تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

4 بهمن ماه 1403 - 23 ماه ژانویه 2025

پیوند به فایل های سخنرانی در مهستان سکولار دموکرات هاایران:  فایل تصویری      فایل صوتی

تاملی بر روش شناسی تغییر

حسین عرب

پیش از پرداختن به موضوع بحث جلسه امروز، که "تاملی بر روش شناسی تغییر " است،  و قبل از ورود به موضوع بحث لازم می دانم  نکته ای را توضیح بدهم، در گفتار امروز من قصد تفسیر اخبار مرتبط با کشورمان ایران را ندارم، چرا که به حد کفایت مفسران مختلف در رسانه های صوتی و تصویری به آنها می پردازند، و تقریبا تمامی ایرانیان به خوبی به آنها واقفند و نیازی به تکرار نیست، و تنها به این بسنده می کنم، بگویم سه رکن کشور، سرزمین، ملت، و حکومت در شرایط بحرانی هستند، و لازمست هر چه سریعتر به آنچه در گفتار می آید جامعه عمل پوشاند، که افزون بر هزینه مترتب شده بر کشور تا کنون، در آینده نزدیک می تواند خطرات به مراتب بزرگتری واقع شود. ضمنا مخاطب این مطالب اپوزیسیون فرهیخته داخل و خارج کشور است که مدعی رهبری  یا علاقمند به حضور در گروه رهبری نهضت مقاومت ایران هستند، و بایستی تاکید شود، تغییر بدون وجود رهبرانی که بتوانند ساز و کارهای لازم را فراهم کنند ناممکن است، یا اگر تغییری بوجود بیاید، آن آشی است که دیگران برای ما پخته اند، ضمنا این دوستان باید بدانند، روش "راه بنداز و جا بنداز" یا به تعبیر من "شکار" نمی تواند ما را به سر منزل مقصود برساند، بلکه باید روش "جا بنداز و راه بنداز" یا "پرواربندی" را راهنمای خود قرار دهند.

روش شناسی تغییر، طراحی، برنامه ریزی، تامین منابع مورد نیاز، اجرا یا پیاده سازی، مقایسه عملکرد با برنامه، و بازنگری است. هیچ تغییری، اتفاقی یا خلق الساعه نیست، و نتیجه فرآیندی است که از گذشته شروع و به زمان حال ختم شده است. ما باید کلماتی مثل "اتفاق"، "حادثه"، و "تصادف" را از فرهنگ لغات خود حذف و آنها را با "واقعه" جایگزین کنیم.

هر تغییری بمنظور دستیابی به هدف یا اهدافی است، که بایستی در بدو امر تبیین و ترسیم شود، اهداف لازمست دقیق و شفاف و بدون ابهام باشد. اگر هدف ما در تغییر، استقرار یک نظام مدرن است، اهداف شامل، تامین معیشت، امنیت، حیثیت، و افتخار برای شهروندان و کشور است. در تدوین چشم انداز، باید مشخصات این اهداف تبیین شود، بطوریکه هر شهروند خود را عضوی از جریانی بداند که در پی رسیدن به آن اهداف است. با روشن شدن اهداف و در گام بعدی، بسترها و ابزار رسیدن به اهداف باید مشخص شود. تجارب بشری در چند قرن اخیر نشان داده، در یک جامعه هدفمند، رشد و گسترش استعدادهای فردی و جمعی شکوفا شده، و در ارتباط دوستانه با سایر کشورها، امکان تبادلات تجاری، فرهنگی و علمی رونق پیدا کرده، و در نهایت، بهره وری بعنوان معیار افزایش کارآمدی کشور، خود را نشان داده است.

مجموعه اهداف، بستر و ابزارهای رسیدن به وضعیت مطلوب، یا موعود ، "چشم انداز" هر جریان سیاسی است که در پی تغییر است.

متاسفانه  گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی یا فاقد چشم انداز هستند یا مواردی را بنام چشم انداز مطرح می کنند که بستر یا ابزار رسیدن به اهداف چشم انداز می باشند. و همچنین بخشی از اپوزیسیون، تعیین تکلیف چشم انداز آینده را موکول به رای مردم می کنند، این به معنی شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیت عواقب تغییر در آینده است.

یک چشم انداز مناسب باید حاوی مشخصات زیر باشد:

·   نمائی روشن برای آینده

·   قابل درک، ساده و روشن

·   الهام بخش و چالشی، آرمانی و ترغیب کننده برای شهروندان

·   قابل باور و اجرا

·   نقطه تفاهم تمام شهروندان

·   توصیف کننده شرایط زندگی در دوران پس از جمهوری اسلامی

·   حتی المقدور خلاصه

·   محکم ولی انعطاف پذیر و آماده بازنگری در زمان

چشم انداز تدوین شده بایستی در معرض نقد و بررسی عمومی گذاشته شود، و در صورت نیاز نسبت به اصلاح آن اقدام شود تا بتواند تبدیل به پروژه ملی شود، روشن است هرچه تعداد بیشتری از صاحب نظران به چشم انداز به پیوندند، امکان موفقیت آن بیشتر و بیشتر خواهد شد.

پس از نهائی شدن متن چشم انداز، تبلیغ و ترویج آن از طریق رسانه ها و سکوهای اجتماعی به افزایش نفوذ آن در میان مردم عادی کمک خواهد کرد.

در تبلیغ و ترویج چشم انداز، باید شرایط موعود مردم با وضعیت امروز آنها مقایسه و وجوه افتراق آنها بصورت شفاف ارائه شود، این توضیحات بخصوص می تواند مردم را به پذیرش و پیروی از چشم انداز تشویق و ترغیب کند.

پرسشی که پس از ارائه چشم انداز برای مخاطبین پیش می آید، اینست که برای رسیدن به چشم انداز باید از جمهوری اسلامی گذر کرد، برنامه برای این فرآیند چیست؟

گذار از جمهوری اسلامی از راه های متعددی امکان پذیر است، که اگر آنها را بخواهیم فهرست کنیم عبارتند از:

·   حمله زمینی خارجی مشابه عراق و افغانستان

·   حمله مسلحانه گروهی از شهروندان کشور به حکومت

·   کودتای نظامی توسط نیروهای مسلح

·   انحلال حکومت مستقر

بعضی از مفسران و گویندگان به خصوص این روزها، به کررات از فروپاشی جمهوری اسلامی سخن گفته اند، اگر معنی "فروپاشی" از بین رفتن خود به خودی و از درون جمهوری اسلامی است، قطعا این برداشت غلطی است، هیچ حکومتی بدون وجود عامل خارج از حکومت از بین نخواهد رفت، حتی اگر به شدت دچار بحران و ضعف شده باشد.

در دو دهه گذشته جهان شاهد حمله به دو کشور افغانستان و عراق توسط نیروهای خارجی و اشغال آنها بود، امروزه آنچه از پیامد این حملات باقی مانده، باز تحویل افغانستان به حکومت پیش از حمله، و در عراق، تنش های شدید اجتماعی، و حکومتی که فاقد قدرت حکمرانی در کشور در مناطق مختلف کشور و بین گروه های متفاوت اجتماعی است.

تجربه دو کشور افغانستان و عراق به قدرتهای بزرگ جهانی نشان داد که از طریق حمله و اشغال یک کشور، نمی توان به نتیجه دلخواه تصور شده رسید، و تکرار آن در آینده نامعلوم ناممکن است.

نکته معترضه ای که در اینجا باید ذکر شود، حمله هوائی به سرزمین دیگر است، هیچ حکومتی با حمله هوائی یک کشور خارجی سرنگون یا تغییر پیدا نمی کند.

روش دیگر ساقط کردن یک حکومت مستقر، حمله مسلحانه گروهی از شهروندان کشور به حکومت است، که مستلزم، در اختیار داشتن محدوده سرزمینی، نیروی انسانی، منابع مالی، و سلاح است. با توجه به شرایط ایران و همسایگان آن، هیچیک از کشورهای اطراف ایران حاضر به پذیرش ریسک کمک به گروه های مسلح مخالف جمهوری اسلامی در خاک خود نیستند و این گزینه را باید از روی میز برداشت.

در قرن گذشته یکی از روشهای معمول تغییر حکومت ها در کشورهای جهان سوم، کودتای نظامی بود، اما امروزه این امر بعلت مخالفت اکثر کشورهای جهان در شناسائی رسمی حکومتهای کودتائی با عدم استقبال روبروست. در ارتباط با ایران، گروهی از نظامیان به علاقمند به کودتا و به زیر کشیدن آخوندها از قدرت هستند، اما این گروه با چند مشکل شاید لاینحل روبرو باشند، اول، نمی توانند در میان نظامیان برای کودتا هماهنگی و همکاری بوجود بیاورند، دوم،قدرت واقعی در پادگانها در دست نماینده رهبری است که آخوند است و فرماندهان نظامی مجبور به اطاعت از دستورات او هستند. علیرغم نکات ذکر شده، کودتا توسط نظامیان و با همکاری کشورهای خارجی بعنوان یک گزینه تغییر رژیم جمهوری اسلامی بایستی مد نظر باشد.

بالاخره بهترین مسیر برای تغییر حکومت مستقر، انحلال آن است، در این روش، با فشار مردم از پائین به حکومت از طریق فلج کردن اداره کشور به وسیله اعتصاب و نافرمانی مدنی ، ریزش از داخل حکومت بطوریکه کارگزاران رژیم به جان یکدیگر افتاده و علیه همدیگر افشاگری کنند، و مذاکره گروهی از نمایندگان اپوزیسیون با حاکمان که در برابر ارائه امتیازاتی به کارگزاران، آنها روند تغییر حکومت را پذیرفته و در یک فرآیند مشخص شده، حکومت مستقر، قدرت را به یک حکومت منتخب مردم تحویل و از حاکمیت کناره گیری کند.

برای اولین بار که من این نظریه را ارائه کردم، با انواع مختلفی از داوری روبرو شدم، عده ای گفتند این تز "اصلاح طلبان" است که به نام دیگری مطرح می شود، عده دیگری گفتند، مگر حکومت حاضر است قدرت را رها کرده و به دیگران بسپارد، این خیال خامی بیش نیست. در پاسخ به گروه اول باید گفت، تز اصلاح طلبان حفظ نظام با اصلاحاتی در آن از جمله حذف "ولایت فقیه" است، که با این نظریه که تغییر نظام است متفاوت می باشد. جواب گروه دوم که از نقطه نظر تعدادی بیشتر هم هستند، این است، بله، حکومت قادر مطلق نیست و برای ادامه در مسند حاکمیت ماندن باید بتواند امور جاری کشور را اداره کند و اگر نتواند ناچار به مذاکره با مخالفین است. مثال مشخص در این مسیر، انحلال اتحاد جماهیر شوروی و حکومت پینوشه در شیلی است.

تبیین مسیر تغییر مستلزم برداشتن گام های زیر است:

الف: شناخت وضع موجود:

اولین قدم در انتخاب راه، شناخت وضع موجود کشور شامل تجزیه و تحلیل وضعیت شهروندان و حکومت براساس ماتریس زیر است:

1.                       نقاط ضعف

2.                       نقاط قوت

3.                       تهدیدها

4.                       فرصت ها

ابتدا تعریفی از هر یک از اجزاء ماتریس ارائه می شود:

1.                       نقاط ضعف: عوامل داخلی یک مجموعه که آن را از بهترین عملکرد خود و دستیابی به اهدافش باز می دارد.

2.                       نقاط قوت: منابع یا ظرفیتهائی داخلی یک مجموعه است که  می تواند به طور موثر برای دستیابی به اهداف خود از آنها استفاده کند.

3.                       تهدیدها: هر موقعیت خارجی که می تواند به استراتژی، افراد یا عملیات یک سازمان آسیب رسانده یا موانع و محدودیتهائی در پیشبرد اهداف مجموعه بوجود بیاورد است.

4.                       فرصتها: امکانات مساعدی از خارج مجموعه است که می تواند به سازمان در دستیابی به اهدافش کمک کند. آنها می توانند روندها، تغییرات یا نیازهای برآورده نشده باشند که می توانند از طریق یک اقدام جدید برطرف شوند.

برای جمع بندی جامع و مانع، ضروریست تا اطلاعات درست و واقعی را مورد توجه قرار داده و از خیال پردازی های معمول خودداری کرد. هرچه این شناخت گسترده تر و عمیق تر باشد، انتخاب مسیر، دقیق تر خواهد بود.

ماتریس باید در چهار حوزه تهیه و تدوین شود:

1.                       ملت ایران

2.                       اپوزیسیون داخل و خارج کشور

3.                       حکومت جمهوری اسلامی

4.                       سایرکشورهای جهان

 

ب: نقاط ثابت،

نقاطی در مسیر تغییر وجود دارد که  عبور از آنها ممنوع و یا الزام آور است، این نقاط، باید مشخص و تعریف شوند. مثلا، از مداخله خارجی و خشونت بایستی جلوگیری شود، و همگرائی میان مردم در مبارزه با رژیم، کسب حمایت کشورهای دیگر از نقاط ثابتی است که در طرح مسیر باید از آنها عبور کرد.

 

ج: منابع،

هر تغییری نیازمند منابعی است که مسیر طراحی شده نوع و مقدار نیاز به آنها را مشخص می کند و لازمست لیستی از نیازها با ذکر مقدار و زمانبندی تهیه و پیش از شروع حرکت، محل تامین آنها مشخص شود. قطعا یکی از نیازها در جریان مبارزه، منبع مالی برای تامین هزینه های مرتبط با پیشبرد جهت دستیابی به اهداف است.

 

حرکت به سوی انحلال جمهوری اسلامی،

همانطور که در بالا توضیح دادم برای گذر از جمهوری اسلامی راه های بیشماری متصور است، که چند گونه آن گفته شد. اما مسیر مورد علاقه من برای گذز از حکومت مستقر، انحلال جمهوری اسلامی است، که در اینجا به آن خواهم پرداخت.

شرط اول برای این گذر خاص، وجود رهبر یا رهبری تغییر است، کسانی که فکر می کنند بدون رهبری امکان گذر براساس یک برنامه مشخص ممکن است در اشتباه بزرگی هستند. دلیل این امر ضرورت هدایت مردم در پیشبرد تغییر در مسیر تعیین شده است، و این با فراخوان های رهبری امکان پذیر است. در صورت عدم وجود رهبر یا رهبری، جنبش مردم دچار تکرار و در نهایت فروکش شدن پیش رفته و در نهایت خاموش خواهد شد. اتفاقی که ما در خیزش های گذشته شاهد آن بوده ایم، و اگر تغییری هم حاصل شود، فاقد قطعیتی است که حاوی منافع مردم ایران باشد.

پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، و تعیین مسیر، لازمست رهبر چشم انداز و مسیر تدوین شده را در اختیار مخاطبین و مردم گذاشته ، تا همه بدانند راه چیست و مقصد کجاست. تبلیغ و ترویج هرچه گسترده تر چشم انداز و مسیر تدوین شده  از طریق شبکه های اجتماعی، سخنرانی، پرسش و پاسخ، و مناظره به درک و فراگیری بیشتر نخبگان و مردم کمک کرده و آنها را با برنامه موجود همراه خواهد کرد.

شروع عملی تغییر با یک فراخوان از طرف رهبری آغاز می شود، این فراخوان و موضوع آن باید مورد توجه و پذیرش عمومی جامعه باشد تا بتواند، جمعی از مردم را به خیابان آورده تا خواسته خود را با شعار به همگان اعلام کنند.

ترتیب، موضوع، و برنامه ریزی اولین فراخوان حائز اهمیت بالائی است، چرا که هدف از اولین تجمع، شکستن هیمنه حکومت در منظر عمومی و نشان دادن اقتدار رهبر است، لذا پیشنهاد می شود در اولین فراخوان پس از اطلاع از تاریخ برگزاری تجمعی از طرف یکی از گروه های اجتماعی، رهبر آنرا اعلام کرده و از افراد گروه و دیگران بخواهد در تجمع شرکت کنند. تداوم چند باره تجمعاتی که با فراخوان رهبر انجام شده، رهبر را بعنوان بدیل حاکمیت به مردم معرفی می کند.

در فاز دوم، رهبر مستقلن برای گروه های مردم اعلام فراخوان خواهد کرد، و این به رهبری کمک می کند تا از موضع واکنشی به کنشی در مقابل حکومت تغییر موضع بدهد، و بتواند از نیروی مردم برای ایستادگی در برابر جمهوری اسلامی استفاده کند.

 تجمعات باید از شهرهای بزرگ و تهران شروع و به مناطق دیگر گسترش پیدا کند، و همچنین از گروه های صنفی به گروه های اجتماعی ارتقاء یابد.

ورود به فاز اعتراضات مدنی مردم، از خواسته های صنفی به خواسته های اجتماعی، بخش بزرگ تری از مردم را در مقابل جمهوری اسلامی قرار داده و موجب مشارکت بیشتر مردم در تجمعات اعتراضی خواهد شد و جایگاه رهبری در میان مردم ارتقاء بیشتری پیدا خواهد یافت.

فاز سوم، مواجه رهبر با اپوزیسیون حکومت و نیروهای داخل جمهوری اسلامی است، در این مرحله، رهبر به کلیه افراد، سازمانها، احزاب، و جریانهای سیاسی مخالف نظام اعلام می کند، که چشم انداز ما مبین اهداف ماست، که در چهار موضوع تامین معیشت، امنیت، حیثیت، و افتخار مردم و کشور خلاصه شده، و هرکس با این اهداف موافق است، شریک نهضت مقاومت ملت ایران در رویاروئی با جمهوری اسلامی است و می تواند به مبارزه مردم ایران بپیوندد. جریانهای مختلف می توانند مسیرهای متفاوتی را برای رسیدن به اهداف دارا باشند و این خود عامل تقویت گفتمان ملی در راه رسیدن به اهداف می باشد.

همچنین در خصوص افرادی که بخشی از حاکمیت هستند، ابراز می شود، هرکس در مسئولیت خود قوانین را اجرا کرده مصون از تعرض در زمان تغییر حکومت است، و تنها افرادی مورد مواخذه قرار می گیرند که با نقض قوانین مبادرت به جرم  و جنایت یا فساد مالی کرده اند.

در فاز چهارم، شروع راه پیمائی در خیابانهای شهرهای بزرگ و اصلی کشور است، در این مرحله، حسب موضوع مطرح در جامعه، رهبر برای راه پیمائی مردم فراخوان می دهد. راه پیمائی می تواند همزمان در چند نقطه شهر شروع و در زمان کوتاهی به پایان برسد.

با توسعه راه پیمائی در شهرهای مختلف و حضور تعداد بیشتری از مردم در آنها از یکطرف،  ریزش در نیروهای حکومتی و همراهی با مردم، و انسجام بیشتر مخالفان حکومت در پشت رهبر، نهضت می تواند وارد فاز پنجم خود شود، و آن بیانیه درخواست انحلال جمهوری اسلامی است، در بیانیه، رهبر به حکومت هشدار می دهد که با برگزاری رفراندم خود را منحله اعلام کند، و در غیر اینصورت مردم با شروع اعتصابات فراگیر حکومت را فلج و از کار خواهند انداخت، در صورت عدم پذیرش این خواست از طرف حکومت، رهبر، برای گروه های صنایع، خدمات، و صنفی مختلف براساس یک روند گسترش یابنده، شروع اعتصاب را اعلام و در نهایت از کارکنان صنعت نفت می خواهد دست از کار بکشند، تا رژیم نتواند سوخت مورد نیاز داخل کشور را تامین و از صادرات نفت محروم شود.

مقاومت جمهوری اسلامی در برابر انحلال، راه را برای فاز ششم و مرحله نهائی نهضت مردم ایران هموار می کند، در این زمان، رهبر از مردم می خواهد تا در یک روز معین در اطراف بیت رهبری و ساختمان دولت تجمع میلیونی تشکیل دهند، و به کارگزاران حکومت اخطار می کند که اگر به خواست مردم برای انحلال جمهوری اسلامی تن ندهند، آنها به ساختمانهای محاصره شده حمله خواهند کرد.

در صورت پذیرش انحلال هئیتی از مخالفان که توسط رهبر تعیین شده با کارگزاران رژیم وارد مذاکره و در ارتباط با چگونگی و نحوه انحلال تبادل نظر خواهند کرد تا به یک روش واحد برسند. در غیر این صورت مردم به ساختمان های محاصره شده حمله و آنها را اشغال و به حاکمیت جمهوری اسلامی مهر پایان خواهند زد.

یکشنبه 30 دی 1403 – 19 ژانویه 2025

بازگشت به خانه