیم اثرگذار بود. دلایل فروپاشی را می‌توانم فهرست‌وار برایتان ذکر کنم:

یک) سوق یافتن بخش اعظم بودجه و منابع کشور به سمت تولیدات نظامی و برنامه های فضایی و غفلت از تامین نیازهای ضروری مردم از قبیل غذا، مسکن و غیره.

دو) صرف بودجه‌های هنگفت برای ادامه جنگ افغانستان و حفظ پایگاه‌های نظامی در کشورهای اقماری و کمک‌های بلاعوض اقتصادی به کشورهای کمونیستی در اروپا و سایر نقاط جهان که در مجموع منجر به ضعف شدید اقتصادی کشور و رشد نارضایتی در بین مردم شد.

سه) سربرآوردن قشر فاسدی از سیاستمداران که جز حفظ مناصب و امتیازات مادی انحصاری‌شان به چیز دیگری فکر نمی‌کردند.
چهار) فرسودگی ایدئولوژی حکومتی و بی ‌اثر شدن ماشین پروپاگاندا.

پنج) نفی اقدامات اصلاحی از سوی نظامیان و هسته سخت قدرت. گورباچف و یاران اصلاح طلبش تلاش زیادی کردند که با انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی نظام را از فروپاشی نجات دهند اما سران ارتش و اعضای گارد قدیم حاضر به پذیرش این اصلاحات نشدند و بر روش‌های سرکوبگرانه پیشین اصرار کردند.

شش) شکاف بین حکومت و مردم به حدی عمیق شد که اعتماد متقابل بین مردم و حکومت کاملا از بین رفت.این وضعیت منجر به حالت انقلابی شد به طوری‌که نه حاکمان می‌توانستند مثل سابق حکومت کنند نه مردم می‌خواستند مثل سابق از حکومت فرمان ببرند.

هفت) بی‌اثر شدن ماشین سرکوب به‌نحوی که هزینه سرکوب برای حکومت بسیار بیشتر از هزینه تحمل اعتراضات عمومی شده بود.

من نمی‌توانم خوشحالی خودم را از فروپاشی کمونیسم بین‌الملل در سی و دو سال پیش ابراز نکنم. هر چه می‌گذرد مطمئن‌تر می‌شوم که کمونیسم چیزی جز شرارت مطلق نبوده و نیست. کمونیست‌ها حداقل باعث مرگ صد میلیون نفر در قرن بیستم شدند.

خطر کمونیسم البته همچنان باقی‌ست. امروزه کمونیست‌ها خود را سوسیالیست یا ترقی‌خواه یا پراگرسیو یا‌ حتی لیبرال می‌نامند بس که واژه کمونیست منفور شده. این نئوکمونیست‌ها چه بسا جنایت‌های استالین و پل پوت را هم محکوم کنند اما نباید فریب‌شان را خورد.

امروزه کمونیست‌ها در صحنه‌های نبرد تازه‌ای مشغول فعالیت هستند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره شده‌اند. پس باید حواسمان جمع باشد که در دام آنها نیفتیم. ما ایرانی‌ها یک‌بار گول کمونیست‌های وطنی را خورده‌ایم و همین یکبار باید بار آخر باشد.

برگرفته از تلگرام نویسنده
@
bijan_ashtari

_____________________________ 

نظری از احمد پورمندی:

کمونیسم شرارت مطلق بود، اما «لیبرالیسم آبکی» کم از آن ندارد!

بیژن اشتری، نویسنده و مترجم مدعی لیبرالیسم، به مناسبت سی و دومین سالگرد فروپاشی اتحاد شوروی، یادداشتی نوشته و ضمن اظهار شادمانی به حق از این حادثه تاریخی، به مخاطبانش توصیه کرده که از کمونیست های سابق برحذر باشند چرا که:

«خطر کمونیسم البته همچنان باقی‌ست. امروزه کمونیست‌ها خود را سوسیالیست یا ترقی‌خواه یا پراگرسیو یا‌ حتی لیبرال می‌نامند، بس که واژه کمونیست منفور شده. این نئوکمونیست‌ها چه بسا جنایت‌های استالین و پل پوت را هم محکوم کنند اما نباید فریب‌شان را خورد. امروزه کمونیست‌ها در صحنه‌های نبرد تازه‌ای مشغول فعالیت هستند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره شده‌اند. پس باید حواسمان جمع باشد که در دام آنها نیفتیم. ما ایرانی‌ها یک‌بار گول کمونیست‌های وطنی را خورده‌ایم و همین یکبار باید بار آخر باشد.»

چنین فرمایشاتی، اگر امضای بیژن اشتری را نداشته باشد، بی تردید می تواند به عنوان وصایای مصباح یزدی طبقه بندی شود. هر کوری اگر  از پنجره کوته بینی تعصب ذات گرایانه و حزب اللهی زندان درون به بیرون خیره شود، می بیند که در سراسر جهان، صد ها هزار نفر که خود را «سوسیالیست، پراگراسیو یا لیبرال می نامند و هوادار حقوق اقلیت‌های جنسی و قومیتی و نژادی و غیره» شده‌اند، دورانی در زندگی خود کمونیست بوده‌اند.

این چه سخن هجوی است که باید همه اینها را به خاطر آنکه زمانی باور های کمونیستی داشته اند، مشکوک و خطرناک دانست؟ چه تمایزی بین این نگرش و آرای فقهای مرتجع شیعه در باب کفر و ارتداد وجود دارد؟ آقای اشتری که چنین سخن نابخردانه ای را بر زبان می‌آورد، آیا دستگاه کمونیست یابی، شبیه به کرونایاب مستعان  را هم توصیه می کند تا مومنین به آیین ایشان، بوسیله آن صحت و سقم ادعای یک کمونیست سابق و مثلا لیبرال دموکرات امروز را بسنجند؟ به نظر می رسد که همه چیزمان با همه چیزمان جور است از سردار و  فقیه تا  نویسنده لیبرال مان، مثل در و تخته با هم جورند!

شاید تکرار سخن کلمانسو، سیاستمدار بزرگ فرانسوی برای عبرت لیبرال هایی از نوع آقای اشتری بیهوده نباشد:

«جوانی که سوسیالیست نباشد، قلب ندارد، پیری که سوسیالیست باشد، مغز ندارد!» بسیاری از جوانان کمونیست سابق راه دراز  قلب تا مغز را طی کرده اند ، باور کنید جناب اشتری!

بازگشت به خانه