تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
22 بهمن ماه 1403 - 10 ماه فوریه 2025 |
|
بررسی تحولات در درون هستهء سخت قدرت
حمید آصفی
موضع صریح رهبر حکومت اسلامی در نفی مذاکرهء مستقیم با دولت ترامپ، ناشی از تحولات داخلی و بین المللی است که منجر به تغییرات قابل توجه در توازن قدرت درون ساختار حاکمیتی ایران شده است. در این تحلیل، به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداخته می شود.
۱. تحولات درون ساختار قدرت ایران
موضعگیری صریح رهبری را می توان در چهارچوب تغییرات زیر تحلیل کرد:
فشار جناح اصولگرای افراطی: اصولگرایان، به ویژه پس از شکست برجام، هرگونه مذاکره با آمریکا را نشانهء ضعف می دانند و تحریم های ترامپ را به عنوان ابزاری برای تقویت گفتمان «مقاومت» تفسیر میکنند. برای این جناح، "عدم مذاکره" خود یک پیروزی است، حتی اگر تحریم ها اقتصاد را نابود کند.
تضعیف جناح اصلاح طلب: جناح اصلاح طلب، که به ویژه در زمان های انتخابات فعال می شود، هیچگاه توان بسیج خیابانی برای دفاع از حکومت اسلامی را ندارد و نقش آنها بیشتر به بسیج انتخاباتی برای جذب قشر خاکستری و مشارکت در انتخابات محدود است. این جناح، به ویژه در مواجهه با بحران های داخلی و فشارهای اقتصادی، به نوعی به "بچهء فضول نظام" تبدیل شده است که صرفاً در موسم انتخابات فعال می شود. البته این پایگاه رأی در حال حاضر به شدت تضعیف شده است. اما همچنان در برخی از انتخابات ها، نظیر انتخابات ریاست جمهوری، کارکرد دارد.
نقش رهبری در حفظ وحدت داخلی: بیانیه های رهبری اغلب بازتابدهندهء نیاز به حفظ تعادل بین جناح هاست. موضعگیری صریح علیه مذاکره با ترامپ ممکن است تلاشی برای جلوگیری از شکاف بیشتر درون حاکمیت باشد، به ویژه با توجه به بحران جانشینی و ناآرامی های داخلی.
۲. تحلیل تغییرات درون قدرت هستهء سخت و دلایل موضع رهبری
در درون ساختار قدرت حکومت اسلامی، به ویژه در «هستهء سخت» حاکمیت، تحولات پیچیده ای در حال رخ دادن است. هستهء سخت ایران، متشکل از نیروهای امنیتی، نظامی، و برخی از ارکان قدرت سیاسی است که بیشتر از سایر بخش ها تحت تأثیر تغییرات سریع سیاسی و اقتصادی قرار دارند. در این بخش، اختلافات عمیق تری به چشم می خورد که رهبری در تلاش است تا، با اتخاذ مواضع مشخص و قاطع، این تضادها را کاهش دهد.
در درون هستهء سخت قدرت ایران، گرایش های مخالف مذاکره و گرایش های موافق مذاکره همه جانبه وجود دارند که دچار اختلافات تحلیلی هستند. جناح های تندرو نمایندگی خود را در پایداری ها دارند و جناح های معتدل تر و موافق مذاکره در دولت های پزشکیان نمایندگی می شوند. با افزایش تحریم ها و فشارهای اقتصادی، جناح های مختلف حاکمیتی و به ویژه نهادهای نظامی و امنیتی به این نتیجه رسیده اند که دیگر نمی توانند به سیاست های دیپلماتیک صرف تکیه کنند. در این راستا، برخی از نهادهای نظامی و اطلاعاتی نظیر سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی ممکن است از دیپلماسی به عنوان یک ابزار برای رسیدن به اهداف خود دلسرد شده و به سمت تقویت قدرت نظامی و بازدارندگی حرکت کنند.
در این شرایط، رهبری سعی کرده است تا با اتخاذ موضعی قاطع و غیرقابل تغییر در برابر غرب، همچنان اجماع این بخش ها را در داخل حفظ کند. این اقدام رهبری می تواند به عنوان یک مانع برای کاهش شکاف های موجود درون حاکمیت و در واقع به عنوان یک اقدام «توازن ساز» در جهت حفظ وحدت در هسته سخت حاکمیت تلقی شود.
۳. تحلیل نهایی و پیامدهای استراتژیک
در نهایت، تصمیم رهبری در اتخاذ موضع گیری صریح علیه مذاکره با ترامپ و تأکید بر گفتمان مقاومت، تنها به دلیل تحولات بین المللی نبوده بلکه حاصل فشارهای درونی و تحولات پیچیده در ساختار حاکمیتی است. رهبری حکومت اسلامی به دنبال حفظ وحدت داخلی در درون هسته سخت قدرت است و با این اقدام سعی دارد،از یک سو، حمایت جناح های تندرو و اصولگرا را که در شرایط فعلی حمایت آنها حیاتی است، حفظ کند و از سوی دیگر، فضای داخلی را در برابر چالش های خارجی مدیریت کند.
تغییرات منطقه ای، تحریم های بی سابقه و ناکامی در سیاست های دیپلماتیک، نظام اسلامی را در برابر چالش هایی قرار داده است که نیاز به اتخاذ یک استراتژی قاطع و همگرا را در درون ساختار قدرت ایجاب می کند.
در این زمینه، تقویت توان نظامی و امنیتی و ادامهء سیاست های مقاومت، به عنوان تنها راهکار موجود، نه تنها از نظر امنیتی بلکه از منظر مدیریت داخلی نیز انتخابی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
با توجه به پیچیدگی های داخلی و بین المللی، آیندهء ایران در این دوران حساس به طور عمده به میزان موفقیت یا شکست این استراتژی ها و توانایی رهبری در مدیریت شکاف های درونی و تهدیدات خارجی بستگی دارد.
آیا آمریکا از اختلافات داخلی آگاه است؟
آیا آمریکا سیاست خود را بر مبنای این اختلافات داخلی تنظیم میکند؟ آیا منتظر خواهد ماند تا جناح مذاکره جو دوباره قوی و جناح مخالف مذاکره ایزوله شود؟