تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

22 بهمن ماه 1403 - 10 ماه فوریه 2025

«فرار به جلو» به مثابه راهبرد خامنه‌ای

احمد علوی

علی خامنه‌ای، رهبر رژیم ولایی در جمع شرکت‌کنندگان در مسابقات قرآن گفت: «اگر به شما می‌گفتند که قرار است غزه به دشمنان گردن‌کلفت خود یعنی نیروی نظامی آمریکا پیروز شود، باور نمی‌کردید.» او افزود: «به اذن خدا بود که غزه بر اسرائیل و آمریکا پیروز شد.» او همچنین گفت «ایران امروز، ایران ۴۰ سال قبل نیست و در همه جهت رشد کرده. در جهت قرآنی و معنوی پیشرفت کردیم و در جهت مادی هم پیشرفت زیاد داشته‌ایم.».

این سخنان رهبر رژیم ولایی و اصرار بر پیروزی در منطقه خاورمیانه و اصرار بر تکرار  شعار “پیروزی” یادآور راهبرد “فرار به جلو” و ادامه مسیری است که تاکنون پیموده است. بررسی این پرسش که چرا رهبر رژیم ولایی حتی با مشاهده شواهد روشن شکست همه‌جانبه، حاضر به پذیرش آن نمی‌شود، حائز اهمیت است. البته نباید فراموش کرد که برخی دیگر از جریان‌های سیاسی ایران نیز کم یا بیش از همین رویه پیروی می کنند و علیرغم شکست‌های پی در پی، خود را همیشه پیروز میدان می‌دانند. چنین رویکردی مغایر توسعه فرهنگ سیاسی ایران است.

 

نظریه تعهد فزاینده (Escalation of Commitment Theory)

نظریه‌های آکادمیک در عرصه علوم اجتماعی و سیاسی ابزارهایی نظری برای توضیح و تحلیل رفتارهای فردی و جمعی هستند. «نظریه تعهد فزاینده» نیز یکی از همین نظریه‌هاست که به پژوهشگران کمک می‌کند تا برخی رفتارهای پیچیده‌ را که در شرایط گوناگونی رخ می‌دهند را توضیح دهند.

به‌طور خاص این نظریه یکی از چارچوب‌های نظری مهم در روانشناسی تصمیم‌گیری (Psychology of Decision Making) و مدیریت است که به بررسی این پرسش می‌پردازد که چرا افراد یا سازمان‌ها اعم از سازمانهای سیاسی یا اقتصادی حتی در مواجهه با شواهد واضح شکست، حاضر به پذیرش آن نمی شوند و اصطلاحا “فرار به جلو” را بر گزینه های دیگر ترجیح میدهند.

«نظریه تعهد فزاینده» در دهه‌های اخیر به طور گسترده‌ای در عرصه های گوناگونی، از جمله مدیریت، اقتصاد، و علوم سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است. نظریه تعهد فزاینده را می‌توان در “رفتار فرار به جلو” رهبران خودکامه و برای مثال علی خامنه‌ای در مواجهه با شکست‌های راهبردی اخیر در منطقه خاورمیانه یا در عرصه های گوناگون دیگری، مانند اقتصاد، سیاست خارجی و امنیت داخلی، مشاهده کرد.

دلایل “فرار به جلو” از منظر «تئوری تعهد فزاینده» عبارتند از:

عناصر کلیدی نظریه و ارتباط با رفتار خامنه‌ای

 

۱. هزینه‌های غرق‌شده (Sunk Costs) و ادامه مسیر شکست و فرار به جلو

توضیح نظریه: افراد، احزاب، سازمان‌ها و حکومتها به‌جای ارزیابی عقلانی و انتقادی از راهبرد خود، اغلب به دلیل هزینه‌هایی که قبلاً صرف یک تصمیم کرده‌اند، به آن ادامه می‌دهند تا شاید فرجی پیدا شود چه به گمان آنها از این ستون به آن ستون فرج است و حادثه ای میتواند صحنه نمایش را تغییر دهد و راه فراری را برای آنها فراهم کند. چنین راهبردی طی بیش از چهار دهه در رژیمی اجرایی شده است و علیرغم بن بست حاکمیت ولایی قادر نیست راهبرد خود را به نقد کشیده و دگرگون کند.

مصداق در رفتار خامنه‌ای: سیاست صدور تنش منطقه ایی و حمایت از گروه‌های نیابتی: علی‌رغم تحریم های شدید اقتصادی و تحریم‌ها، خامنه‌ای همچنان به تأمین مالی حزب‌الله، حوثی‌ها، حشدالشعبی و دیگر گروه‌های نیابتی ادامه می‌دهد، زیرا هزینه‌های غرق‌شده در این پروژه‌ها را توجیه‌کننده ادامه مسیر می‌داند.

برنامه هسته‌ای: حتی پس از تحریم‌های شدید و پیامدهای اقتصادی، خامنه‌ای حاضر نیست به‌طور کامل از برنامه غنی‌سازی اورانیوم عقب‌نشینی کند.

 

۲. توجیه شخصی و گفتمانی برای اجتناب از پذیرش شکست

توضیح نظریه: افراد و احزاب که در موقعیت‌های قدرت قرار دارند، تمایل دارند که شکست را با فرافکنی ناشی از عوامل بیرونی، تنگناهای جزئی، موقتی یا تاکتیکی بدانند و نه از  تصمیم‌گیری راهبردی و ناکارآمدی تصمیماتات خودشان.

مصداق در رفتار خامنه‌ای: خامنه ای همواره تنگناهایی اقتصادی را به دشمن خارجی (آمریکا، غرب، یا عوامل داخلی خیانتکار) نسبت می‌دهد تا مسئولیت ناکامی را نپذیرد. حال آنکه تنگناهایی اقتصادی ایران محصول ناکارآمدی حاکمیت ولایی، فساد ساختاری و تنش داخلی و خارجی حاکمیت است.

در سیاست خارجی، نیز حاکمیت شکست‌های دیپلماتیک خود را مانند انزوای رژیم ولایی در منطقه و شکست در احیای برجام را به دشمنی آمریکا نسبت داده و نه به راهبرد ناکارآمد خود.

 

۳. هویت، پرستیژ و ترس از تضعیف مشروعیت (Identity, Prestige, and Fear of Legitimacy Erosion)

توضیح نظریه: احزاب و یا رهبران اقتدارگرا، به‌ویژه کسانی که مشروعیت خود را بر قدرت‌نمایی و گفتمان مذهبی استوار کرده‌اند، حاضر نیستند شکست را بپذیرند، زیرا پذیرش شکست، به معنای شکست گفتمان یا ایدئولوژی آنها است و مشروعیت آن‌ها را فرومی‌پاشد.

مصداق در رفتار خامنه‌ای: اگر خامنه‌ای به شکست در سوریه، غزه یمن یا عراق اعتراف کند، مشروعیت گفتمان “محور مقاومت” فرو می‌ریزد.     

عقب‌نشینی از سیاست‌های سرکوب داخلی، مانند مقابله با اعتراضات، می‌تواند نشانه ضعف تلقی شود و مشروعیت نظام ولایی را تهدید کند.

 

۴. فیلتر شناختی و حلقه‌های بازخورد بسته (Cognitive Filter and Closed Feedback Loops)

توضیح نظریه: رهبران خودکامه در سیستم‌های بسته، اطلاعات را از طریق یک فیلتر دریافت می‌کنند که باعث می‌شود شکست‌های واقعی را نبینند یا نادیده بگیرند.

مصداق در رفتار خامنه‌ای: مشاوران او از جمله سپاه پاسداران و رسانه‌های حکومتی، اطلاعاتی سانسور‌شده و جانبدارانه ارائه می‌دهند که باعث می‌شود او واقعیت بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و دیپلماتیک را کاملا درک نکند.

خامنه‌ای تصمیم‌های کلیدی را بر اساس این داده‌های فیلترشده اتخاذ می‌کند و در نتیجه همچنان به استراتژی‌های ناکارآمد متعهد می‌ماند.

 

۵. امید به بهبود وضعیت در آینده

رهبری ولایی امیدوار است که با ادامه‌ی حمایت از متحدان خود، بتواند وضعیت را در آینده بهبود بخشد و شکست گذشته را در زیر پیروزیهای موهوم آینده پنهان نموده به فراموشی بسپرد. این امید ممکن است بر اساس تجربیات گذشته (مانند موفقیت‌های مقطعی برخی از نیروهای نیابتی) یا اعتقاد به تغییر شرایط منطقه‌ای باشد. این رویکرد بر این انگاره استوار است که “کسی از پیروز سؤال نمی‌پرسد!”.

نظریه تعهد فزاینده توضیح می‌دهد که افراد، احزاب یا سازمان‌ها ممکن است به دلیل امید به بهبود وضعیت در آینده، به راهبرد فعلی خود ادامه دهند.

 

جمع‌بندی

رفتار خامنه‌ای در برابر شکست‌های راهبردی به‌خوبی با «نظریه تعهد فزاینده» قابل توضیح است. او به دلیل هزینه‌های غرق‌شده، پرستیژ شخصی، توجیه گفتمان ولایی و حلقه‌های بسته اطلاعاتی، حاضر نیست مسیر خود را تغییر دهد، حتی زمانی که شواهد شکست کاملاً آشکار هستند. این سیاست‌ورزی بر اساس توجیه شکست به‌جای تغییر راهبرد و اصلاح مسیر، یکی از دلایل عمیق تداوم بحران‌های داخلی و بین‌المللی و مانعی برای توسعه پایدار ایران است.

بازگشت به خانه